تاکنون در فرنچایز Final Destination شش فیلم ساخته شده که برخی از آنها بهتر از بقیه آثار هستند.
هیچ فرنچایزی شبیه فرنچایز Final Destination نیست. این مجموعه که سه دهه را در دنیای سینما پشت سر گذاشته، به طرز شگفتانگیزی یکدست و منسجم باقی مانده است. منظورم فقط این نیست که بهجز جدیدترین فیلم، باقی قسمتها همگی در بازهی سه ساله منتشر شدند؛ بلکه این مجموعه انسجام خلاقانهای دارد که بهندرت در ژانر وحشت دیده میشود. بهترین فیلمها موفق شدهاند لایههای جدیدی به اسطورهشناسی مجموعه بیفزایند، بیآنکه به نسخههای پیشین لطمه بزنند. در این فیلمها احترام به گذشته حفظ شده، درحالیکه آگاهانه بهسوی بهروزرسانی این مجموعه پیش رفتهاند. تماشای این روند واقعاً چشمگیر بوده و خوشحالم که این مجموعه بازگشته و همچنان قدرتمند ظاهر شده است.
با موفقیت اخیر ششمین قسمت، تصمیم بر این شد که این مجموعه پر از مرگ و خون را مرور کنیم و رتبهبندی دقیقی از فیلمهای آن ارائه دهیم تا مشخص شود که هر فیلم در چه جایگاهی قرار میگیرد. امیدواریم پیش از آنکه دیر شود، قسمت هفتمی هم ساخته شود و ترجیحاً از بهترینها باشد. در ادامه، رتبهبندی فیلمهای این مجموعه از بدترین به بهترین آورده شده است.
کاملاً با نظر «کریس پری» تهیهکنندهی این مجموعه موافقم که قسمت چهارم ضعیفترین اثر این فرنچایز است. البته این به معنای بیارزشی کامل آن نیست. این فیلم را بیشتر شبیه یک ترن هوایی میتوان تصور کرد که عمق خاصی ندارد و بیشتر روی هیجان سوار است. دربارهی اینکه چرا این فیلم جواب نداده، میتوان مفصل صحبت کرد اما خلاصهاش این است که این فیلم از هدف و روح فیلمهای قبلی فاصله گرفته است.
این فیلم بهخاطر معرفی مری الیزابت وینستد به جهان سینما قابل ستایش خواهد بود. این فیلم سینمایی همچنین ایدهی استفاده از عکسها بهعنوان نشانههایی برای مرگهای وحشتناک آینده را مطرح کرد. این المان جدید نیز باعث میشود تماشاگر بیشتر درگیر داستان فیلم شود و تنها در نقش بینندهی شوکها باقی نماند.
جدیدترین فیلم این فرنچایز، گیشهها را آتش زده و به نظر میرسد روحی تازه در مجموعه دمیده است. ورود عنصر «نسلی» به ماجرا میتوانست همه چیز را به هم بریزد اما در عوض با بیشترین تعداد مرگ در کل سری روبهرو شدیم. گرچه روایت کمی پیچیده است، اما فیلم بهشدت احساس دلهره را منتقل میکند و شخصیتها را بهشیوههایی غیرمنتظره و بسیار مشمئزکننده از بین میبرد. مرگها در این قسمت از بهترینهای فرنچایز هستند و بهتنهایی ارزش آن را دارند تا به تماشای این فیلم بنشینید.
حتی اگر این فیلم فقط سکانس ابتدایی تصادف در بزرگراه را داشت، باز هم جایگاه بالایی در این فهرست میداشت چرا که این صحنه واقعاً یکی از بهترینها لحظات و صحنهها در کل مجموعه است و شاید بهترین صحنهی تاریخ این فرنچایز باشد ولی داستان بعد از آن هم از شدت و هیجان کم نمیکند. با مجموعهای از مرگهای خلاقانه روبهرو هستیم و گروهی از شخصیتها که واقعاً دوست داریم بر مرگ غلبه کنند. متأسفانه برای آنها اینطور پیش نمیرود. اما به لطف فیلم Bloodlines، حالا سرانجام از سرنوشت «کیمبرلی» باخبر شدهایم.
در این نقطه معمولاً فرنچایزهای ترسناک دیگر انرژیشان را از دست دادهاند و دست به هر کاری میزنند تا دیده شوند. ولی فیلم سینمایی FD5 با افزودن المان قاتل و اسلشر، ایدهی تازهای مطرح کرد: اینکه بتوانی با گرفتن جان دیگری، طول عمرش را از آنِ خودت کنی. این ایده پیامدهای بسیار جالبی دارد و پیچش خاصی در نقشهی مرگ ایجاد میکند، بدون اینکه زیادی اغراقآمیز یا غیرمنطقی شود.
فیلم اول یک اثر کلاسیک مدرن در ژانر وحشت است که ایدهی مبارزه با مرگ را به تصویر کشید و تخیل مخاطبان را به چالش کشید. «دِوون ساوا» و «علی لارتر» بهعنوان شخصیتهای اصلی بسیار دوستداشتنیاند و با مجموعهای از مرگهای زنجیروار و خلاقانه روبهرو هستیم که مرگ «خانم لوتون» و «تاد» از بهیادماندنیترینها هستند.
منبع: joblo
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید