تک فان

تک فان

مجله خبری تفریحی: دنیای سرگرمی و تفریح
امروز: چهارشنبه , ۱۷ بهمن , ۱۴۰۳
X
نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه

سریال زخم کاری نهایتا پس از کش و قوس‌های فراوان به فصل چهارم و پایانی خود رسید. البته که درباره واقعی بودن پایان و اتمام آن حرف و حدیث‌های زیادی وجود دارد.

تبلیغات

سریال زخم کاری از معدود سریال‌های طولانی و چند فصله ایران و نمایش خانگی بود. سریالی که در فصل اول مورد استقبال نسبی عامه مخاطبین قرار گرفت و با مرگ کاراکتر اصلی خود یعنی مالک نیز به پایان رسید. اما این پایان زخم کاری نبود؛ کمی بعد تصمیمی گرفته شد که احتمالا بدترین تصمیم دوران حرفه‌ای محمدحسین مهدویان باشد. او تصمیم به ساخت ادامه سریال زخم کاری گرفت، سریالی که در ظاهر تمام شده بود و راهی برای ادامه آن وجود نداشت اما دوستان به زور دست و پا زدن راهی برای آن پیدا کردند. راهی که صد البته به بی‌راهه مطلق می‌رسید.

زخم کاری وارد فصل دوم شد، یک فصل فاجعه‌بار که حمایت مخاطبین فصل اول خود را نداشت و منتقدین نیز به تندی با آن برخورد کردند. اما عوامل چشم بر روی نقدها بسته و ساخت فصل دوم را موفقیتی بزرگ قلمداد کردند تا بیش از پیش در این بی‌راهه قدم بردارند. فصل سوم سر و شکلی بهتر از فصل دوم داشت اما همچنان همان ایراد بزرگ به آن وارد بود؛ نبود فیلمنامه. سه فصل اخیر سریال زخم کاری عملا با خاله بازی تفاوتی نداشته و دارای یک فیلمنامه به شدت ضعیف و پر سوراخ است. تعداد اشتباهات و روایت خارج از منطق و کاراکترهای پوشالی آن به قدری زیاد شده است که برخی مخاطبین به جای نام زخم کاری از نام کنایی خراش سطحی برای آن استفاده می‌کنند که البته شدیدا نام درست و در خوری است.

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه - گیمفا

فصل سوم به پایان رسید، تعداد زیادی کاراکتر اضافه با پرداخت‌های بد از قصه حذف شدند، کاراکترهایی که حتی در بازی نیز وضعیت بسیار آشفته‌ای داشتند؛ از کاراکتر شفاعت با بازی مهران غفوریان گرفته تا طلوعی با بازی کامبیز دیرباز. حذف این کاراکترهای ضعیف کورسوی امیدی را برای فصل چهارم ایجاد کرد که دوباره به مالک و سمیرا برگردیم. دو کاراکتری که حداقل از باقی آدم‌های زخم کاری جلوتر بودند، اما غافلگیری جایی رخ داد که در فصل چهارم با فیلمنامه‌ای بی سر و ته و البته کارگردانی ضعیف‌تر مواجه شدیم تا بتوان گفت که فصل چهارم حتی از فصل سوم این سریال پایین‌تر است.

فصل چهارم سریال زخم کاری ۹ قسمت دارد که کوتاه‌ترین فصل آن به شمار می‌رود اما همین تعداد قسمت نیز بسیار زیاد است. به سختی می‌توان چیزی که دیدیم را یک فصل نامید، در بهترین حالت با یکی دو قسمت مواجه هستیم که به فصل سوم چسبیده‌اند. در زخم کاری اساسا چیزی به نام روند و روایت وجود ندارد، تنها چیزی که مهم است سرنوشت کاراکترها است و چگونگی مسیر فاقد ارزش است. بنابراین همواره می‌توان زخم کاری را فقط با دیدن قسمت اول و پایانی تماشا کرد تا متوجه سرنوشت افراد شد.

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه - گیمفا

این فصل مجازات نام دارد اما مشخص نیست کدام مجازات؟ چه چیزی از مفهوم مجازات در فصل چهارم زخم کاری ساخته می‌شود؟ مالکی که به سزای عمل خود نرسیده و محاکمه نمی‌شود و البته که یک پلان پایانی از چهره مصمم و پر از خشم او می‌بینیم که هر معنایی داشته باشد، معنی مجازات نمی‌دهد. سمیرا را نیز داریم که پس از کشت و کشتارهای فراوان در اوج قدرت و موفقیت نفر شماره یک هلدینگ می‌شود. نام چنین چیزی را یک پایان قدرتمند گذاشته بودید؟ دقیقا در این قصه چه چیزی به پایان رسیده است؟ ابدا پایان بندی در روایت این سریال وجود ندارد و مفهوم مجازات نیز چیزی جز یک جوک نیست.

پنهان شدن پشت نمایش‌نامه‌های بزرگ تاریخ نیز از دیگر ترفندهای این سریال بود تا هر نقصی را بتواند به بهانه‌ای تبدیل کند. کاراکترهای این سریال دارای انسجام شخصیتی نیستند و تحولی نیز برایشان طراحی نشده است. از آنجا که هر فصل بر اساس یک نمایشنامه مجزا نوشته شده در نتیجه کاراکترها نیز هر فصل بر طبق آن نمایشنامه تغییر ناگهانی دارند. کاراکتر سیما که در فصل دوم و سوم مار هفت خط بود، در فصل چهارم تبدیل به دختر بچه غرغرو و لوس می‌شود که تنها ناله می‌کند و جز حماقت چیزی از او نمی‌بینیم. اوج نادان نشان دادن این کاراکتر در قسمت چهارم اتفاق می‌افتد که قطعا افتضاح‌ترین قسمت تمام فصول زخم کاری است.

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه - گیمفا

قسمت سفر به نروژ که بخش زیادی از آن در کمال تعجب با گوشی موبایل ضبط شده است، بیشتر شبیه به یک ولاگ نروژ گردی است تا قسمتی از یک سریال. سفر دوستان به نروژ هیچ خروجی مهمی (در سریال و روایت) ندارد. در یک قسمت کامل در و دیوار نروژ را می‌بینیم و چیزی نزدیک به ده دقیقه در موزه با سیما مشغول تفریح هستیم! آن گرگ باران دیده فصول قبل، در اینجا ناگهان مهم‌ترین قرار هلدینگ را فراموش کرده و به موزه‌گردی می‌پردازد؛ خنده‌دار است. خنده‌دارتر آن که پس از مثلا این خرابکاری سیما، هیچ اتفاقی در روند قصه رخ نمی‌دهد. در همان قسمت بعدی مالک مثل یک جادوگر همه چیز را حل می‌کند تا دوستان حتی قادر نباشند از سفر به نروژ یک نقطه بحرانی در فیلمنامه خود استخراج کنند. این قسمت و سفر هیچ خروجی سینمایی برای ما نداشت، انشالله که حداقل به عزیزان خوش گذشته باشد!

کاراکتر مالک تا قسمت سوم یک شخص کاملا نرمال و عادی است، ناگهان از آسمان وحی نازل می‌شود که او قرار است توهم ببیند. مالک در فصول گذشته گهگاهی دختر بچه‌ای را در خیالش می‌دید. در این فصل اما او کل خاندان خود را توهم می‌بیند. توهم‌هایی که مسیر و اصول مشخصی ندارند و در لحظه‌های معینی بر مالک وارد می‌شوند. خیر توهم‌های او اتفاقی‌تر از این صحبت‌ها است. این توهمات نه از پس پرداخت درست و روایتی از قوس شخصیتی مالک، بلکه از پنهان شدن پشت اتللو در می‌آید.

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه - گیمفا

زخم کاری تنها در همین استاد است؛ در دستکاری کردن و تغییر بدون منطق و دلیل کاراکترهایش هر زمان که دلش بخواهد. مهدویان در زخم کاری دایره‌ای را تعریف می‌کند که هر شخصی داخل این دایره باشد، یک فرد باهوش، با سیاست و هفت خط است. هر کس که بیرون از آن باشد نیز احمق مطلق است. هادی و کسری در تمام مدت هر کاری ازشان خواسته می‌شود را انجام می‌دهند و همین کاراکتر توسری خور هادی که تا هفته گذشته در زندگی‌اش نقاشی می‌کشید، ناگهان در قسمت هشتم تبدیل به باج‌بگیر می‌شود.

مهدویان در دو قسمت آخر که شرایط را پیچیده می‌بیند ناگهان از میان آسمان یک بادیگارد به نام مرجان را به زمین می‌فرستد تا نماینده رسمی او در دنیای سریال باشد. هر کجا که شرایط گره خورده باشد مرجان دستیار مهدویان وارد عمل شده و کمک می‌کند. او که پیش از این وجود خارجی نداشت در دو قسمت پایانی وارد شده و آدم می‌کشد، خیانت می‌کند، ساندیس پخش کرده و البته جگر کباب می‌کند. مریم خانم خدمتکار خانه سیما نیز فوق‌العاده است. او در تمام مدت تحت تهدید سمیرا است اما کلمه‌ای به مالک نمی‌گوید؛ مالکی که قطعا قدرتی بیشتر از سمیرا داشته و می‌توانست به او کمک کند. چرا این اتفاق کاملا منطقی رخ نمی‌دهد؟ چون سریال ادامه نمی‌یافت و دوستان نمی‌توانستند شاهکار خود را تکمیل کنند.

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه - گیمفا

حال شاید فکر کنید فاجعه تا همینجا ادامه دارد اما خیر؛ کاراکترهایی که تا کنون نام بردیم شاید شخصیت‌پردازی ضعیفی داشته باشند یا خط داستانی چندان پر مایه‌ای برایشان نوشته نشده باشد، اما حداقل یک خط روایی دارند. کاراکتری در زخم کاری وجود دارد به نام حمید فرنهاد. او در فصل سوم به سریال اضافه شد و در زمین زدن طلوعی به مالک کمک کرد. مشخصا هیچ خط داستانی، روایی و شخصیتی برای این کاراکتر در فصل چهارم وجود نداشته و مشخص نیست اصرار بر حضور او چه بوده است. اگر حمید فرنهاد را از فصل چهارم حذف کنیم، هیچ لطمه‌ای به هیچ چیز وارد نمی‌شود. در تمام فصل او یا در حال رقص در عروسی مالک بود یا دست در جیب ژست گرفته بود.

گل سر سبد تمام کاراکترهای زخم کاری اما حضرت دستمالچی است. این مامور اطلاعاتی حاذق و زبردست که با هوش سرشار خود نهایتا باند مالک را زمین زد. تمام تلاش و تاثیر او در فصل چهارم به حضور در کوچه خیابان‌های تهران و نصیحت اطرافیان مالک گذشت که آی مردم از مالک دور شوید. جناب مهدویان اما دید دستمالچی بسیار پیگیر است و اینگونه ممکن است سریال به قسمت سوم نیز نرسد؛ در نتیجه از او درخواست کرد که: “سید لطفا چند قسمتی ناپدید شو” تا در نتیجه بتواند ادامه کثافت‌کاری سایر کاراکترهایش را پیش ببرد. این فاجعه، تنها بخشی از فیلمنامه و پرداخت کاراکترهای سریال زخم کاری است. در ذهن خود که مرور می‌کنم تا ابد می‌توان درباره آن صحبت کرد و در نتیجه مثلا از حضور کاملا عجیب کاراکتر فرناز برای مجموعا دو دقیقه در سریال می‌گذریم.

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه - گیمفا

سریال در اجرا نیز وضعیتی چندان بهتر از فیلمنامه ندارد. عملکرد سرسری و سری‌دوزی دوستان در تصویر کاملا مشخص است. عبور سریع و ساده از سکانس‌ها بدون چینش میزانسن خاصی و عدم وجود دکوپاژ و خلاصه کردن تمام محتوای سریال فقط در دیالوگ گواه این موضوع است. سریال در تدوین نیز در همین لیگ قرار دارد. لحظاتی را از تدوین زخم کاری می‌بینیم که عجیب و غریب است؛ به عنوان مثال کاراکتری را در تهران می‌بینیم و در سکانس بعد همان کاراکتر در شمال است! یا شما قدرت تله‌پورت کسب کرده‌اید یا ما متوجه این نوع تدوین نمی‌شویم. حداقل یک سکانس بین دو سکانس تهران و شمال یک کاراکتر قرار دهید که بتوان پذیرفت این شخص به این سرعت سفر کرده است.

هشدار اسپویل!

اگر موافق باشید کمی درباره قسمت پایانی سریال صحبت کنیم چرا که سریال جز قسمت پایانی در بقیه موارد چیزی به اسم روند ندارد؛ مهدی سلطانی در دو قسمت در سریال پدیدار شده و بدون هیچ اتفاقی محو شود. در قسمت پایانی اتفاقات جالبی رخ می‌دهد. یک فلش بک دارد که در آن دوستان با آهنگی می‌رقصند که مردم عادی با آن گریه می‌کنند. سیما در انتظار مالک برای سورپرایز او و اعلام خبر پدر شدنش می‌باشد. در کمال تعجب کاراکتر مریم خانم به اوج صمیمیت با سیما رسیده، با او می‌گوید و ‌می‌خندد و دست دور گردنش می‌اندازد. این همان آدمی است که تا روز قبل جاسوسی سیما را می‌کرد و ظاهرا خود این واقعیت را فراموش کرده و شاد و خرم است.

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه - گیمفا

مالک وارد می‌شود و سوال اینجاست که آیا خودتان به سکانس خفه کردن سیما هنگام ضبط نخندیدید؟ شخصی در حال خفه شدن دست در کشو کرده و دنبال تست بارداری خود می‌گردد و مالک نیز رویش را کاملا برگردانده تا مبادا این صحنه را ببیند. دستمالچی اما وارد شده و حتی پس از دستگیری مالک نیز ناتوان است تا به چیزی که می‌خواهد برسد. چیزی که دستمالچی سه فصل دنبالش بود را سماوات در پنج دقیقه موفق به کسب آن می‌شود و مالک همه چیز را اعتراف می‌کند. این مورد نیز از همان حربه‌های مهدویان است که کاراکتر خود را از آسمان می‌آورد که اعتراف مالک را بگیرد. چه پایان بندی قدرتمندی!

اجازه دهید به یک سکانس شاهکار دیگر از این قسمت اشاره کنیم. مالک در انتها در یک مرکز اعصاب و روان بستری است و در توهم خود سیما را می‌بیند. با یکدیگر درباره سقط بچه صحبت می‌کنند و سیما ناراحت است. مالک از او دلیل ناراحتی‌اش را جویا می‌شود و سیما در پاسخ می‌گوید که برای سورپرایز او آهنگی را آماده کرده بود که بخواند. مگر می‌شود چنین چیزی را ساخت؟ مالک ابدا از ماجرای سورپرایز سیما و آهنگی که آماده کرده بود تا با مریم خانم برایش بخوانند آگاه نبود. چگونه ممکن است که در توهم خود دقیقا همان چیزی را ببیند و بشنود که سیما برنامه‌ریزی کرده بود؟ مالکی که نسبت به این موضوع آگاه نبود چگونه می‌تواند چنین چیزی را در خیال خود ببیند؟ جوک پشت جوک در فصل پایانی زخم کاری.

نقد فصل چهارم سریال زخم کاری | تکمیل فاجعه - گیمفا

در پایان باید گفت فصل چهارم سریال زخم کاری حُسن ختامی برای فاجعه بزرگی بود که آخرین تکه پازل خود را نیز به همان شیوه افتضاح قبلی تکمیل کرد. فصلی سراسر اشتباه در شخصیت‌پردازی، قصه‌گویی، فیلمنامه، تدوین، بازی‌ها (حتی جواد عزتی بد است) و کارگردانی. چیزی که در فصل چهارم دیدیم ابدا شبیه به پایان بندی نبود. حال یا دوستان معنای پایان بندی را ندانسته و بلدش نیستند و یا ما فریب پایان زخم کاری را خورده‌ایم و فصول بعدی در کار است. به هر جهت امیدواریم زین پس چیزی تحت عنوان زخم کاری در نمایش خانگی به چشممان نخورد.

امتیاز نویسنده به فصل چهارم: ۲ از ۱۰

منبع خبر

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و اجرا : وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است