با اینکه در فیلمها تمرکز و روایت اصلی روی قهرمان داستان است، جذابیت جایی آغاز میشود که شرور نیز وارد ماجرا شده و روبهروی نیمه دیگر خود قرار بگیرد. دو اصل متضاد ولی مکمل، یعنی خوبی و بدی در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و معنا و عمق بیشتری به داستان ما میدهند.
در مواردی شخصیت پردازی عالی آنتاگونیستها باعث شده تا شخصیتهای مثبت زیر سایه آنها قرار بگیرند و اثرگذاری بیشتری روی مخاطب بگذارند، تا جایی که حتی از گروهی از آنها فیلمی مستقل اقتباس شود. اهداف و انگیزههای برخی آنتاگونیستها تا حدی قابل ارتباط بوده که آنها را در ذهن ما جاودانه کرده و تعاریف جدیدی از خوب و بد برای ما ایجاد کرده. تعداد این ضد قهرمانهای محبوب کم نیست و میتوان درباره هر کدام کتابی نوشت! اما ما سعی میکنیم تا به صورت مختصر به تعدادی از آنها اشاره کنیم.
تو از قدرت نیمه تاریک چیزی نمیدونی!
در همان حضور اولیه و کوتاه شخصیت دارث ویدر در اولین سه گانه جنگ ستارگان، این شخصیت منفی با ابهتش در دل تماشاگران جایگاه ویژهای پیدا کرد. طراحی ظاهری ترسناک به همراه موسیقی و صدای مخوفش در هنگام حضور دارث ویدر، لرزه و هیجانی به ما وارد میکند که هوش از سرمان میپرد، دقیقا همان ویژگیهایی که از یک شخصیت تاریک انتظار داریم. اما این پایان پخت و پز جناب جرج لوکاس برای لرد ویدر نیست. در سه گانه پیش درآمد جنگ ستارگان، تحول و تبدیل آناکین اسکای واکر به دارث ویدر به خوبی شکل میگیرد تا ما شاهد سقوط فرد برگزیده به سمت تاریک نیرو باشیم و بهتر و بیشتر با دردهای آناکین و انگیزههایش ارتباط بگیریم.
جنون مثل جاذبهست، فقط یه هُل کوچیک نیاز داره.
مگر میشود کسی با شخصیت جوکر آشنا نباشد؟ ساخت دست بیل فینگر، باب کین و جری رابینسون در دنیای بتمن جای پای بسیار محکمی برای خود درست کرده تا جایی که محبوبیت این شخصیت مدیران و سازندگان سینما را به سمت ساخت اقباسهای مستقل از آن هدایت کرده. از بهترین استفادههای این شخصیت حضور قدرتمندش در فیلم Dark Knight (2012) با بازی بینظیر هیث لجر فقید بوده که برایش جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل را به ثمر داشته. شخصیت جوکر در کنار هوش و خلاقیتش با فلسفهای مهارنشدنی زادهی نفرت و درد، به رویارویی با قلب خوبی و عدالت میرود تا داستانی دیگر از این مبارزه همیشگی را به تصویر بکشد.
من قویترم، من باهوشترم، من بهترم!
زمانی که در کامیک بوکها و فیلمهای مختلف، ابرقهرمانهایی با اصول اخلاقی والا و چهرهای پاک و معصوم نشان داده میشد، مجموعه تلویزیونی The Boys (به اقباس از کامیک بوکی با همین نام) تصویری به مراتب واقع گریانهتر از آنچه فردی با قدرتهای فراطبیعی قرار است داشته باشد به نمایش گذاشت، که بدون شک گل سرسبد آنها هوملندر با بازی مثال زدنی آنتونی استار میباشد که گاهی اوقات ما را به شک میاندازت، آیا آنتونی استار هوملندر است یا هوملندر آنتونی استار! هوملندر در ظاهر همان قهرمانیست که ما در ذهنمان تصور میکنیم اما ذاتا آنتاگونیستی سادیستیک و نارسیستیک با کمبودهای فراوان است. در طول داستان ما بیشتر و بیشتر مجذوب شرارتش میشویم و در کنار آن با وجهه انسانی و رنجهایش همدردی میکنیم.
کاملا متعادل، همون طور که همه چیز باید باشه.
در تمامی فیلمهای سینمایی ابرقهرمانهای مارول، دستی پشت پرده در ایجاد جنگها و نوید فرا رسیدن دشمنی قدرتمندتر از بقیه داده میشد و به تدریج نقش بیشتری در مقابله با انتقام جویان پیدا میکرد تا اینکه تانوس نهایتا در Avengers : Infinity War مستقیما روبهروی قدرتمندترین قهرمانان زمین قرار گرفت. چیزی که شخصیت تانوس را در دل ما جا میدهد، سماجت و تعهدیست که برای رسیدن به هدفش به کار میبندد، او تمام زندگی و قدرتش را روی هدفی که در ذهن دارد متمرکز میکند و در راه عملی کردنش هرچیزی را فدا میکند. اما به غیر از این، تانوس کاملا هم شخصیتی تاریک و شرور نیست، او نیز در این راه عذاب میکشد اما باور دارد که هر کاری میکند در راه هدفی والاتر است و تنها اوست که توانایی عملی کردن همچین انتخابهایی را دارد.
دکتر هانیبال لکتر معروف به آدمخوار، قطعا یکی از نمادی ترین شخصیتهای منفی و ترسناک تاریخ سینماست. رمان نویس آمریکایی توماس هریس با استفاده از الهاماتی واقعی شخصیت هانیبال لکتر را به سینما هدیه داده، دکتر روانشناسی که به تدریج تبدیل به قاتلی آدمخوار میشود. از بهترین نقش آفرینیهای این شخصیت میتوان به بازی فوق العاده آنتونی هاپکینز در سه گانه هانیبال اشاره کرد که علیرغم حضور نسبتا کوتاهش در Silence Of The Lambs جایزه اسکار را برای او به ارمغان داشته، همچنین سریال هانیبال با بازی زیبای مدس میکلسن به خوبی به انگیزهها و ریشههای هانیبال پرداخته است. هوش، ذکاوت و غیرقابل پیشبینی بودن هانیبال لکتر همیشه چالشهای داستانی جذابی برای کسانی که در سبب گرفتار کردن او هستند به وجود میآورد.
خونآشامها از قدیم گرهای کور با پرده نقرهای سینما پیدا کردهاند و همیشه داستانهای متفاوتی از آنها به تصویر کشیده میشود، به هر حال ویژگیهای فانتزی خاص، دراماتیک و البته هنری آنها هم همچین پتانسیلی را دارا میباشد. بخش اصلی محبوبیت و معرفی شخصیت های خونآشامی به رمان دراکولا نوشته برام استوکر برمیگردد که بهترین اقتباسها از آن فیلم (Bram Stoker’s Dracula (1992 با بازی گری اولدمن و Nosferatu میباشند که بازسازی موفقی از آن در سال ۲۰۲۴ نیز عرضه شده است. در بعضی آثار دراکولا بیشتر با شمایل انسانی معرفی شده و جنبه دراماتیک پیدا کرده ( مثل بازی گری اولدمن) و در برخی دیگر تمرکز روی عنصر ترس و وحشت در فیلم بوده و خونآشامها حالت حیوانی تری دارند ( مثل Nosferatu). تقابل Dracula در برابر نمسیس خود یعنی Van Helsing همیشه جذابیت منحصر به فرد خود را در فیلمهایشان داشته.
هالووینه، همه حق دارن یکمی بترسن!
مایکل مایرز ساختهی کارگردان اولین فیلم از سری Halloween یعنی جان کارپنتر، شاید شناخته شدهترین و ترسناکترین شخصیت فیلمهای اسلشر باشد. قاتلی روانی و خونسرد که چهره واقعی خونخواری میباشد و به طرزی دلهرهآور و با آرامش، جان قربانیان را با چاقوی معروفش از آنها میگیرد و کابوس شبهای هالووینی میشود. میل سیری ناپذیر مایکل برای کشتار و قدرت جسمانی بسیار زیاد و اغراق آمیزش به همراه ماسک سفید خوفناکش همان مواردی هستند که ترس و اضطراب کافی برای طرفداران سبک اسلشر و وحشت را فراهم میکند.
تقریبا بیشتر شخصیتهای منفی و آنتاگونیست دارای گذشتهای دردناک بودهاند که منجر به ایجاد احساس خشم، انتقام و نهایتا شرارت در آنها شده، ولی آنتون شیگور در فیلم جایی برای پیرمردها نیست از آنها مستثنی میباشد. این قاتل تجسم واقعی شیطان است و در کشتن افراد با کپسول اکسیژن سمبلیکش، ذرهای ترحم و دلسوزی نشان نمیدهد انگار که به عنوان یکی از کارهای روزمرهاش مرتکب قتل میشود، و خود را به دست سرنوشت میسپارد. خاویر باردم با بازی بینظیرش به بهترین شکل همچین شخصیتی را به نمایش میگذارد که نتیجه آن جایزه اسکار برای این بازیگر اسپانیایست.
تنها من میتونم تا ابد زندگی کنم.
هری پاتر برای بسیاری از نوجوانان و جوانان خاطره انگیز بوده و در ذهنشان نقش بسته به همین واسطه شرور اصلی آن قطعا جایگاه ویژهای در دنیای سینما خواهد داشت. ارباب جادوهای تاریک از همان قسمت اول به صورت غیرمستقیم روی داستان تاثیر زیادی داشت و زمینهسازی های لازم برای ورودش در فیلمهای انتهایی به خوبی ریخته شد. طراحی ظاهری شرورانه به همراه تمی تاریک آمیخته با حیواناتی مثل مار، جذابیت لازم برای این شخصیت فانتزی را دو چندان کرد تا در ذهن ما ماندگار شود.
در سریال Breaking Bad و Better call Saul به گونهای همه شخصیت منفی هستند و قطعا یکی از بهترینهای آنها گاس فرینگ است. شخصیتی بیرحم در مدیریت امپراطوری مواد مخدر آمریکا به همراه هوش و برنامههای حساب شدهاش که بزرگترین حریف هایزنبرگ بود. قطعا بازی زیبای Giancarlo Esposito در این نقش در کاریزمای این شخصیت کم تاثیر نگذاشته چنان که همیشه میتوان حس خطر را از چهره او دریافت کرد.
لوسی تشنه شده، اون یه چوب بیسباله خونآشامه!
در سریال مردگان متحرک ویروس زامبی در همه جا پخش شده و افراد زیادی را به زامبی تبدیل کرده. اما این دشمن مشترک هم موجب اتحاد همه انسانها با هم نشده و هر کدام برای منافع خود به دیگر صدمه میزند. در دنیایی که بقا در اولویت قرار گرفته و اجتماعهای جدید تشکیل میشود، تاریکترین احساسات و انگیزههای انسانی شعلهور میشوند و هیچکدام تمومی ندارند. در طول سفر ریک گرایمز در این دیستوپیا، با دشمنی بسیار خطرناک یعنی Negan روبهرو میشود. Negan پس زمینه تراژدیکی داشته که مدام به او یادآوری میکند دیگر تمدن و انسانیتی در این ویرانه وجود ندارد و باید با فشار قدرت و ترس بر مردم به صورت دیکتاتوری حکومت کرد. تقابل Rick با Negan قطعا از نقاط اوج داستانی این سری برای طرفدارانش میباشد. (از شخصیتهای مختلف این سریال اسپینافهای متعددی ساخته شده که حسابشان از دستم در رفته!)
در پایان…
معمولا هیچ کس به عنوان یک شرور متولد نمیشود، بلکه به یک شرور تبدیل میشود، و مهم نیست چقدر آدم خوبی باشیم، همیشه آدم بده داستان فرد دیگری هستیم. قطعا شرورهای دیگری از آثار فراوان سینما و تلویزیون در ذهن شما خواهد بود اما فعلا باید جای آنها را خالی بگذاریم تا در فرصتی دیگر به آنها بپردازیم.
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید