چه کارهایی وجود دارند که گیمر های حرفهای از انجام آن لذت میبرند، اما افراد دیگر ممکن است جذابیت آنها را درک نکنند؟ امروز به این موضوع خواهیم پرداخت.
به عنوان یک گیمر، خیلی اوقات چیزهایی وجود دارند که از انجام دادن آنها لذت میبریم و ساعتها زمان صرفشان میکنیم. اما با این وجود، بعضی از این فعالیتها، برای گیمرهای عادی یا کژوال و یا افرادی که فقط تفریحی به انجام بازیهای ویدیویی میپردازند، ممکن است عجیب جلوه کند. در این مقاله، به سراغ کارهایی میرویم که فقط گیمرهای واقعی لذت و جذابیت آنها را درک میکنند!
بازی کردن در تاریکی، سکوت و آرامش
یکی از لذتبخشترین تجربههای هر گیمر، بازی کردن در شب و تاریکی یا در محیطهای کمنور است. وقتی خورشید رفته و سکوت بر خانه حاکم شده، همه چیز برای غرق شدن در دنیای بازی آماده میشود. تازه اگر بازیای که انتخاب کردهایم ترسناک یا حتی نقشآفرینی باشد، حس هیجان و غرقشدن در داستان چندین برابر میشود. در این لحظات، هر صدای پسزمینه، هر سایه و هر حرکت در بازی، حس واقعیتر و ملموستری پیدا میکند و شما خودتان را در دل آن جهان میبینید. بازی کردن به صورت تنها و در سکوت، حالتی از آرامش و تمرکز ایجاد میکند که در هیچ ساعت دیگری از روز نمیتوان تجربه کرد.
حال اگر بخواهیم این تجربه را به سطح بالاتری ببریم، افزودن جزئیات کوچکی مثل صدای باران که آرامشبخش است، بوی خاک پس از باران، یا هوای دلچسب شبانه، باعث میشود لذت بازی کردن چندین و چند برابر شود. یک لیوان چای داغ در زمستان یا نوشیدنی خنک در تابستان، اتاقی تاریک که تنها نور تلویزیون یا نمایشگر آن را روشن میکند و یک بازی ویدیویی جذاب، ترکیبی کامل برای تجربهای فراموشنشدنی است. حتی لمس سادهی کنترل یا صدای کلیک ماوس، با سکوت محیط ترکیب میشود و حس حضور واقعی در دنیای بازی را ایجاد میکند. در چنین لحظاتی، همه چیز بیرون از اتاق بیاهمیت میشود و تنها چیزی که اهمیت دارد، غرق شدن در هیجان، ماجرا و داستان بازی است. میتوان گفت که برای یک گیمر واقعی، همین تجربهی سادهی شبانه، یعنی غرق شدن در بازی و در سکوت و آرامش، یکی از نابترین لحظات زندگی است.
خودداری از استفاده از آیتم سلامتی تا لحظهی آخر
یکی دیگر از لذتهای عجیب و شاید کمی وسواسی برای ما گیمرها، خودداری از Heal کردن و استفاده از آیتمهای سلامتی تا لحظات آخر است. این رفتار شاید لزوماً برای همه گیمرها مشترک نباشد، اما بسیاری از ما، چه در بازیهای سولزلایک پرچالش و چه در نقشآفرینیهای طولانی یا حتی شوترهای نفسگیر، مدام استفاده از آیتمهای درمانی را به تعویق میاندازیم. حس عجیبی در این انتظار وجود دارد؛ حسی که انگار هنوز زمان مناسب فرا نرسیده و باید کمی صبر کنیم تا بهترین لحظه برسد. اما حقیقت این است که آن «لحظه مناسب» همیشه دقیقاً آن طور که انتظار داریم فرا نمیرسد و در بسیاری از مواقع، قبل از اینکه شرایط ایدهآل برای احیای سلامتی مهیا شود، جان به جان آفرین تسلیم میکنیم و درس تلخی از اشتباهات استراتژیکمان میگیریم.
مدیریت آیتمهای سلامتی در این میان، حقیقتاً یک هنر است، خصوصاً در بازیهای هاردکور سولزلایک. جایی که تعداد آیتمهای درمانی محدود بوده و هر تصمیم کوچک میتواند تعیینکننده باشد، استفاده بیمورد و پشت سر هم از آیتمها در مواقع حساس دیگر، ما را بدون ابزار حیاتی رها میکند. این موضوع نه تنها چالش بازی را افزایش میدهد، بلکه نوعی تنش و هیجان خاص به تجربه ما اضافه میکند. در کنار این، یک دلیل روانشناختی دیگر هم ممکن است وجود داشته باشد؛ اینکه به خودمان اطمینان داریم میتوانیم بدون Heal کردن، دشمن یا حتی باس را شکست دهیم. اما اغلب واقعیت چیز دیگری است: ما دست و پنجه نرم میکنیم، ضربه میخوریم و سرانجام با درسی تلخ مواجه میشویم که گاهی با تمام پیشبینیها و اعتماد به نفسمان همخوانی ندارد.
در نهایت، همین تجربهی تعلیق و انتظار است که برای بسیاری از گیمرها جذابیت دارد. صبر کردن، حسابوکتاب کردن، ریسک کردن و تلاش برای کنترل شرایط بدون استفاده از منابع درمانی، نه تنها حس هیجان و مهارت را افزایش میدهد، بلکه بعد از هر پیروزی کوچک یا شکست تلخ، یادآوری میکند که بازیهای ویدیویی چیزی فراتر از سرگرمی سادهاند و هر تصمیم ما ارزش و پیامدهای خود را دارد.
به دست آوردن یک سلاح، زره و آیتم افسانهای یا فوقالعاده کمیاب!
شاید بسیاری از کژوال گیمرها نتوانند به درستی درک کنند که به دست آوردن یک آیتم افسانهای، سلاح کمیاب یا زرهای Legendary، خصوصاً بعد از ساعتها تلاش، شکست دشمنان سرسخت و پشت سر گذاشتن مراحل دشوار، چه حس رضایتی به همراه دارد. برای یک گیمر واقعی، این لحظهها همانند رسیدن به یک قله بلند پس از مسیری پرچالش است؛ لحظهای که تمام سختیها و تلاشها یکباره معنا پیدا میکنند و لبخند رضایت عمیقی روی لبان ما مینشیند.
تصور کنید سلاح افسانهای قدرتمندی را در Borderlands به دست آوردهاید؛ هر تیر، هر ضربه و هر تجربه قبلی، شما را به این نقطه رسانده و اکنون حس قدرت و موفقیت در تمام وجودتان جاری میشود. یا شمشیر Excalibur در Dying Light را به دست آوردهاید، همان لحظهای که روی صفحه ظاهر میشود و میدانید ساعتها جستجو، مبارزه و صبر ارزشمند بوده است. هر بازی و هر آیتم افسانهای، داستان و تجربه خاص خودش را دارد و هر گیمر، خاطرات منحصر به فرد خود را از این لحظات حفظ میکند. در نهایت، این تجربهها همان لحظاتی هستند که ما گیمرها را به دنیای بازیها وفادار نگه میدارند؛ حس دستیابی به چیزی کمیاب، حس قدرت و رضایت و آن لحظه ناب هیجان که هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزینش شود.
حس کردن ضربان قلب در لحظات حساس
به شخصه دهها مورد را به یاد دارم که بعد از یک نبرد سخت، باس فایت چالشبرانگیز یا مرحلهای هیجانانگیز، ضربان قلبم بهشدت بالا میرفت و هر لحظه انتظار داشتم که قلبم از سینهام بیرون بزند! این لحظات، هر چند گاهی استرسآور و نفسگیر هستند، اما دقیقاً همان چیزی محسوب میشوند که تجربه بازیهای ویدیویی را به یادماندنی و متفاوت میکند. اضطراب و حس موفقیت در این لحظات با هم ترکیب میشوند و ترکیبی از هیجان و رضایت عمیق را ایجاد میکنند که هیچ سرگرمی دیگری قادر به ارائه آن نیست.
به یاد دارم که بعد از شکست دادن Ishin در بازی Sekiro، تمام بدنم در حالت آمادهباش بود. دستانم عرق کرده بودند، نفسم حبس شده بود و هر تپش قلبم مانند صدای یک طبل پرقدرت در گوشم طنین میانداخت. هر لحظه حس میکردم که دیگر هیچ چیزی نمیتواند از این هیجان بالاتر رود و همان لحظه، حتی با تمام استرس و فشار، لبخند رضایتی عمیق روی لبانم نقش بست. تجربهای که فراموش نمیشود و همیشه تداعیکننده ترکیب هیجان، ترس و لذت در بازیهای سخت و چالشبرانگیز است. این لحظات همان چیزی هستند که ما گیمرها را به دنیای بازیها وفادار نگه میدارند؛ حس زندگی واقعی در قالب دیجیتال و تجربهای که قلب و ذهن را با هم به چالش میکشد.
باز کردن افراطی Inventory و چک کردن آیتمها
باز کردن مداوم Inventory و چک کردن آیتمها، منابع و سلاحها، یکی دیگر از آن کارهای عجیب و همیشگی است که ما گیمرها به دفعات بسیار زیاد انجام میدهیم. شاید از بیرون برای بقیه کمی عجیب به نظر برسد، اما برای ما این یک عادت ناخودآگاه و تقریباً وسواسی است. جالب اینکه اغلب حتی توجیه خاصی برای این رفتار وجود ندارد؛ چیزی شبیه همان کاری که در زندگی واقعی هنگام باز کردن یخچال انجام میدهیم. میدانیم که قرار نیست ناگهان اتفاق خارقالعادهای بیفتد یا یک غذای اضافه پیدا شود، اما با این حال، دستمان به سمت دکمه باز کردن Inventory میرود و آن را بررسی میکنیم.
این رفتار، حتی در بازیهایی که منابع محدود و مدیریت آیتمها اهمیت زیادی دارد، بیشتر از یک عادت ساده است و جنبهای روانشناختی پیدا میکند. هر بار که Inventory را باز میکنیم، حس کنترل و تسلطی کوچک روی جهان بازی به ما دست میدهد، گویی که میتوانیم از پیش برنامهریزی کنیم و هر موقعیتی را پیشبینی کنیم. نگاه کردن به سلاحها، آیتمها و منابع، حتی اگر تغییری در وضعیت واقعی ایجاد نکند، نوعی آرامش و رضایت ذهنی ایجاد میکند؛ همان حس آشنایی که وقتی وسایل خود را در اتاق مرتب میکنیم به ما دست میدهد. در نهایت، این رفتار شاید بیدلیل به نظر برسد، اما برای یک گیمر واقعی، چک کردن Inventory نه تنها یک عادت، بلکه بخشی از تجربه بازی و لذت بردن از حس کنترل و آمادگی برای هر لحظه غیرمنتظره است.
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید