این آخر هفته قرار است به معرفی فیلم The Running Man، فیلم Now You See Me: Now You Don’t، فیلم Wake Up Dead Man: A Knives Out Mystery و فیلم Sisu: Road to Revenge بپردازیم.

آخر هفته همیشه فرصتی برای فاصله گرفتن از شلوغیهای روزمره و پناه بردن به دنیای داستانها است، جایی که میتوان چند ساعت در جهانی متفاوت زندگی کرد، هیجان را تجربه کرد یا با یک معمای جذاب ذهن را به چالش کشید. انتخاب فیلم مناسب برای آخر هفته، بهویژه زمانی که با آثار تازه و متنوع روبهرو هستیم، کار سادهای نیست. در این مطلب، سراغ چهار فیلم رفتهایم که هرکدام نماینده یک حالوهوای متفاوت هستند و میتوانند آخر هفتهای پرتنوع را رقم بزنند.
اگر به داستانهای آیندهنگرانه و پرتنش علاقه دارید، فیلم The Running Man انتخابی قابل توجه است. این فیلم با بازگشت به رمان مشهور استیون کینگ، تلاش میکند تصویری تیره و پرشتاب از جامعهای کنترلشده و تحت کنترل رسانه ارائه دهد؛ جایی که بقا تبدیل به یک نمایش تلویزیونی شده است. در سوی دیگر، فیلم Now You See Me: Now You Don’t قرار دارد که با تکیه بر همان فرمول آشنای شعبدهبازی، سرقتهای پیچیده و بازیهای ذهنی، مخاطب را وارد دنیایی پر زرقوبرق و سرگرمکننده میکند. این فیلم بیش از هر چیز روی جذابیت شخصیتها و لذت غافلگیری حساب باز کرده و گزینهای مناسب برای تماشای جمعی در آخر هفته است.
برای دوستداران معما و روایتهای هوشمندانه، فیلم Wake Up Dead Man: A Knives Out Mystery تجربهای متفاوتتر ارائه میدهد. این فیلم نهتنها یک معمای تازه برای کارآگاه بنوا بلانک طراحی کرده، بلکه تلاش دارد مفاهیمی عمیقتر مثل ایمان، اخلاق و حقیقت را وارد چارچوب یک داستان سرگرمکننده کند. نتیجه اثری است که هم ذهن را درگیر میکند و هم همچنان به قواعد ژانر وفادار میماند. در نهایت، اگر به اکشن خشن و قهرمانهای افسانهای علاقه دارید، فیلم Sisu: Road to Revenge میتواند انتخاب مناسبی باشد. این فیلم با تکیه بر خشونت اغراقشده، فضای سرد و شخصیتی که بیشتر شبیه اسطوره است تا انسان معمولی، تجربهای بیوقفه و پرانرژی ارائه میدهد.

فیلم The Running Man یکی از آن پروژههایی است که از همان لحظه اعلام ساخت، کنجکاوی زیادی برانگیخت؛ نه فقط بهخاطر اقتباس از رمان مشهور استیون کینگ، بلکه به دلیل اینکه ادگار رایت در مقام کارگردان و نویسنده در آن حضور داشت. ادگار رایت که معمولاً با ریتم تند، تدوین خلاقانه و نگاه طنزآلودش شناخته میشود، این بار سراغ یک دنیای دیستوپیایی رفته که ذاتاً تاریک، خشن و بدبینانه است. فیلم The Running Man در نسخه تازه خود تلاش میکند فاصلهای معنادار با اقتباس سینمایی دهه هشتاد بگیرد و به روح تلختر و سیاسیتر رمان اصلی نزدیک شود. نتیجه فیلمی است که هم به دنبال سرگرم کردن مخاطب است و هم میخواهد تصویری هشداردهنده از جامعهای تحت سلطه رسانه، خشونت نمایشی و مسابقات مرگبار ارائه دهد.
عوامل سازنده: کارگردانی و تهیهکنندگی فیلم The Running Man بر عهده ادگار رایت است و فیلمنامه را نیز او به همراه مایکل باکال نوشته است. این همکاری پیشتر در پروژههایی با انرژی بالا امتحان خود را پس داده بود و این بار در بستری جدیتر ادامه پیدا میکند. منبع اقتباس فیلم، رمان استیون کینگ است که با نام مستعار ریچارد باکمن منتشر شده بود؛ اثری که بیش از آنکه اکشن صرف باشد، نقدی تند به سرمایهداری افسارگسیخته و سرگرمیسازی از رنج انسانهاست.
داستان و بازیگران: داستان فیلم The Running Man در آیندهای نزدیک رخ میدهد؛ جایی که یک برنامه تلویزیونی محبوب، انسانها را وادار میکند برای بقا فرار کنند، درحالیکه کل جامعه به تماشای این مرگ تدریجی نشسته است. قهرمان داستان مردی عادی است که به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی وارد این بازی مرگبار میشود؛ تصمیمی که او را به نمادی از مقاومت فردی در برابر سیستم تبدیل میکند. گلن پاول نقش این شخصیت را با ترکیبی از انرژی فیزیکی و اضطراب درونی بازی میکند و تلاش دارد چهرهای انسانی از یک قهرمان ناخواسته بسازد. جاش برولین و لی پیس در نقشهایی مرتبط با ساختار قدرت و رسانه ظاهر میشوند و حضورشان به فضای تهدیدآمیز فیلم وزن بیشتری میدهد. مایکل سرا و شان هیز نیز لحظاتی از طنز تلخ و نیشدار را وارد روایت میکنند تا فیلم از یکنواختی دور بماند.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم The Running Man اثری است که جاهطلبیاش کاملاً مشهود است، اما در همه بخشها به اوج مورد انتظار بیننده نمیرسد. ادگار رایت همچنان در ریتم و طراحی صحنه مهارت بالایی دارد و فیلم از نظر بصری خوشساخت و روان است. بااینحال، در مقایسه با بهترین آثار او، خلاقیت و شگفتی بصری کمتری دیده میشود.
از سوی دیگر، فیلم در انتقال عمق انتقادی موجود در رمان استیون کینگ تا حدی محتاط عمل میکند و گاهی به اکشن استاندارد نزدیک میشود. بازیهای بازیگران قابل قبول و در مواردی درخشاناند، اما شخصیتپردازی برخی نقشهای فرعی سطحی باقی میماند. در مجموع، فیلم The Running Man اثری سرگرمکننده، خوش ریتم و قابل تأمل است که اگرچه شاهکار ادگار رایت محسوب نمیشود، اما برای علاقهمندان به آثار دیستوپیایی و اکشنهای معنادار، قطعاً ارزش دیدن دارد.

فیلم Now You See Me: Now You Don’t سومین فیلم مجموعهای است که از همان فیلم اول، با ترکیب شعبدهبازی، سرقتهای پیچیده و بازیهای ذهنی، جای خاصی در میان فیلمهای سرگرمکننده هالیوود پیدا کرد. این مجموعه هیچوقت ادعای واقعگرایی نداشت و از ابتدا با منطق نمایشی خودش پیش رفت؛ جایی که سرعت، فریب و غافلگیری از هر چیز دیگری مهمتر بود. حالا در قسمت سوم، فیلم بار دیگر تلاش میکند همان حس هیجان و شوخطبعی آشنا را زنده کند و مخاطب را وارد دنیایی کند که در آن همه چیز یک نمایش بزرگ است و حقیقت همیشه پشت پرده پنهان میماند.
عوامل سازنده: کارگردانی فیلم بر عهده روبن فلیشر است؛ فیلمسازی که تجربه قابل توجهی در ساخت آثار با ریتم سریع و عامهپسند دارد و بهخوبی با فضای سرگرمیمحور این مجموعه آشناست. فیلمنامه توسط گروهی از نویسندگان نوشته شده که نامهایی چون مایکل لسلی، پل ورنیک، رت ریس و ست گراهام اسمیت در میان آنها دیده میشود. این تعدد نویسندگان، از یکسو باعث شده فیلم پر از ایده و پیچشهای روایی باشد و از سوی دیگر، گاهی انسجام روایت را تحت فشار قرار دهد. فیلم Now You See Me: Now You Don’t ادامه مستقیم فیلم دوم است و بهعنوان سومین قسمت رسمی مجموعه، تلاش میکند هم به طرفداران قدیمی وفادار بماند و هم نسل تازهای از تماشاگران را جذب کند.
داستان و بازیگران: داستان فیلم بار دیگر حول گروه شعبدهبازان معروف میچرخد که این بار با تهدیدی تازه و نقشهای پیچیدهتر روبهرو میشوند. فیلم همچنان بر ایده نمایش در دل سرقت تأکید دارد؛ جایی که هر حرکت، بخشی از یک ترفند بزرگتر است و هیچچیز آنطور نیست که به نظر میرسد. جسی آیزنبرگ، وودی هارلسون، دیو فرانکو، آیلا فیشر، لیزی کاپلان و مورگان فریمن بار دیگر در نقشهای آشنای خود ظاهر میشوند و حضورشان حس تداوم و انسجام به مجموعه میدهد. در کنار آنها، بازیگران تازهای مانند جاستیس اسمیت، دومینیک سسا، آریانا گرینبلات و رزموند پایک به داستان اضافه شدهاند تا پویایی جدیدی ایجاد کنند. بازیها در مجموع قابل قبولاند و شیمی میان اعضای گروه همچنان یکی از نقاط قوت فیلم به حساب میآید، هرچند برخی شخصیتهای تازه آنقدر که باید فرصت درخشش پیدا نمیکنند.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم Now You See Me: Now You Don’t اثری است که دقیقاً میداند چه میخواهد باشد و از چارچوب خودش فراتر نمیرود. فیلم ترفندهای آشنای مجموعه را بار دیگر تکرار میکند و در این مسیر، کمتر دست به ریسک میزند. همین موضوع ممکن است برای برخی مخاطبان ناامیدکننده باشد، اما برای طرفداران قدیمی، بخشی از جذابیت کار محسوب میشود. ریتم تند، شوخیهای سبک و پیچشهای داستانی سرگرمکننده، فیلم را به اثری مناسب برای تماشای آخر هفته تبدیل کرده است. با این حال، اگر به دنبال نوآوری جدی یا عمق روایی هستید، احتمالاً فیلم شما را کاملاً راضی نخواهد کرد. در مجموع، فیلم Now You See Me: Now You Don’t تجربهای خوشساخت و سرگرمکننده است که شاید چیز تازهای به مجموعه اضافه نکند، اما همچنان میتواند لبخند بر لب مخاطب بیاورد و او را تا پایان با خود همراه کند.

فیلم Wake Up Dead Man: A Knives Out Mystery سومین اثر از مجموعه Knives Out در دنیای معماهای پر زرقوبرق و بازیهای ذهنی ریان جانسن است؛ فیلمی که هم بار انتظارات دو فیلم قبلی را به دوش میکشد و هم تلاش میکند هویت مستقل خودش را حفظ کند. این مجموعه از ابتدا نشان داده که علاقهای به تکرار صرف ندارد و هر بار با تغییر فضا، لحن و دغدغههای مضمونی، شکل تازهای به معمای قتل میدهد. حالا در فیلم Wake Up Dead Man، جانسن به سراغ فضایی جدیتر و تأملبرانگیزتر رفته و مفاهیمی چون ایمان، حقیقت و اخلاق را وارد یک داستان ظاهراً سرگرمکننده کرده است. نتیجه فیلمی است که میخواهد هم مخاطب عام را سرگرم کند و هم چیزی فراتر از یک پازل ساده ارائه دهد.
عوامل سازنده: ریان جانسن بار دیگر بهعنوان نویسنده و کارگردان پشت پروژه ایستاده؛ فیلمسازی که تسلطش بر ساختار روایتهای معمایی، مهمترین نقطه قوت این مجموعه به شمار میآید. فیلم Wake Up Dead Man دنباله مستقیمی برای فیلم Glass Onion نیست، اما از نظر تماتیک و رویکرد روایی، ادامه همان مسیر است؛ معمایی مستقل که با احترام به قواعد ژانر، آنها را به چالش میکشد. موسیقی، طراحی صحنه و ریتم تدوین، همگی در خدمت فضاسازی یک معمای کلاسیک اما مدرن قرار گرفتهاند. جانسن بهجای اتکا صرف به شوکهای داستانی، تلاش کرده فضای کلی فیلم را بهتدریج بسازد و اجازه دهد لایههای داستان آرامآرام آشکار شوند.
داستان و بازیگران: داستان فیلم حول پروندهای تازه میچرخد که کارآگاه مشهور، بنوا بلانک، بار دیگر برای حل آن وارد میدان میشود. این بار معما نهتنها به روابط شخصی و رازهای پنهان گروهی از شخصیتها مربوط است، بلکه با پرسشهایی عمیقتر درباره باور، وجدان و انتخابهای اخلاقی گره خورده است. دنیل کریگ همچنان با همان لهجه خاص و بازی کنترلشده، نقش بنوا بلانک را ایفا میکند و حضوری محکم و قابل اتکا دارد. در کنار او، گروهی از بازیگران شناختهشده حضور دارند: جاش اوکانر، گلن کلوز، جاش برولین، میلا کونیس، جرمی رنر، کری واشینگتن، اندرو اسکات، کیلی اسپینی، داریل مککورمک و توماس هیدن چرچ. هرکدام از این شخصیتها بخشی از پازل داستان را شکل میدهند و فیلم بهخوبی از تنوع بازیگرانش برای ایجاد سوءظن و تعلیق استفاده میکند. بهویژه جاش اوکانر با اجرایی پررنگ، یکی از بهیادماندنیترین نقشهای فیلم را ارائه میدهد.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم Wake Up Dead Man: A Knives Out Mystery از آن دسته فیلمهایی است که هم نقاط قوت مشخصی دارد و هم محدودیتهایی که نمیتوان نادیده گرفت. از یکسو، فیلم از نظر ساختار معمایی، طراحی شخصیتها و بازی با انتظارات مخاطب، همچنان در سطح بالایی قرار دارد و نشان میدهد این مجموعه هنوز حرفهایی برای گفتن دارد. پرداخت مضمونی به مسئله ایمان و اخلاق، به فیلم عمق بیشتری میدهد و آن را از یک سرگرمی صرف فراتر میبرد.
از سوی دیگر، همین رویکرد جدیتر ممکن است برای برخی مخاطبان، ریتم فیلم را کندتر یا لحن آن را نسبت به قسمتهای قبل کمتر شوخطبعانه جلوه دهد. اگر انتظار یک معمای پر هیاهو و سرشار از شوخیهای تند دارید، شاید این فیلم کاملاً مطابق سلیقهتان نباشد. اما اگر به دنبال فیلمی هستید که در کنار سرگرمی، ذهن شما را هم درگیر کند، فیلم Wake Up Dead Man انتخابی قابل دفاع است؛ اثری خوشساخت که نشان میدهد مجموعه Knives Out هنوز به بنبست نرسیده و میتواند با حفظ کیفیت، مسیر تازهای را امتحان کند.

فیلم Sisu: Road to Revenge دنبالهای بر فیلمی است که با خشونت عریان، قهرمانی اسطورهای و روایت ساده اما کوبندهاش، در ذهن بسیاری از علاقهمندان سینمای اکشن جنگی ماندگار شد. فیلم اول Sisuبا تکیه بر مفهوم مقاومت سرسختانه و ارادهای شکستناپذیر، شخصیتی را معرفی کرد که بیشتر به یک افسانه شباهت داشت تا یک انسان معمولی. حالا در فیلم Sisu: Road to Revenge، این افسانه وارد مرحله تازهای میشود؛ مرحلهای که دیگر صرفاً درباره بقا نیست، بلکه درباره انتقام، خاطرات و ادامه زندگی پس از ویرانی است. فیلم تلاش میکند همان فضای خشن و بیرحم فیلم قبل را حفظ کند، اما در عین حال داستانی شخصیتر و احساسیتر روایت کند.
عوامل سازنده: کارگردانی و نویسندگی فیلم بار دیگر بر عهده یالماری هلاندر است؛ فیلمسازی که در فیلم اول نشان داد بهخوبی میداند چگونه از حداقل دیالوگ و حداکثر تصویر برای روایت داستان استفاده کند. هلاندر در فیلم Sisu: Road to Revenge همان سبک بصری زمخت و مستقیم خود را ادامه میدهد؛ قابهایی سرد، طبیعتی بیرحم و خشونتی که بدون تعارف به نمایش گذاشته میشود.
داستان و بازیگران: داستان فیلم ادامه مسیر آتامی کورپی را دنبال میکند؛ سرباز افسانهای که این بار قصد دارد خانه قدیمی خانوادهاش را تخریب کرده و آن را در جایی امن دوباره بسازد. این تصمیم نمادی از تلاش او برای حفظ خاطره عزیزان از دست رفته و ساختن آیندهای متفاوت است. اما گذشته، طبق معمول، دست از سر او برنمیدارد. مردی که خانواده کورپی را به قتل رسانده، بازمیگردد تا کار نیمهتمامش را تمام کند و همین مسئله، آتامی را وارد چرخهای تازه از خشونت و انتقام میکند. یورما تومیلا بار دیگر در نقش آتامی کورپی ظاهر میشود و با بازی کم دیالوگ اما فیزیکی خود، شخصیت مردی را به تصویر میکشد که بیشتر با عمل تعریف میشود تا با کلام. در کنار او، ریچارد بریک و استیون لنگ حضور دارند و بهعنوان نیروهای متضاد، وزن دراماتیک داستان را افزایش میدهند. بازیها در مجموع در خدمت فضای فیلم هستند و بیش از آنکه بر احساسات اغراقشده تکیه کنند، بر حضور بدنی و تهدید دائمی تمرکز دارند.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم Sisu: Road to Revenge اثری است که دقیقاً میداند مخاطبش چه انتظاری از آن دارد و تا حد زیادی همان را ارائه میدهد. نقطه قوت اصلی فیلم، صحنههای اکشن خلاقانه و خشونتی است که با نوعی لحن سیاه و پر از اغراق همراه شده و آن را از اکشنهای معمول متمایز میکند. در عین حال، باید پذیرفت که از نظر داستانی، فیلم چیز چندان تازهای ارائه نمیدهد و روایت انتقام محور آن قابل پیشبینی است.
شخصیتپردازی نیز، مانند فیلم اول، در سطحی مینیمال باقی میماند و نباید انتظار عمق روانشناختی پیچیده داشت. اگر به دنبال فیلمی هستید که شما را به فکر فرو ببرد یا روایت چندلایهای ارائه دهد، احتمالاً فیلم Sisu: Road to Revenge انتخاب ایدهآلی نخواهد بود. اما اگر اکشن خشن، قهرمانی افسانهای و فضایی بیرحم و بیوقفه برایتان جذاب است، این دنباله میتواند تجربهای سرگرمکننده و پرانرژی باشد؛ فیلمی که شاید منطق در آن جایی نداشته باشد اما مأموریتش برای سرگرم کردن مخاطب را انجام میدهد.
منبع: گیمفا
دیدگاهتان را بنویسید