سوپرمن همواره بهعنوان قلب اخلاقی جهان DC شناخته شده است؛ اما قانون طلایی او چیست؟

سوپرمن کار خود را بهعنوان قهرمان ستمدیدگان آغاز کرد و هدفش کمک به انسانهایی بود که در شرایط بحرانی و دشوار قرار داشتند، بدون توجه به پیامدها. با گذشت زمان، شیوه کنش و نحوه نمایش سوپرمن دچار تحول شد، اما جوهره شخصیت او همواره با ایدهآل DC از اینکه یک قهرمان چگونه باید باشد، همراستا باقی ماند. سوپرمن همیشه در پی انجام کار درست بوده است، فارغ از هزینههای شخصی یا سختیهایی که با آنها مواجه میشود. او ضربان تپنده DC به شمار میآید و امروزه کل این جهان داستانی، بهمعنای واقعی کلمه، پیرامون توانایی بیپایان او برای امیدواری و ارادهاش برای یافتن بهترین راه کمک به همگان ساختاربندی شده است.
بدیهی است که بهترین شیوه برای نمایش روحیه قهرمانانه سوپرمن، قرار دادن او در موقعیتی است که در آن ظاهرا نباید بتواند راهی برای انجام کار درست پیدا کند، اما با این حال او موفق به انجام آن میشود. سوپرمن زمانی بهترین کارکرد را دارد که دقیقا نشان میدهد یک قهرمان چگونه باید رفتار کند، و DC تصمیم گرفته است تصویر روشنی از این کشمکش برای انجام کار درست را ارائه دهد. شماره ۱۰۹۳ از Action Comics روزهای آغازین کلارک را در قالب سوپربوی به تصویر میکشد؛ از جمله رویدادی که تعهد او به این اصل را میآزماید که هرگز کاری را که نادرست میداند انجام ندهد، فارغ از اینکه آن کار چقدر بزرگ یا کوچک باشد.
داستان، با دریافت نامه مصادره برای مزرعه خانواده کنت آغاز میشود، آن هم با وجود اینکه خانواده تمامی اقساط خود را بهروز پرداخت کرده بودند. آنها به بانک مراجعه میکنند و درمییابند که تقریبا تمامی مزارعی که در Smallville وامدار بودند، با همین مشکل مواجه شدهاند. مدیر جدید بانک، ویل پارمنتر، ادعا میکند که اگر همه واقعا بدهیهای خود را پرداخت کرده باشند، این وضعیت باید ناشی از نوعی خطا باشد؛ با این حال، تا زمانی که این خطا اصلاح نشود، همه ملزم هستند از دستور پیروی کنند و خانههای خود را تخلیه نمایند. کشاورزان اعتراض میکنند که در این مقطع از سال، رها کردن محصولات حتی برای چند روز میتواند آنها را از بین ببرد و در نتیجه، خانوادهها را به ورطه نابودی بکشاند.

سوپربوی تلاش میکند راهی برای نجات مزارع Smallville بیابد. ابتدا مقداری طلا از یک معدن متروکه بیرون میکشد، اما والدینش اجازه نمیدهند از قدرتهایش برای منفعت شخصی استفاده کند. سوپربوی در حالی که خشمگین است، به خانوادههای مختلف برای اسبابکشی کمک میکند و حتی یک رویارویی پرتنش میان صاحبخانهای که حالت دفاعی به خود گرفته بود دارد. او حتی به متروپلیس پرواز میکند تا نزد رئیس پارمنتر برود و از پرونده Smallville دفاع کند، اما با بیاعتنایی کامل مواجه میشود. در نهایت، سوپربوی تصمیم میگیرد مستقیما با پارمنتر روبهرو شود و هنگام انتظار در دفتر او، به کشفی سرنوشتساز دست پیدا میکند.
دید اشعهی ایکس سوپربوی به او اجازه میدهد پروندههایی را در میز پارمنتر ببیند که فروش غیرقانونی تمامی مزارع Smallville را ماهها پیش از صدور احکام مصادره مستند میکردند. او مدارکی در اختیار داشت که میتوانست پارمنتر را روانه زندان کند و شهرش را نجات دهد، اما در بنبست قرار گرفت. برداشتن این پروندهها به معنای دزدی بود و خطر بدتر شدن اوضاع برای همه را در پی داشت، اما برنداشتن آنها و افشا نکردن پارمنتر نیز این خطر را ایجاد میکرد که او برای پوشاندن رد پای خود، مدارک را نابود کند. در نهایت، سوپربوی آنچه را دیده بود فریاد میزند و همین باعث میشود پارمنتر برای برداشتن پروندهها اقدام کند؛ در همان لحظه، رئیس او نیز شاهد ماجرا میشود. سوپربوی Smallville را نجات میدهد، بدون آنکه اصول اخلاقی خود را زیر پا بگذارد.
آنچه این داستان را واقعا جذاب میکند، تنها این نیست که سوپربوی بدون انجام کار نادرست راهی برای نجات پیدا میکند، بلکه نحوه سنجش و متعادل کردن بار سنگین تصمیمهاست. آشکارا دزدیدن پروندههای یک تاجر فاسد برای نجات معیشت دهها نفر، خیر بیشتری نسبت به شر به همراه دارد، و سوپربوی عملا به پدرش اعتراف میکند که اگر رئیس پارمنتر در Smallville حضور نداشت، او برای حفاظت از مردم، پروندهها را برمیداشت. با این حال، دزدی همچنان نادرست است و کاری نیست که سوپربوی هرگز آن را درست بداند، حتی در شرایط اضطراری. ممکن است قابل توجیه باشد، همانگونه که خودش نشان داد، اما این توجیه، آن را به کاری درست تبدیل نمیکند.

این تمایز، قانون طلایی سوپرمن را بهروشنی تثبیت میکند. قهرمان بودن به معنای صرفا اصلاح خطاها نیست؛ بلکه به معنای انجام کار درست است هر زمان که فرصت آن فراهم میشود. انجام کار درست تقریبا همیشه با اصلاح خطاها همراه است، اما فراتر رفتن و انجام امور به شیوه درست نیز ضروری است. این نکتهای اساسی است که سوپرمن را از بسیاری از همتایانش جدا میکند. بتمن بدون تردید یا پروندهها را میدزدید یا با تهدید، پارمنتر را وادار به افشای خود میکرد. سوپرمن هرگز به بتمن نمیگوید که این روشها نادرست هستند؛ بلکه میکوشد نشان دهد اگر بهدنبال آن باشیم، همواره راهی بهتر وجود دارد.
سوپرمن در نهایت، یک درس اخلاقی است. او به مردم میآموزد که سازش کردن و انجام کار نادرست به بهانه نیت درست، همچنان آن را به کاری درست تبدیل نمیکند. سوپرمن الهامبخش بهتر شدن انسانهاست و اگر بهدلیل دشوار شدن شرایط از باورهایش عقبنشینی کند، نمیتواند این الهام را ایجاد کند. او هرگز میل خود به انجام کار درست را بر جان انسان دیگری مقدم نمیدارد، بلکه نشان میدهد که چنین دوگانهای اساسا لازم نیست رخ دهد. سوپرمن الهامبخش است، زیرا همواره راهی برای نجات با انجام کار درست پیدا میکند. او کارها را برای خیر بزرگتر انجام نمیدهد؛ او صرفا کارهای خوب انجام میدهد، و این یکی از بهترین پیامهایی است که یک قهرمان میتواند به مردم بیاموزد.
شماره ۱۰۹۳ از Action Comics هماکنون برای فروش در دسترس است.
دیدگاهتان را بنویسید