هنر، روزگاری امری مقدس بود. اما امروز کافیست چند واژه تایپ کنی تا هوش مصنوعی چیزی شگفتانگیز خلق کند. خلاقیت بهراستی در اختیار کیست؟ ما به دوران نوینی از آفرینش پا گذاشتهایم؛ دورانی که در آن، چتباتهای هوش مصنوعی قادرند شعر بسرایند، سمفونی خلق کنند و تصویر بسازند، آن هم با سرعتی باورنکردنی.
هنرمندان، نویسندگان، آهنگسازان و دیگر خالقان آثار، خود را در برابر تقاطعی مهم میبینند. از یک سو، هوش مصنوعی ابزاریست توانمند، پرسرعت و در دسترس. میتواند به پرورش ایدهها کمک کند، مانعهای ذهنی را رفع کرده و طرحهای اولیه تولید کند. این، سودمند است. هیچکس آن را انکار نمیکند. اما در سوی دیگر جای انسان را گرفته است.
چه نیازی به استخدام یک فریلنسر هست وقتی یک سامانه هوش مصنوعی میتواند شعار تبلیغاتیات را در ۵ ثانیه بنویسد؟ چرا هزینه سفارش تصویر پرداخت کنی وقتی یک اپلیکیشن میتواند سبک بصری هنرمند را به رایگان تقلید کند؟ مرز میان الهام و سرقت، ناگهان باریکتر از همیشه شده است. نگرانکنندهتر آنکه این موج تازه از هنر مبتنی بر هوش مصنوعی، حس و شمایل هنر را دارد. لحن، ساختار، تئوری رنگ را تقلید میکند. اما انگار چیزی غایب است. نیت؟ احساس؟ آن جوهره ناب که هنر را میسازد؟
شاید شیفتگی ما به کمال، بیش از اندازه شده است. هوش مصنوعی دچار لغزش نمیشود. اضطراب ندارد. ۴ ساعت برای انتخاب رنگ یا بازنویسی یک جمله وقت تلف نمیکند. اما همان ناپختگیها و نقصها هستند که به هنر انسانی جان میدهند. و شگفتی اینجاست که بسیاری از همان هنرمندانی که تحسینشان میکنیم، خود نیز از هوش مصنوعی بهره میگیرند.
ماجرا تنها تقابل قربانی و مقصر نیست. برخی نویسندگان با مدلهای زبانی، روایت داستان را شکل میدهند. آهنگسازان با ملودیهای خلقشده کار میکنند. طراحان برای بررسی تنوعها از آن سود میبرند. این، نوعی همکاریست. بنابراین، شاید پرسش اصلی این نباشد که «آیا هنری که هوش مصنوعی خلق میکند، واقعاً هنر است؟» بلکه شاید باید پرسید: خلاقیت چه صورتی به خود میگیرد، وقتی همه به جای آفرینشگر، نقش گزینشگر را ایفا میکنند؟
آیا بهسوی جهانی در حرکتیم که در آن، برترین مهارت، توانایی در نوشتن فرمان درست است، نه ساختن آن از صفر؟ این الزاماً نکتهای منفی نیست. اما تحولیست که شایسته توجه است. با غلبه هوش مصنوعی بر عرصه هنر، شاید باید تعریفی تازه از اصالت بیابیم. آیا خالق نخستین شعر، منبع خلاقیت است؟ یا آنکه نخستینبار، ماشینی را آموزش داده تا نمونهای بهتر از آن خلق کند؟
فعلاً، خلاقیت اصیل همچنان در قلمرو انسانهاست. اما این مرز، با شتابی چشمگیر در حال جابهجاییست. و اگر توقف نکنیم تا بپرسیم روح هنر در اختیار کیست، ممکن است روزی از خواب برخیزیم و ببینیم آن را واگذار کردهایم؛ نه از سر اجبار، بلکه صرفاً بهخاطر آسانتر بودن. زیرا واقعیت این است که هنر، هیچگاه نباید ساده باشد.
در دنیایی که ماشینها میتوانند زیبایی را به فرمان تولید کنند، شاید نقش هنر انسانی دیگر تحتتاثیر دادن قرار نباشد، بلکه پردهبرداری باشد: نمایش نقصها، تناقضها، بخشهایی که در قالب فرمان نمیگنجند. شاید این، همان قلمروییست که هوش مصنوعی نمیتواند تقلیدش کند.
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید