تک فان

تک فان

مجله خبری تفریحی: دنیای سرگرمی و تفریح
امروز: پنج شنبه , ۲۹ آبان , ۱۴۰۴
X
دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند

برخی از تاثیرگذارترین دیالوگ‌های فیلم‌های ترسناک در مقایسه با دیگر فیلم‌ها، فراموش شده‌اند. البته دیالوگ‌هایی مثل “Here’s Johnny!” از فیلم The Shining به راحتی وارد فرهنگ عام شدند و هنوز به آن‌ها ارجاع داده می‌شود. با این حال، دیالوگ‌های جذاب و عمیقی در این ژانر وجود دارند که فراموش شده‌اند و کسی درباره‌شان حرف نمی‌زند.

تبلیغات

این دیالوگ‌های کمتر شناخته شده معنای عمیقی از شخصیت‌ها را برملا می‌کنند و باعث می‌شوند مضامین مهمتری از فیلم برجسته شود. در ادامه با دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ژانر ترسناک آشنا خواهید شد که کسی درباره‌ی آن‌ها صحبت نمی‌کند.

این مطلب ممکن داستانی برخی از فیلم‌ها را اسپویل کند.

۹- «گناه هرگز نخواهد مُرد.» – مارگارت وایت در فیلم Carrie (1976)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

پس از نقطه اوج خونین فیلم Carrie، شخصیت کری به خانه بر می‌گردد. در حالی که غرق در غم و ناامیدی است، شخصیت کری با مادرش، مارگارت وایت، رو به رو می‌شود، شخصیتی متعصب و مذهبی که به کری روی خوش نشان نمی‌دهد. در این وضعیت، او پیشنهاد می‌دهد که دعا کنند و این دیالوگ را می‌گوید.

این دیالوگ کمی پیش از این گفته می‌شود که مارگارت به دخترش حمله کند تا روح او را نجات دهد؛ اتفاقی که به پرده‌ی آخر انتقام کری منجر می‌شود. این گفت‌و‌گوی کوتاه در سایه‌ی تراژدی رد و بدل می‌شود و به خوبی مضمون اصلی فیلم Carrie درباره‌ی سرکوب و تروما را نشان می‌دهد. دیالوگ مارگارت همچون یک پیشگویی و نفرین است. گناه، تقصیر و مجازات چرخه‌ای هستند که از مادر به دختر منتقل می‌شود. این دیالوگ همچنین نشان می‌دهد که درد هرگاه کاشته شود، جاودانه خواهد شد.

۸- «بکشش مامان!» – پاملا وورهیس در فیلم Friday The 13th (1980)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

قبل از آن که جیسون وورهیس تبدیل به یکی از شخصیت‌های نمادین فیلم‌های اسلشر شود، مادر او کسی بود که در فیلم Friday The 13th چاقو به دست می‌گرفت. وقتی که هویت او به عنوان قاتل برملا شد، صدای پسرش در حال غرق شدن را می‌شنوید که فریاد می‌زد: «بکشش مامان!». تماشای مادری که انتقام فرزندش را از راه دیوانگی به دست می‌آورد، عمیقا ناراحت‌کننده است.

این سکانس هم ترسناک است و هم ناراحت‌کننده. صدای پاملا هنگام صحبت با روح پسرش، از مهربان به دیوانه تغییر پیدا می‌کند. گاهی فراموش می‌شود که داستان مجموعه Friday The 13th با تراژدی مادر شروع می‌شود و نه با دیوانگی جیسون. پاملا انتقام را به چیزی مادرانه تبدیل کرد که برای ادامه‌ی این مجموعه حیاتی بود.

۷- «لطف اشک نریز، تلف کردن یک رنج خوب است.» – پین هد در فیلم Hellraiser (1987)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

کریستی کاتون سنوبیت‌ها را در بیمارستان احضار می‌کند و سپس برای جانش و رحم آن‌ها باید التماس کند. پین هد که رهبر این گروه شیطانی است، به آرامی این دیالوگ را می‌گوید؛ دیالوگی که ظرافت سادیستی و شیطانی این شخصیت را نشان می‌دهد.

این صحنه تضاد Hellraiser را نشان می‌دهد؛ هیولاهای آن در عین حال شکنجه‌گر و فیلسوف هستند. پین هد صرفا کریستی را تهدید نمی‌کند، بلکه از رنج و عذاب لذت می‌برد. ریتم و کلمات این دیالوگ نشان‌دهنده‌ی کسی است که درد و رنج را همچون یک اجرا می‌بیند.

۶- « «پسر، بهتره کلمه‌ی بعدی که از دهنت در میاد یه چیز نابِ لعنتی در حدِ مارک تواین باشه… چون قراره دقیقاً همونو روی سنگ قبرت حک کنن.» – اوتیس در فیلم The Devil’s Rejects (2005)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

 در فیلم The Devil’s Rejects، اوتیس فایرفلای به عنوان ترسناک‌ترین قاتل شناخته می‌شود. هنگام سکانس گروگانگیری متل، یکی از گروگان‌ها جرئت صحبت کردن پیدا می‌کند. در جواب، اوتیس به آرامی این دیالوگ را به او می‌گوید.

اوتیس با این دیالوگ به طرز شاعرانه‌ای میل به خشونت خود را نشان می‌دهد. او این دیالوگ را فریاد نمی‌زند و آن را به آرامی و همچون یک متن از کتاب مقدس بیان می‌کند. تضاد بین خشونت و ارجاع ادبی در این دیالوگ باعث ایجاد یک پیچیدگی سورئالیستی شده که به آن جذابیت می‌بخشد.

۵- «آیا دوست نداری زندگی خوشمزه‌ای داشته باشی؟» – بلک فیلیپ در فیلم The Witch (2015)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

در پایان فیلم The Witch رابرت اگرز، توماسین خانواده و ایمانش را زا دست داده است. ناگهان بلک فیلیپ، بز خانواده، زبان باز می‌کند و این دیالوگ را می‌گوید. این سخن پیشنهاد و وسوسه‌ای است که از سوی شیطان زمزمه می‌شود.

این صحنه در سکوتی درگیرکننده جریان دارد. صدای عمیق و وسوسه‌کننده از توماسین دعوت می‌کند تا رنجش را رها کند و قدرت را در آغوش بگیرد. عبارت زندگی خوشمزه استعاره‌ای از آزادی و لذت در دنیای پیوریتن‌ها است.

۴- «اولین قانون ریمیک‌ها را یادت رفته جیل… نسخه‌ای اصلی را خراب نکن.» – سیدنی در فیلم Scre4m (2011)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

فیلم Scre4m چهارمین فیلم از این مجموعه پرطرفدار است که سیدنی پرسکات باید با یک قاتل جدید رو به رو شود. قاتل این بار پسرعموی تشنه‌ی شهرت او، جیل، است. وقتی که جیل به بازآفرینی داستان‌ها برای نسل جدید اشاره می‌کند، سیدنی این دیالوگ را به او می‌گوید.

این صحنه به خوبی خودآگاهی مجموعه Scream را نشان می‌دهد. این سیدنی نیست که مبارزه می‌کند، بلکه این خود وِس کریون، کارگردان فیلم، است که با میل هالیوود برای ساخت ریبوت‌ها مقاومت می‌کند. البته با این که از فیلم Scre4m به اندازه فیلم‌های قبلی استقبال نشد، اما این دیالوگ توجهات را جلب کرد.

۳- «چون که خانه بودید.» – غریبه‌ها در فیلم The Strangers (2008)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

در فیلم The Strangers سه غریبه ماسکدار وارد خانه یک زوج می‌شوند و بی‌رحمانه به آن‌ها حمله می‌کنند. هنگام نقطه اوج تلخ این فیلم و پس از ساعت‌ها وحشت، این زوج بالاخره از غریبه‌ها می‌پرسند که چرا مورد حمله قرار گرفته‌اند. غریبه‌های ماسکدار نیز با آرامش این دیالوگ را می‌گویند؛ دیالوگی ساده که به طرز عجیبی ترس را در دل بیننده می‌اندازد.

با فاصله گرفتن از منطق، فیلم The Strangers ترسی بنیادین را ارائه می‌دهد؛ خشونتی بی‌دلیل و بی‌احساس. این وحشتی است که نه از هیولاها، بلکه از بی‌تفاوتی انسان زاده شده است. این دیالوگ یکی از ترسناک‌ترین دیالوگ‌های فیلم‌های ترسناک مدرن است چرا که بسیار ساده است و نشان می‌دهد شیطان برای اعمالش نیازی به دلیل ندارد.

۲- «تو از داستان‌ها راضی نبودی، برای همین مجبور بودم که بیام.» – کندی‌من در فیلم Candyman (1992)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

فیلم Candyman داستان عامیانه مدرنی را بر اساس افسانه‌های محلی بیان می‌کند. هنگام اولین برخورد هلن لایل با کندی‌من در گاراژ تاریک، کندی‌من از سایه‌ها بیرون می‌آید و این دیالوگ را می‌گوید.

این دیالوگ به خوبی جوهره‌ی اصلی افسانه‌های محلی را بیان می‌کند؛ این که چگونه کنجکاوی و ناباوری به افسانه‌های جدید جان می‌بخشد. ظهور کندی‌من یک انتقام نیست، بلکه تحقق یک هدف است. شک و تردید هلن او را فراخواند و مرز بین قصه‌گو و داستان را کمرنگ کرد.

۱- «می‌دانم که تنها برای همدلی با یک موجود زنده، با همه به خوبی رفتار خواهم کرد. درون من عشقی هست که حتی نمی‌توانی تصورش را بکنی و خشمی که باور نخواهی کرد؛ اگر نتوانم یکی از آن‌ها راضی کنم، سراغ دیگری خواهم رفت.» – هیولا در فیلم Frankenstein (1994)

دیالوگ‌های برتر فیلم‌های ترسناک که کسی درباره‌شان صحبت نمی‌کند - گیمفا

در فیلم Frankenstein کنت برانا، موجود یا همان هیولا با خالق خود، ویکتور، مواجه می‌شود و برای یک همدم التماس می‌کند. اما وقتی که ویکتور درخواست او را رد می‌کند، هیولا اینگونه پاسخ می‌دهد.

این دیالوگ به طور مستقیم از رمان مری شلی آورده شده و ماهیت انسانی هیولا را نشان می‌دهد. این دیالوگ تنها یک تهدید نیست، بلکه التماسی زاده از تنهایی و درد است که او را ذره ذره تبدیل به یک هیولای بی‌رحم می‌کند. درماندگی او در مقایسه با تکبر ویکتور نشان می‌دهد که او هیولای واقعی نیست. هیولا، قاتل احساساتی است که هنوز در روح او جریان دارند.

منبع: ScreenRant

منبع خبر





دانلود آهنگ
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *