۲۱ سال پیش در چنین روزهایی فیلم «مردعنکبوتی ۲» در حال اکران جهانی بود. فیلمی که توانست نظرات به شدت مثبتی را از سوی مخاطبان و منتقدان سینما کسب کند تا جایی که بسیاری هنوز بر این باور هستند که «مردعنکبوتی ۲» بهترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ سینماست! «مردعنکبوتی ۲» فیلمی است که توانست نگاه مخاطبین سینما و حتی منتقدان سینما را نسبت به زیرژانر ابرقهرمانی به کل تغییر دهد و استانداردهای جدیدی را برای اینگونه فیلمها وضع کرد. با نگاهی به تاریخچۀ سینما میتوانیم دریابیم که اگر سهگانه «مردعنکبوتی» سم ریمی و به طور ویژه فیلم «مردعنکبوتی ۲» چنین موفقیت و محبوبیتی کسب نمیکرد، احتمالا هیچگاه MCU و دنیای سینمایی دیسی و بسیاری از آثاری که همۀ ما با آنها خاطره داریم ساخته نشده بود! در ادامه ترجمۀ اختصاصی نقدی که راجر ایبرت فقید در سال ۲۰۰۴ برای این فیلم نوشت را خواهید خواند. این اولین باری است که این نقد مهم به طور کامل ترجمه میشود.
راجر ایبرت (Roger Ebert) منتقد سرشناس سینما، روزنامهنگار و نویسندۀ آمریکایی بود که بهعنوان یکی از اثرگذارترین چهرههای نقد فیلم در قرن بیستم شناخته میشود. او از سال ۱۹۶۷ بهعنوان منتقد فیلم در روزنامه شیکاگو سان-تایمز فعالیتش را آغاز کرد و بیش از چهار دهه در این جایگاه ماند. ایبرت نخستین منتقدی بود که در سال ۱۹۷۵ جایزه معتبر پولیتزر را برای نقد فیلم دریافت کرد. او بهواسطه سبک نوشتاری روان و قابلفهم، توانست نقد سینما را از حوزه تخصصی به سطحی مردمیتر بیاورد و تماشاگران عادی را نیز با زبان ساده به دنیای تحلیل فیلم علاقهمند کند. ایبرت علاوه بر نقد، چندین کتاب درباره تاریخ و هنر سینما نوشت و همواره از سینما بهعنوان یک ابزار فرهنگی و انسانی یاد میکرد. او در سالهای پایانی عمر با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد و علیرغم از دست دادن توانایی تکلم، همچنان با قدرت به نوشتن ادامه داد. سرانجام او در سال ۲۰۱۳ در ۷۰ سالگی دار فانی را وداع گفت اما میراث قابل توجهی از خود به جا گذاشت. لازم به ذکر است سایت شخصی راجر ایبرت (www.rogerebert.com) کماکان در حوزه نقد، بررسی و ریویوی آثار سینمایی فعال است و آرشیو کاملی از ریویوهای این منتقد سرشناس را داراست.
راجر ایبرت | یکی از بزرگترین منتقدان تاریخ سینما | زادۀ ۲۸ خرداد ۱۳۲۱ | درگذشتۀ ۱۵ فروردین ۱۳۹۲
توبی مگوایر در نقش پیتر پارکر / اسپایدرمنکیرستن دانست در نقش مری جین واتسونجیمز فرانکو در نقش هری آزبورنآلفرد مولینا در نقش دکتر اوتو اکتاویوسجی کی سیمونز در نقش جی جونا جیمسونرزماری هریس در نقش زن عمو میالیزابت بنکس در نقش بتی برنتونسا فرلیتو در نقش لوئیزبروس کمپبل در نقش دربان تئاتر
آلفرد گافآلوین سارجنتمایکل شیبنمایلز میلار
آوی آرادلورا زیسکین
تصویری از فیلم Spider-Man 2 (2004) | این فیلم تنها فیلم «اسپایدرمن» تاریخ سینماست که موفق به کسب جایزه اسکار شد. «مرد عنکبوتی ۲» جایزۀ اسکار بهترین جلوههای ویژه را با شایستگی کسب کرد.
این دقیقاََ همان چیزی است که یک فیلم ابرقهرمانی باید باشد. «مرد عنکبوتی ۲» با تمام وجود به داستانش ایمان دارد؛ درست مانند خوانندگانی که به صورت جدی کمیک میخوانند و در حقیقت ماجراجوییهای روی صفحات کمیک بوک رؤیاها و آرزوهای خودشان است. آن نه مضحک و سبک است و نه یک فیلم کلیشهای با نگاهی نوستالژیک. نه غرق جلوههای ویژه بیوقفهایم و نه گرفتار در فضای افسردهوارِ ساختگی. فیلم به شکلی ساده و تأثیرگذار نشان میدهد که مرد عنکبوتی بودن بار سنگینیست که پیتر پارکر همیشه مایل به دوش کشیدنش نیست.
این فیلم به ما نشان میدهد مشکل بسیاری از آثار ابرقهرمانی چیست: تمرکز صرف بر قدرتهای فوق بشری و بیتوجهی به انسانِ پشت نقاب. (آیا انسانی حوصلهسربرتر از کلارک کنت و بروس وین وجود دارد؟)
«مردعنکبوتی ۲» بهترین فیلم ابرقهرمانی از بدو شکلگیری این ژانر مدرن توسط فیلم «سوپرمن» محصول سال ۱۹۷۸ میلادی است. این فیلم موفق میشود، چرا که همان راهی را پیش میگیرد که دهههاست «مارول کامیکز» را در اوج نگه داشته است: خوانندگان قهرمانانی که شبیه خودشان است را به مراتب بهتر از شخصیتهای خداگونه درک میکنند. پیتر پارکر یک پسر دبیرستانی است که در مدرسه مشکل دارد، در نحوۀ ابراز عشق ناتوان است و هنوز آمادۀ پذیرش و برعهده گرفتن مسئولیتهای برخاسته از این قدرتهای فوق بشری نیست. این تارتنیهای اسپایدرمن و تاب خوردنش از آسمانخراشها نبود که طرفدارانش را جذب میکرد، بلکه دست و پنجه نرم کردن او با مشکلات شخصی در اوج درگیریها در پشت آن نقاب بود.
پارکر حالا دانشجوی رشتۀ فیزیک در دانشگاه کلمبیا است و بیش از هر زمان دیگری عاشق مری جین واتسون است (کیرستن دانست). او در در آستانۀ یک فروپاشی است: شغلش را به عنوان پیک پیتزافروشی از دست داده، زن عمویش در پرداخت اجارهاش مانده و در آستانۀ از دست دادن خانه است، به کلاسهای دانشگاهش دیر میرسد و حتی آنها را از دست میدهد، کاستومش در ماشین لباسشویی رنگ پس میدهد و حتی توانایی تاراندازیاش را هم از دست میدهد؛ همۀ اینها باعث میشود تا او لباس مردعنکبوتی را باناامیدی به سطل آشغال بیندازد. آش به قدری شور شده که حتی وقتی یک ولگرد در سطل آشغال لباس مردعنکبوتی را پیدا میکند جی جونا جیمسون حاضر نیست بیش از ۵۰ دلار در ازایش پول پرداخت کند و ولگرد هم در جواب میگوید در eBay بیشتر برایش پول خرج میکنند!
من از فیلم «مردعنکبوتی ۱» ناامید شدم و حقیقتاََ سورپرایز شدم وقتی دیدم این فیلم از همان نخستین فریم کار میکند. سم ریمی که کارگردانی هر دو قسمت را برعهده داشته، دقیقاََ میداند که باید چه بکند، او هیچ قدمی را اشتباه بر نمیدارد و با قدرت موفق میشود یک داستان انسانی را با جلوههای ویژه ترکیب کرده و به شکلی موازی پیش ببرد. یکی از عوامل کلیدی در موفقیت فیلم استفاده از مایکل شیبن در نگارش فیلمنامه است. شیبن با گوشت و پوست و استخوانش کمیکبوک را میشناسد و فلسفه آن را درک میکند. نویسندۀ رمان تحسین شدۀ «ماجراهای شگفت انگیز کاوالیر و کلی» که روایتگر چگونگی خلق یک ابرقهرمان در دنیای کمیک در دهۀ ۴۰ میلادی بود. او در کنار آلوین سارجنت این فیلمنامه را به ثمر رساند.
فصلهای زندگی مرد عنکبوتی با دشمنانش تعریف میشود. (درمورد جیمز باند هم همینگونه است.) «مردعنکبوتی ۲» دشمنی روبهروی اسپایدرمن قرار میدهد که خوشطینت است. پیتر دکتر اتو اکتاویوس را تحسین میکند چرا که دانشمندی با یک آزمایشگاه بزرگ در ایست ریور است و در حال کار بر روی موضوع همجوشی هستهای است که میتواند به عنوان سوختی ارزان قیمت انرژی شهر را تأمین کند؛ و البته شاید هم آنجا را تبخیر کند! او برای اینکه بتواند روی چنین مواد خطرناکی کار کند، ۴ بازوی مکانیکی را اختراع کرده که به نخاع او متصل شدهاند و دارای هوش کامپیوتری هستند. حتی او برای اینکه بتواند کنترلی کامل بر روی این چهار بازوی مکانیکی داشته باشد، یک تراشه را در بالای نخاع خود قرار داده، اما زمانی که آن تراشه میسوزد آن دانشمند محترم به «داک آک» تبدیل میشود، ترکیبی ترسناک از انسان و ماشین که با کوبیدن بازوانش روی آجرهای ساختمان، آسمانخراشها را درنورمیبیند. ما همواره صدای آمدن او را میشنویم، صدایی همچون طبلهای جهنم.
در چنین شرایطی، پیتر قسم خورده که حق ندارد با مری جین باشد چرا که دشمنان اسپایدرمن به دنبال او خواهند رفت. در نهایت مری جین هم از دست بدقولیهای پیتر خسته میشود و با یک فضانورد نامزد میکند. پیتر از ته قلبش مری جین و زن عمو می (رزماری هریس) را دوست دارد. کاراکتری که حضوری پررنگ و تأثیرگذار دارد و تنها به یک کامئوی بیاهمیت تبدیل نشده است. پیتر همچنین باید رابطهاش با رفیقش، هری آزبورن (جیمز فرانکو)، را سر و سامان دهد؛ پسری که پیتر را دوست دارد اما از اسپایدرمن متنفر است چرا که او را قاتل پدرش میداند. (پدرش همان گرین گابلین است که البته خود هری از این موضوع آگاه نیست.)
و اما باید دربارۀ جلوههای ویژۀ درخشان فیلم صحبت کنم. در هنگام تماشای فیلم اول، علیرغم یک ابرقهرمان باورپذیر، گویا اسپایدرمن در یک کارتون/انیمیشن تاب میخورد. اما این بار هنگامی که اسپایدرمن از ساختمانی به دیگری تاب میخورد وزن و بُعد بیشتری دارد و بسیار باورپذیر است. ریمی به خوبی از پس این کار برآمده و توانسته جلوههای ویژه را با حرکات بازیگران مطابق کند. شاهکار جلوههای ویژۀ فیلم بازوهای مکانیکی دکتر اکتاویوس است که یک فضای خوفناک میسازند. آنها حرکت میکنند، عکسالعمل نشان میدهند و حتی خودشان به یک کاراکتر تبدیل میشوند.
تماشای فیلم ریمی و نویسندگانش یک لذت ناب است. فیلم به شکلی استادانه به تمام اِلِمانهایش دقیق، درست و باحوصله میپردازد. فیلم به قدری ماهرانه ساخته شده که تا پایان شما را میخکوب نگه میدارد. معمولاََ در فیلمهای سطح پایینتر در همین ژانر، ما تنها از تماشای صحنههای اکشن لذت میبریم و صحنههای دیالوگگویی کسالتبار هستند. اما اینجا هر دو جنبه جذاب است، چرا که دیالوگها در این فیلم به توضیحاتی بیمورد دربارۀ مفاهیم غیرقابل درک نمیدهند بلکه به شکلی شیوا به مقولۀ عشق، احساس و ارزشها میپردازند. (در طول فیلم میبینیم که اسپایدرمن گاهی اوقات توانایی تاراندازیاش را از دست میدهد. اما جالب اینجاست که خودش هیچگاه به طور کامل متوجه دلیل این اتفاق نمیشود و در حقیقت، فیلم از منظر احساسات و عواطف انسانی به این مقوله میپردازد.)
توبی مگوایر نزدیک بود به دلیل کمردرد برای این دنباله قرارداد امضا نکند و جیک جیلنهال، یک بازیگر بااستعداد دیگر، جایگزینش شود. ولی اگر مگوایر این نقش را دوباره بازی نمیکرد هیچگاه نمیتوانستیم بفهمیم این بازیگر چقدر خوب میتواند از پس این نقش بربیاید. (جالب است که در طول فیلم دیالوگی وجود دارد که مگوایر به کمردردش اشاره میکند.)
حضور دانست در این فیلم باارزش و کلیدی است. در فیلمهای زیادی کاراکتر دوستدختر را دیدهایم، ولی عمقی که او به این نقش میدهد مثالزدنی است. یکی از لحظات ناب فیلم جایی است که او دوستپسر فضانوردش را به شکلی وارونه میبوسد؛ و او هم دقیقاََ همانند ما به یاد بوسۀ خاصش با اسپایدرمن میافتد.
خیلی از سینماروها هستند که علاقهای به تماشای فیلمهای ابرقهرمانی ندارند و من هم نمیتوانم به آنها خردهای بگیرم. با این حال خودم همیشه یه علاقۀ شخصی به این ژانر داشتهام. من هر دو فیلم «کلاغ ۱ و ۲» -Crow- ، «دردویل»، «هالک» و «ایکس من ۲» را دوست دارم اما حقیقتاََ انقدری قدرتمند نیستند که تماشای آنها را به دوستانی که به کمیک بوکها علاقه ندارند پیشنهاد دهم. ولی «مردعنکبوتی ۲» در یک سطح دیگر قرار دارد: «مردعنکبوتی ۲» یک فیلم سینمایی خوشساخت، درخشان و کامل است. حتی افرادی که هیچ شناختی نسبت به استن لی نداشته باشند هم به کیفیت بالای فیلم اقرار خواهند کرد. این فیلم هم مخصوص کسانی است که فیلمهای ابرقهرمانی تماشا نمیکنند و هم برای طرفداران کمیک بوک اثری است که سالها آرزوی تماشایش را داشتهاند.
نمره راجر ایبرت به فیلم: ۴ از ۴
فیلم «مرد عنکبوتی ۲» یک فیلم تکرارنشدنی و بینظیر در ژانر ابرقهرمانی است. این فیلم نه تنها طرفداران اسپایدرمن و دنیای کمیک بوک را مسحور خود میسازد بلکه حتی مخاطبانی را که به این ژانر علاقه ندارند شیفتۀ خود میکند.
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید