بسیاری از مردم تصور میکنند انسان با پیشرفت تمدن و فناوری توانسته طبیعت را کاملاً تحت کنترل خود درآورد و دیگر نیازی به تکامل ندارد. این باور ریشه در این تصور دارد که ابزارها، فناوریهای نوین و دستاوردهای علمی توانستهاند تمام نیازهای زیستی ما را برطرف کنند. برخی نیز بر این باورند که چون انسان با دیگر موجودات تفاوت دارد، سرنوشت خود را بهطور کامل در دست دارد و دیگر تحت فشارهای طبیعی قرار نمیگیرد. اما این دیدگاه درست نیست؛ انسان مانند سایر موجودات زنده همچنان تحت تأثیر تکامل قرار دارد و ویژگیهای جدیدی را برای بقا و سازگاری در محیطهای مختلف کسب میکند، حتی اگر این محیطها امروز بیشتر توسط فرهنگ و فناوری شکل گرفته باشند.
انسانها مانند دیگر موجودات زنده در طول تاریخ بهوسیله تکامل شکل گرفتهاند و ویژگیهایی به دست آوردهاند که به آنها کمک کرده در شرایط مختلف زنده بمانند و رشد کنند. این روند هنوز هم ادامه دارد و ما همچنان در حال تغییر هستیم؛ تغییراتی که معمولاً آرام و تدریجی رخ میدهند و تنها در مقیاس نسلها قابل مشاهدهاند، اما در نهایت مسیر زیستشناسی انسان را تعیین میکنند.
مایکل ای. لیتل (Michael A. Little)، انسانشناس و استاد برجسته دانشگاه بینگهمتون در ایالت نیویورک، توضیح میدهد که سازگاری بخش مهمی از تکامل است. سازگاریها همان ویژگیهایی هستند که به افراد در محیط زندگیشان برتری میدهند و کسانی که این ویژگیها را دارند، شانس بیشتری برای بقا و انتقال آنها به فرزندانشان خواهند داشت. به مرور زمان و طی نسلهای متعدد، این ویژگیها در جمعیت گسترش مییابند و به بخشی از خصوصیات عمومی یک جامعه انسانی تبدیل میشوند.
فرهنگ در این میان نقشی اساسی دارد. انسانها با داشتن دو دست توانستهاند ابزار بسازند و کارهای پیچیده انجام دهند. راه رفتن و دویدن روی دو پا نیز دستها را آزاد کرده تا برای کارهای دقیقتر استفاده شوند. مغز بزرگ انسان امکان اندیشیدن، خلق ایده و زندگی اجتماعی موفق را فراهم کرده است. این ویژگیها زمینهساز شکلگیری فرهنگ شدند؛ فرهنگی که شامل باورها، توانایی برنامهریزی و تغییر محیط از طریق ساخت ابزار و کشاورزی است. فرهنگ همچنین به انسانها اجازه داده محیطهای غیرمسکونی را قابل سکونت کنند؛ از مقابله با سرما و گرما گرفته تا مدیریت کمبود منابع غذایی. همین تغییرات فرهنگی خود محرکی برای تغییرات زیستی بودهاند و مسیر تکامل را تحت تأثیر قرار دادهاند.

با وجود اینکه انسانها طی هزاران سال توانستهاند محیط خود را تغییر دهند، اما همچنان تحت فشارهای تکاملی قرار دارند. تکامل متوقف نشده و امروز به شکلهای متفاوتی نسبت به اجداد باستانی ما ادامه دارد. محیط زندگی ما تنها شامل آبوهوا، گیاهان و حیوانات نیست، بلکه غذاهایی که مصرف میکنیم و بیماریهای عفونی که با آنها روبهرو میشویم نیز بخشی از محیط محسوب میشوند. حتی سبک زندگی مدرن، مانند مصرف غذاهای فرآوریشده یا قرار گرفتن در معرض آلودگیهای صنعتی، میتواند فشارهای تکاملی تازهای ایجاد کند و مسیر تغییرات آینده انسان را شکل دهد.
یکی از مهمترین عوامل محیطی، آبوهواست. فرهنگ میتواند تا حدی انسان را از شرایط سخت آبوهوایی محافظت کند؛ برای نمونه با ساخت خانه، استفاده از وسایل گرمایشی در زمستان یا بهکارگیری سیستمهای سرمایشی در تابستان. با این حال، این اقدامات تنها بخشی از فشارهای محیطی را کاهش میدهند و نمیتوانند ما را بهطور کامل از گرما، سرما یا اثرات مستقیم اشعه خورشید مصون کنند. بدن انسان همچنان ناچار است خود را با این شرایط سازگار کند و همین سازگاریها در طول زمان به تغییرات ژنتیکی منجر میشوند. این تغییرات بهویژه در زمینه مقاومت در برابر دماهای شدید یا تابش خورشید ادامه پیدا میکنند و نشان میدهند که تکامل زیستی حتی در عصر فناوری نیز فعال است.
قدرت اشعه خورشید
اشعه فرابنفش خورشید میتواند به پوست انسان آسیب جدی وارد کند و خطراتی مانند آفتابسوختگی و سرطان پوست را افزایش دهد. افرادی که پوست روشن دارند بیشتر در معرض این آسیبها قرار میگیرند، در حالی که افراد با میزان بالاتر ملانین در پوست، بهطور طبیعی محافظت بیشتری در برابر نور خورشید دارند. در مناطق گرمسیری که تابش خورشید شدید و مداوم است، داشتن پوست تیره یک مزیت مهم محسوب میشود، زیرا ملانین نقش حفاظتی قوی ایفا میکند. اما در مناطق ابری و سرد، پوست روشن مزیت دیگری دارد؛ این نوع پوست امکان تولید ویتامین D بیشتری را فراهم میکند، ویتامینی که برای رشد طبیعی استخوانها و سلامت عمومی بدن ضروری است. همین تفاوتها نشان میدهد که ژنهای مرتبط با رنگ پوست تحت فشارهای محیطی مختلف تغییر کردهاند و تکامل یافتهاند، بهگونهای که توانستهاند سلامت نسلهای بعدی را تضمین و به بقای انسان در شرایط گوناگون کمک کنند.
غذاهایی که مصرف میکنیم
غذاها نقش مهمی در تکامل انسان داشتهاند. حدود ۱۰ هزار سال پیش انسانها حیواناتی مانند گاو و بز را اهلی کردند و سپس نزدیک به ۸ هزار سال پیش یاد گرفتند شیر آنها را بهعنوان منبع غذایی استفاده کنند. در آن زمان بیشتر بزرگسالان توانایی هضم شیر خام را نداشتند و مصرف آن باعث بیماری یا مرگ و میر میشد، اما برخی افراد ژنی داشتند که امکان هضم لاکتوز را فراهم میکرد. از آنجا که شیر غذایی غنی و ارزشمند بود، این افراد توانستند مقاومت کنند و زنده بمانند و فرزندان بیشتری داشته باشند. به مرور این ژن در جمعیت گسترش یافت و امروزه بسیاری از انسانها توانایی هضم شیر را دارند. این نمونهای روشن از «همتکاملی فرهنگی و زیستی» را نشان میدهد که یک رفتار فرهنگی مانند دامداری و مصرف شیر میتواند تغییرات ژنتیکی را در انسانها ایجاد کند و فرهنگ و زیستشناسی در تعامل مستقیم با یکدیگر قرار دارند.

نمونههای دیگری نیز وجود دارد. مردم اینویت در گرینلند ژنهایی دارند که به آنها امکان هضم چربیهای سنگین را بدون اینکه دچار بیماریهای قلبی شوند، میدهد. همچنین مردم تورکانا در کنیا که در مناطق خشک زندگی میکنند، ژنی دارند که به آنها اجازه میدهد مدت طولانی بدون مصرف آب زنده بمانند؛ قابلیتی که در افراد دیگر میتواند به آسیب کلیه منجر شود. این مثالها نشان میدهد رژیمهای غذایی متنوع در نقاط مختلف جهان چگونه مسیر تکامل انسان را تحت تأثیر قرار دادهاند و هر جامعه انسانی بسته به شرایط محیطی خود مسیر تکاملی متفاوتی را طی کرده است.
بیماریها
امراض و بیماریها نیز همواره محرکهای قدرتمندی برای تکامل انسان بودهاند. در قرن چهاردهم میلادی (۶۸۰ تا ۷۷۹ هجری شمسی) ، بیماری طاعون خیارکی اروپا و آسیا را درگیر کرد و حدود یکسوم جمعیت اروپا را از بین برد. بسیاری از بازماندگان ژنی داشتند که مقاومت در برابر بیماری ایجاد میکرد و همین ژنها به نسلهای بعد منتقل شد و توانستند در برابر اپیدمیهای بعدی بهتر مقاومت کنند. در دوران اخیر نیز بیماریهایی مانند کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۹) جهان را فرا گرفتند؛ واکسنها جان بسیاری را نجات دادند، اما برخی افراد بهطور طبیعی مقاومت ژنتیکی داشتند. احتمال دارد این مقاومت در نسلهای آینده بیشتر شود و انسانها توانایی مقابله با بیماریهای جدید را پیدا کنند. این روند نشان میدهد بیماریها همیشه یکی از مهمترین عوامل محرک تکامل انسانی بودهاند.
انسانها همچنان در حال تکامل هستند و محیطهای متغیر، از آبوهوا و رژیم غذایی گرفته تا بیماریها، این روند را هدایت میکنند. فرهنگ میتواند شرایط زندگی را تغییر دهد و فشارهای محیطی را کاهش دهد، اما نمیتواند ما را کاملاً از آنها دور کند. بنابراین تکامل در جمعیتهای انسانی ادامه دارد و شواهد نشان میدهد این فرایند حتی امروز هم فعال است؛ فرایندی که آینده انسان را شکل خواهد داد و مسیر زیستشناسی ما را در قرنهای پیش رو تعیین میکند.
دیدگاهتان را بنویسید