فصل دوم سریال Last of Us یکی از موردانتظارترین محتوای سرگرمی سال ۲۰۲۵ بود و حالا که منتشر شده نوبت به آن است تا نگاهی دقیقتر به جزئیات آن بیاندازیم.
همه چیز با نام اپیزود آغاز میشود؛ Future Days. این اسم به آلبومی از گروه Pearl Jam تعلق دارد. در واقع همان آلبومی که جول در صحنه آغازین The Last of Us Part 2 برای الی مینوازد. بر اساس صحنههای تریلرها، این آهنگ در سریال به You Know You’re Right گروه Nirvana تغییر خواهد کرد. حفظ Future Dats به عنوان نام این اپیزود، وابستگی جول و ارزش الی برای او را به نمایش میگذارد.
دروغ جول درباره تلاش فایرفلایها برای به دست آوردن یک درمان، صحنه آغازین این فصل جدید است. الی، جول را مجبور میکند تا قسم بخورد چیزی که گفته حقیقت دارد. ما واکنش جول را میبینیم که کمی به پاسخ خود فکر میکند؛ او از خودش میپرسد آیا دروغ گفتن به الی درست است یا خیر؟ نگفتن حقیقت، به علت تلخ شدن رابطه میان این دو شخصیت تبدیل میشود. در فصل اول به قدرت ترسناک عشق پرداخته شد؛ اینکه عشق میتواند افراد را مجبور به کارهای وحشتناک کند.
در نهایت ما به عواقب دروغ در عشق میپردازیم. فصل دوم هم باری دیگر به قدرت خطرناک عشق و عواقب دروغ نگاهی دقیقتر میاندازد. هر دوی آنها باعث میشوند تا جول دست به عملی نابخشودنی بزند. ما گروهی از زرافهها را مشاهده میکنیم که در حال تغذیه از برگها هستند. در همان مکان زیبایی که در قسمت نهم فصل اول مشاهده کرده بودیم. اَبی کنار قبر فایرفلایهای به قتل رسیده توسط جول ایستاده است. چهار بازمانده دیگر در این صحنه حضور دارند:
منیملنورااوئن
نورا جزئیات مربوط به الی را غیرمنطقی و غیرممکن خطاب میکند. این یعنی مارلین، فرای تصور راز بزرگ الی را پنهان نگه داشته است. نورا در ادامه توضیح میدهد که حتی اگر دختر در برابر ویروس ایمن بود، باز هم مقدار کافی برای درمان همه وجود نداشت. در واقع فصل دوم تا حدودی سعی در لطیف کردن اعمال جول دارد.
جزئیاتی که در نسخه اورجینال بازی Last of Us مشاهده کردیم نشان میدادند که فایرفلایها، پیش از اقدام به جراحی مرگبار الی، سعی کردند پادتن او را خارج از بدن وی تولید کنند و با شکست مواجه شدند. در واقع مخاطب مجبور است با جوانب مختلف این واقعه خاکستری اخلاقی درگیر شود. این فایرفلایها پس از مرگ مارلین گم شدهاند. اوئن به این موضوع اشاره میکند که:
اد برادری به نام آیزاک دارد.
ما در همین فصل با آیزاک آشنا خواهیم شد. او رهبر گروه شبه نظامی Washington Liberation Front است. این مجموعه با نام مستعار WLF یا Wolves شناخته میشوند. بازیگر این شخصیت در سریال و صداپیشه او در بازی یکی است؛ جفری رایت. ابی اصرار میکند که آنها باید ابتدا جول را پیدا کنند. اوئن از طرف دیگر میگوید:
اسم او جول یا جو است. هنوز از این بابت اطمینان نداریم.
ابی تمامی جزئیات ظاهری جول را به خاطر سپرده است. زخم روی پیشانی به اقدام ناموفق جول اشاره دارد که در فصل اول با آن آشنا شدیم. چیزی که ابی نمیداند آن است که زخم جول ریشه در از دست دادن دخترش دارد. همین غم غیر قابل توصیف است که باعث شد تا او برای نجات دختر دومش هر کاری که نیاز است انجام دهد. بسیاری از طرفداران با انتخاب بازیگر نقش ابی مشکل دارند اما من، به شخصه، فکر میکنم که این بازیگر جدید خشم و انرژی منفی کافی برای به تصویر کشیدن وفاداری ابی را به نمایش گذاشته است. زمانی که او میگوید:
آهسته… او را آهسته میکشیم.
تفاوتی میان او و نسخه اورجینال حاضر در بازی وجود ندارد. تیتراژ آغازین فصل اول باز میگردد و دنیایی را به تصویر میکشد که مملو از قارچ شده است. بسیاری از طرفداران باور دارند صورت انسانی که در تیتراژ آغازین میبینیم و آلوده به قارچ شده همان مادر الی است.
چیزی که به بخش تیتراژ فصل ۲ اضافه شده سایه دو شخصیت است که شباهت زیادی به الی و جول دارند. فصل اول این سکانس رنگهای گرمتری داشت ولی در این فصل که رابطه میان الی و جول خراب شده است، رنگها هم سرد شدهاند. ۵ سال از داستان فصل قبل گذشته و حالا به سال ۲۰۲۸ رسیدهایم. در همین اپیزود است که ما پی میبریم مراسم سال نو در جریان است و سال ۲۰۲۹ آغاز میشود.
الی حالا ۱۹ ساله است. درست همانند جول، الی وقتی ناراحت میشود نمیتواند جلوی خودش را بگیرد. اینجاست که ما متوجه میشویم شخصیت مذکور از هیچ چیز به اندازه دروغ و فریب نفرت ندارد. الی با یک تتوی جدید، زخم دست خود را پوشانده است. در داستان بازی، کت دست الی را تتو میکند. این شخصیت در اپیزود مورد نظر ما حضور دارد و مسئولیت مدیریت یک ماموریت گشتزنی را به عهده میگیرد. تتوی الی هیچ تفاوتی با نسخه گیم او ندارد.
شهر جکسون که در ۵ سال اخیر رشد کرده با یک واید شات به نمایش گذاشته میشود. در صحنههای آغازین اپیزود ما یک لوله آبی را میبینیم که ریشه در آن پخش شده است و در انتهای اپیزود هم به آن اشاره میشود. مخاطب آرتروز و عینک پدربزرگی جول را میبیند. جول شخصیتی که نمیبینیم را «بچه» خطاب میکند اما این کاراکتر الی نیست؛ دینا است.
بسیاری از طرفداران گمان میکردند شخصیتی که جول و الی را در رستوران تماشا میکرد دینا باشد و به گفته نیل دراکمن، این تئوری معتبر بوده و اشارهای است به داستان این کاراکتر در بازی. جول به دینا درباره شیوه طراحی بورد و جلوگیری از آتشسوزی آموزش میدهد. این سکانس وقایع بیشماری را فورشدو میکند. مشکلات میان جول و الی باعث شده تا مشکلی مشابه در شهر، کاملا نادیده گرفته شود. جول با وجود عشق بیاندازهای که به الی دارد همچنان نمیتواند خود را پدر او خطاب کند.
با کمی دقت به طراحی صحنه میتوانید تشخیص دهید که هم در خانه جول و هم در مکان تمرین الی، هیترهایی قرار گرفتهاند که وظیفه گرمایش این مکانها را به عهده دارند. دلیل استفاده از این دستگاههای بدوی، ساده بودن ساختار ساختمانهای موجود در این شهر و عدم امکان استفاده از شومینه است. برادر جول، تامی، الی را برای آموزش تیراندازی به مکانی دیگر میبرد. اینجاست که با یکی از تفاوتهای میان سریال و بازی مواجه میشویم.
الی در دنیای بازی با یک فلشبک، این خاطره را مرور میکند. توجه بازیگر الی به به جزئیات تا حدی است که پیش از شلیک نفسی عمیق میکشد؛ این پروسه صحیح شلیک و استفاده از یک تکتیرانداز است. یک نگرانی بسیار واقعی در لاینهای این صحنه مطرح میشود. ما میدانیم که جمعیت بزرگی از آلودهها زیر برف پنهان شدهاند و در نهایت به شهر جکسون حمله خواهند کرد. الی همچنان سوار اسب خود در فصل اول، شیمر، میشود.
این موجود نجیب در بازی The Last of Us Part 2 نیز حضور داشت. گروهی از اشخاص جدید وارد جکسون میشوند، فرزند جدید ماریا (بنجامین) از راه میرسد و نشان میدهد اشاره تامی به باردار بودن همسرش چه نتیجهای داشته است. بنجامین در حال بازی کردن با یک هواپیمای اسباببازی، آن را به یک کامیون میزند که فکر میکنم اشارهای باشد به وقایع ریشه Last of Us و سقوط یک هواپیما.
جول به این موضوع اشاره میکند که منابع آنها در حال به اتمام رسیدن هستند و به همین دلیل است که اعضای شهر نمیتوانند لولهی آب خراب شده خود را تعمیر کنند. پشت سر جول تختهای از برنامه گشتزنی در شهر قرار دارد. اقدامات مورد نیاز در صورت وقوع بحران نیز روی این تخته به تصویر کشیده شدهاند. یکی از این مسیرها همان مسیری است که تامی به الی اجازه میدهد تا از طریق آن رفت و آمد کند.
جول به خاطر ورود پناهندههای بیشتر و بیشتر اعتراض میکند. ماریا نیز جول را قضاوت میکند. جول هنوز احساس گناه به قتل رساندن فایرفلایهای باقی مانده برای نجات جان الی را فراموش نکرده است. او تصمیم گرفته است حالا که نسل بشر را نمیتوان نجات داد، فقط باید روی عزیزان خودش تمرکز کند. در خانه گیل، نقاشی از یک اسبسوار و یک اسب تنها را میتوانیم ببینیم. این نقاشی حس تنهایی گیل پس از یوجین را به تصویر میکشد.
جول هم بعداً به این نقاشی نگاه میکند؛ این سکانس نشان میدهد که شخصیت جول حسی مشابهی در فقدان الی خواهد داشت. ما میدانیم که او مجبور شده تا یوجین را به یک دلیل نامعلوم به قتل برساند و حالا حس گناه این واقعه را نیز با خود نگه میدارد. کاراکتر گیل یک شخصیت کاملاً اورجینال میباشد و در دنیای گیم حضور ندارد. او یک روانشناس و آنالیزگر روانی است. جول تلاش میکند تا با مواد مخدر هزینه گیل را فراهم کند و گیل هم به کیفیت پایین آن اعتراض میکند.
در بازی Last of Us Part 2 ما میتوانیم وسیله مصرف مواد مخدر گیل را پیدا کنیم. پس یکی از تنها جزئیاتی که درباره این شخصیت میدانیم علاقه او به مواد مخدر است. در دنیای بازیها یوجین شخصیتی نبود که ما با او آشنا شویم. او یک عضو از شهر جکسون و همسر شخصیتی به نام کلیر بود. یکی از جزئیات کوچکی که ما درباره این کاراکتر با اطمینان میدانیم این است که او در سن ۷۳ سالگی و بر اثر یک سکته قلبی مرده است.
در واقع این شخصیت یکی از معدود افرادی است که به دلایل طبیعی در دنیای پساآخرزمانی Last of Us فوت میکند. یکی دیگر از اطلاعات مربوط به یوجین، همرزم بودن او با تامی در گروه فایرفلایها است. این سریال شخصیت یوجین را تغییر داده و ما میدانیم که این کاراکتر اپیزود انحصاری خود را خواهد داشت.
من به شخصه فکر میکنم یوجین کاری کرد تا شهر جکسون به خطر بیافتد و جول در نهایت مجبور شده تا این کاراکتر را به قتل برساند. گیل هم با وجود اینکه میداند تصمیم جول درست بوده، نمیتواند او را ببخشد. شما فکر میکنید جول دوستداشتنی ما یوجین بیچاره را چطور به قتل رسانده که گیل تا این حد از وی متنفر شده است. پدرو پاسکال به بهترین شکل ممکن با جزئیات احساسی خارقالعاده، احساسات شرم و درهمشکستگی جول را به نمایش میگذارد. جول در برابر سوال:
بلایی سر او [الی] آوردی؟
موافقت کرده اما وقتی سوال به:
به او [الی] آسیب زدی؟
تغییر میکند، جواب جول نیز به «نه» تبدیل میشود. در نهایت قهرمان سابق ما میگوید:
من او را نجات دادم!
یک قطره اشک از چشمان او سرازیر میشود چرا که جول واقعاً باور دارد کار درست را انجام داده است. احساس گناه او از دروغ گفتن به الی میآید، نه به قتل رساندن فایرفلایها. این کاراکتر جمله مذکور را به عنوان دفاعی در مقابل تهمتها میگوید.
ما اتاق خواب الی در یک گاراژ را میبینیم و او به آهنگ Love Buzz گروه Nirvana گوش میدهد. در این بخش از موسیقی که میشنویم میگوید:
حرفم را باور خواهی کرد اگر بگویم تو ملکه قلب من هستی؟
خواهش میکنم من را فریب نده وقتی به تو آسیب میزنم
این چیزی نیست که فکر میکنی…
ما گیتاری را میبینیم که جول به او داده بود؛ الی آن را به گوشهای انداخته است. دوربین هم روی علامت شبپره روی آن تمرکز میکند. میان نوارهای کاست الی، جان دنور، گلن کمپبل و برایان آدامز قرار دارند. روی دیوارهای اتاق او پوستری از نیل آرمسرانگ روی ماه را میبینیم. کسانی که بازی را تجربه کرده باشند میدانند این پوستر در قسمت دوم The Last of Us نیز وجود دارد. پوستری از Matrix نیز روی دیوارهای این اتاق قرار دارد.
ما پوستری دیگر در اتاق الی مشاهده میکنیم که به کمیک بوک Savage Starlight تعلق دارد. بله، درست تشخیص دادید. این همان سری کمیک بوکی است که در دنیای بازیهای دوگانه Last of Us آنها را جمع میکنیم. در سریال نیز ما مشاهده کردیم که او با شخصیت سم صحبت میکند. پوستری که ما میبینیم به قسمت Termination Shock تعلق دارد؛ کمیکی که در اتوبوسی واقع در پیتزبورگ پیدا میکنیم. مخاطبین میتوانند مجسمهای از بودا را روی میز الی مشاهده کنند. دینا از راه میرسد و غلاف اسلحه الی را محکم میکند.
شخصیت دینا درباره سری Curtis and Viper حرف میزند؛ مجموعهای سینمایی که در دنیای LoU ساخته شده است. سارا در قسمت اول سریال، فیلم Curtis and Viper 2 را قرض میگیرد. در بازی Last of Us Part 2 هم میتوانیم پوستری از فیلم Curtis and Viper 4 را ببینیم. الی هم جزئیات داستان آن را برای دینا شرح میدهد. این سری فیلم معروف مجموعه سینمایی محبوب جول هستند. به همین دلیل است که الی از آنکه به Curtis and Viper تشبیه میشود ناراحت میشود.
در راه خروج از خانه، الی چاقویی را برمیدارد که به مادر او تعلق داشت. کت زمانی که الی و دینا Curtis and Viper خطاب میشوند کمی میخندد. این شخصیت در مسیر هم، با نگاه کردن به دینا و الی ناراحت میشود. جسی به ساختار رنگ گروه گشتزنی اشاره میکند؛ زرد خوب است و سبز بد. بیرون سوپرمارکت الی و دینا، خرسی را پیدا میکنند که به دست ۶ آلوده و یک کلیکر به قتل رسیده است.
این موضوع نشان میدهد که افراد آلوده به مراتب از انسانهای معمولی قدرتمندتر هستند چرا که ۶ آدم معمولی هرگز نمیتوانستند بدون سلاح به یک خرس گریزلی غلبه کنند. سوپرمارکت Green Place مکانی است که در بازیها نیز وجود دارد. روی دیوار اعلانات سوپرمارکت، پوستری برای هالووین دیده میشود چراکه در دنیای سریال TLoU آلودگی از ماه سپتامبر آغاز شده بود.
شباهت دیگری میان این صحنه و بخش سوپرمارکت Green Place در بازی وجود دارد؛ ما دیوار متعلق به بهترین کارمندهای ماه را میبینیم. در دنیای بازی، مینا و کریستین بهترین کارمندان ماههای گذشته بودند در حالی که یک سگ در ماه ژوئیه سریال بهترین کارمند ماه شده است. این جوک در بازی هم وجود داشت. در هر دو حالت این سگ مینا است که توانسته کارمند ماه شود. هرچند نژاد این دو سگ متفاوت هستند. کاملا منطقی است که تصاویر کارمندان برتر پس از ماه سپتامبر به پایان میرسد.
زیباترین چیزی که درباره شخصیتهای مینا و کریستین در بازیها میفهمیم این است که آنها رابطهای مشابه به الی و دینا داشتند. در نسخه گیم، ما اطلاعات بسیار زیادی درباره این مکان عجیب به دست میآوریم. ما میدانیم زوجی که صاحب این مکان هستند از آن به عنوان پناهگاهی برای بازماندهها استفاده کردند. پس از آنکه فردی ناشناس برای به دست آوردن انسولین وارد فروشگاه شد، افراد آلوده به این فضا حاکم شدند.
الی برای جلب توجه افراد نزدیک، یک بطری پرتاب میکند. این یکی از معروفترین مکانیزمهای موجود در بازیهای Last of Us است. متاسفانه جول و الی در فصل اول این سریال از تکنیک مذکور استفاده نکردند. بسیاری از طرفداران باور دارند گزینه بهتر آجر است اما سریال و الی حاضر در آن بطری را انتخاب کردهاند. کاراکتر الی یکی از کلیکرها را به شیوهای مشابه بازیها به قتل میرساند.
ما علامت نشانگر راهرو شماره ۵ را میبینیم که تکان میخورد؛ این اشارهای است به حضور یک فرد ناشناس. توجه به جزئیات این سریال تا حدی است که حتی مجله People موجود در این سوپرمارکت به ماه سپتامبر ۲۰۰۳ تعلق دارد. این سکانس تنها ساخته شده تا حواس مخاطب را پرت کند؛ در نهایت ما فردی ناشناس را میبینیم که پشت سر الی به صورت سینهخیز حرکت میکند و از صحنه خارج میشود.
تا حدودی میتوان گفت تنها برتری مدیوم سینما نسبت به گیم، قابلیت تماشای چیزی بوده که شخصیت ما از آن بیخبر است. تماشای این شکارچی عجیب بسیاری از تئوریهای طرفداران را تقویت میکند؛ موجودات آلوده در حال تغییر هستند و غریزه شکار آنها تقویت شده است. احتمال این وجود دارد که ویروس استاکر (شکارچی) جدید هوشمندتر باشد و بهتر عمل کند. الی جای گاز استاکر روی شکم خود را از دینا پنهان میکند چون نمیخواهد راز بزرگ وی فاش شود.
ماریا، احتمالاً با الهام از سیستم ۹ نفره قضایی آمریکا، پروسهای مشابه برای مسائل قضایی جکسون خلق کرده است. در نهایت باید در نظر داشته باشید که سیستم سیاسی مدیریت جکسون یک اتحادیه کمونیستی است. مجموعه گزارش میدهد که استاکر جدید رفتاری متفاوت و پیشرفته دارد. مجموعه قضایی هم به همین دلیل نگران میشوند. نگرانیهای ماریا درباره تبدیل شدن این ویروس جدید به یک ارتش کاملاً منطقی است. این موجودات وحشتناک سیاره را از انسانها هم بهتر میشناسند. شبکه آنها همیشه از نژاد ما جلوتر است.
الی برای مخفی کردن جای گازگرفتگی، مجبور میشود تا با چاقو نقاط مختلف دندان را به هم متصل کند تا راحتتر آنها را بخیه بزند. او در دفترچه خاطرات خود به رایلی اشاره کرده که در فصل یک شاهد مرگ او بودیم… الی جوک دینا را در دفترچه مینویسد. جول از راه میرسد و چراغها را روشن میکند. ما پوستری دیگر را میبینیم (Thoughts Twemty) که در بازی هم وجود دارد. بالای میز کار او پوستری از کنسرت Radiohead را میبینیم. جول گیتار الی را برمیدارد و تا انتهای اپیزود آن را تعمیر میکند. در نسخه اورجینال گیم این سریال، صحنه مذکور به یک فلشبک تعلق دارد. سوالهای اصلی فعلاً اینها هستند که:
الی چقدر درباره حقیقت میداند و چگونه به این اطلاعات دست یافته است؟
ما میدانیم که تاج نقاشی شده در دفترچه خاطرات فعلی الی از روی هدیه دینا به او کشیده شده است. شات آغازین الی در مراسم جشن، هیچ تفاوتی با نسخه گیم ندارد. تنها تفاوت اینجاست که ما به صورت مستقیم این واقعه را به ترتیب تجربه نمیکنیم. این سکانس هم فلشبکی است که با گذر زمان به ما نشان داده میشود. حتی موسیقی نسخه سریال و گیم هم یکی است. نوازنده بانجو در این صحنه کسی نیست جز گوستاوو سانتاولالا؛ سازنده موسیقی متن افسانهای سری بازی The Last of Us. تمامی جزئیات مربوط به صحنههای این جشن از صحبت میان جسی و الی، ارتباط دینا و حرکات هر شخصیت به صوت کامل از بازی به لایو اکشن منتقل شده است.
جول تلاش میکند تا از الی مراقبت کند اما الی به او اعتراض میکند. در نهایت، درست همانند همین سکانس در بازی، جول از مهمانی خارج میشود. از بین رفتن ساختار فلشبکی این وقایع، ساختار شهر جکسون را تغییر میدهد. ما ست را به عنوان کاراکتری میشناسیم که یاد میگیرد رفتار منفی خود را تصحیح کند اما در سریال همه چیز منفی و واقعگرایانه ساخته شده و بیشتر به جهان واقعی ما شباهت دارد. در نهایت اپیزود با صحنهای از ابی به پایان میرسد و این سوال برای ما به جا میماند:
چه تهدیدی بزرگتر است؟ ریشههای آلوده یا ابی و روحیه انتقامجو و بیرحمش؟
منبع: گیمفا
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید