صادق هدایت پدر داستان نویسی ایران در نامهای به دوستش Nosferatu را فیلم محبوب خود مینامند. اثری که همچون آثار هدایت بزرگ، تاریک، سایه محور و شوم است. اثری که بنده فکر میکنم اولین اثر ترسناک جدی تاریخ سینماست که در تلفیق با مکتب اکسپرسیونیسم آلمان به یک شاهکار بدل شده است. حال بعد از نزدیک یک قرن، رابرت اگزر کارگردان آمریکایی به سراغ این فیلم رفته تا یک نسخه بازسازی شده از آن را راهی سینما کند. حال مهمترین سوال این است که آیا رابرت اگزر صرفا از محیط، نام و داستان این اثر وام گرفته تا بفروشد؟ و یا اینکه با حفظ ادای احترام به این شاهکار سینما، نسخه خودش را ساخته و نوسفراتو منحصر به فردی را خلق کرده است؟
من میخواهم نقد این فیلم را با نسخه ۱۹۲۲ آغاز کنم. فیلمی آلمانی، صامت و قطعا شاهکار که جزو اولین فیلمهای ترسناک تاریخ سینماست. اما بیاید این اثر را نسبت به زمانه خویش ببینیم؛ یعنی به امکاناتِ ۱۰۳ سال پیش بازگردیم و سپس فیلم را با لنز آن زمان ببینیم. زمانی که سینما هنوز بسیار جوان بود و در غرب وحشی آمریکا از آن استفاده سیرک مانندی میشد. یعنی مردم پول میدادند، وارد چادری شده و تصاویر متحرک یک تمساح را تماشا کرده و بیرون میآمدند. اگر هم استودیو فیلمسازی وجود میداشت، تنها در آمریکا بود و آن هم عمدتا به فیلمهای کمدی چاپلین و باستر کیتون تعلق داشت. اما در آن سوی اروپا و در کشور آلمان برای اولین بار سینما فراتر از حد سیرک مانندِ خود رفته و فیلمسازی به نام فریدریش ویلهلم مورنائو تصمیم گرفت اثری ترسناک بر اساس داستان معروف دراکولا بسازد. دقت کنید که قبل از این فیلم خبری از ژانر ترس به صورت جدی نبود! یعنی ساخت این فیلم چیزی در مایههای کشف است. این اولین بار در تاریخ سینماست که جامپ اسکر، روح، سایه و اتفاقات شوم به تصویر کشیده میشوند. یعنی اگر امروز ژانری به نام ژانر ترس یا وحشت است، همگی مدیون نوسفراتو ۱۹۲۲ است که به نوعی بنیانگذار همه این اِلمانهاست. پس وقتی کارگردانی دست بر روی چنین اثر مهمی میگذارد، باید این نکته را در نظر داشت که ما با چه چیزی طرف هستیم. در طول نقد امروز نیز بنده بارها به نسخه ۱۹۲۲ ارجاع داده و دو نسخه را باهم مقایسه خواهم کرد.
شروع فیلم Nosferatu ساخته رابرت اگزر به راستی طوفانی است. میزانسنی دقیق، نورپردازی مناسب این ژانر و بازی با سایهها که در کنار بازی خوب لی لی رز دپ، افتتاحیه درگیر کننده و خاصی را به نمایش میگذارد. در سکانس آغازین رابرت اگزر دست به دامن جامپ اسکرهای همیشگی خود میشود که کمی هیجان و تمپوی فیلم را بالا ببرد. البته خوشبختانه این جامپ اسکر از حد خود فراتر نرفته و همین باعث میشود که زیاد در دام کلیشه نیافتیم. در ادامه با حرکت بسیار خوب و درست دوربین با فضای شهر آشنا میشویم که توانسته حس خلق کند و همین موضوع به فضاسازی کمک کرده است. در همین حین مخاطب جدی سینما دوست دارد نشانههایی از نسخه اصلی را هم در فیلم ببینید که رابرت اگزر در این آزمون هم سربلند بیرون آمده. نسخه ۲۰۲۴ در عمده فیلم از فونت نسخه اصلی استفاده کرده و در دیالوگها نیز موفق شده دیالوگهای کلیدی نسخه اصلی را اجرا کند. مثلا در سکانسهای ابتدایی، وقتی نیکلاس هولت به لی لی رز دپ گل میدهد، دیالوگ بازیگر زن دقیقا دیالوگ اصلی نسخه ۱۹۲۲ است: چرا گلها رو کشتی؟ رابرت اگزر اما مواظب است که اثرش کپی از نسخه اصلی نباشد، برای همین سکانسهای کلیدی را از نسخه اصلی برداشته ولی بر روی آنها بسیار کار کرده تا اثر را مال خود کند. با اینکه فیلم یک اثر اقتباسی است، اما رابرت اگزر اثر را متعلق به خود و جهانبینی خود کرده است.
حال که بحث دیالوگ پیش آمد بهتر است به این نکته نیز اشاره کنم که نسخه اصلی صامت بود و با این حال شاهکار شده است. پس ناطق کردنِ این فیلم و دیالوگ نویسی برای آن کاری است بسیار دشوار. برای همین رابرت اگزر در جاهای اصلی فیلم دست به دیالوگهای ۱۹۲۲ نزده است. یکی از نمونهها را عنوان کردم. نمونه دیگر زمانی است که لُرد به نیکلاس هولت میگوید: هوا از نیمه شب گذشته و خدمتگذارانم رفتهاند. همین دقت در دیالوگ نویسی هم ادای احترام به نسخه اصلی است و هم باعث میشود که مخاطب فکر کند به متن یک اثر شاهکار دست زده شده است. درکنار دیالوگهای اصلی، فیلم در بقیه دیالوگها قابل قبول با چند ایراد است که کمی جلوتر مفصل درباره آن خواهم نوشت.
رابرت اگزر کارگردانی است که به فرم جادو، فولکور و طلسم و این چیزها علاقه دارد. در سه فیلم قبلیاش بنده به شخصه به جز میزانسنهای خوب، چیز دیگری ندیدم. یعنی تا قبل از این فیلم رابرت اگزر به معنای راستین کلمه فیلمسازی نکرده بود. عمده مشکلات آثار او به نبود قصه و داستان برمیگردد. مثلا در فیلم مرد شمالی فیلمنامه عملا منطق ندارد و صرفا سعی کرده در چندین نکته فرم رئالیسم جادویی را حفظ کند. اما در فیلم Nosferatu ما با فیلمنامه و قصه طرفیم که میتواند فیلم را پیش ببرد. گاهی ریتم فیلم تند میشود، گاهی کند؛ اما هرچه هست، فیلم پیش میرود و از حرکت باز نمیماند. شاید رابرت اگزر به این دلیل در Nosferatu موفق بوده که داستان مال خودش نیست. همین داستان و قصه جایی است که فیلم Nosferatu نقدپذیر میشود. رابرت اگزر برای مال خود کردن فیلم دست به داستان برده و در بسیاری از جاها داستان را به بیراهه کشیده است. Nosferatu رابرت اگزر بار اضافی زیادی دارد. مثلا دست گذاشتن بر روی جن گیری که کلا با خط داستانی دراکولا و دنیای خون آشامی متفاوت است. رابرت اگزر یک صحنه جن گیری کپی شده از فیلم جن گیر دارد که کلیشه در کلیشه است و هیچ نیازی به این صحنه نبود. یا حتی خود کاراکتر ویلیام دفو نیز کاراکتری اضافی است. الکی به فیلم آمده تا امضای شخصی رابرت اگزر باشد، اما وقت اثر را تلف میکند. کسی که نه معلوم است فیلسوف است یا دکتر، جادوگر یا محقق؟! با این حال نقش همه را هم ایفا میکند. رابرت اگزر مشکلش در داستان و قصه است. اصلا نمیداند داستان چگونه نوشته میشود و تکنیک نوشتن چیست. به همین دلیل هم آثار قبلیاش در قصه شکست خوردند و این فیلم نه، چون همانطور که نوشتم قصه از خودش نیست. با این حال اگر این فیلم ایرادی داشته باشد که دارد، همگی معطوف به داستانی است که رابرت اگزر به آن اضافه کرده.
با این همه رابرت اگزر در کارگردانی عالی است. نورپردازی او در کل فیلم مخصوصا در سکانسهای شب، شاهکار است. عمده کارگردانهای بزرگ ضربه را از همین نورپردازی در شب میخورند و نمیتوانند فضا را مخصوصِ شب کنند. اما رابرت اگزر در همه فیلمهایش موفق بوده و توانسته نورپردازی درستی داشته باشد. دوربینِ این کارگردان نیز چه در کلوز و چه در لانگ شات عالی است. مخصوصا در اکستریم لانگ شاتهای فضای باز و کوهستان که در فیلم مرد شمالی هم توانسته بود عملکرد خوبی را از خود نشان دهد. برای مثال بیاید نگاهی به سکانس روبرو شدنِ لُرد با نیکلاس هولت داشته باشیم. دوربین یک پرسپکتیو تاریک و سورئال را خلق کرده. POV نیکلاس هولت اسلوموشن است و نوسفراتو از دور میآید. مونتاژ صدا، ضربانهای قلب نیکلاس هولت را به بهترین شکل ممکن با تصویر یکی میکند و نیکلاس هولت وارد قلعه شیطان میشود. قلعهایی که در نسخه قبلی بهتر و واقعیتر بود. با این حال سکانسِ روبرویی با لُرد، به راستی از بهترین سکانسهای فیلم است که در بحث سایه و نورپردازی عملکر خوبی داشته است. کلا لازم به ذکر است که نسخه اصلی در بحث سایه جزو ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینماست و رابرت اگزر به این موضوع پی برده و توانسته سایه را در فیلم خودش به خوبی اجرا کند.
شاید اصلیترین بحث درباره فیلم Nosferatu مقایسه دو کاراکتر اصلی در دو نسخه متفاوت باشد. لُرد نوسفراتو در نسخه ۱۹۲۲ کاراکتری با چشمان وحشتاک، پوستی سفید و دستانی هولناک بود. تمامی این ویژگیها مخصوصا یک خون آشام است. خون آشامی که از خون انسان تغذیه میکند و زنده میماند. از دور شبیه انسان است و تنها از دندانهای تیزش میشد آنها را تشخیص داد. در اصل نسخه اصلی دقیقا المانهای یک خون آشام را خلق کرده است. اما نسخه رابرت اگزر کاملا این کاراکتر را چه از بابت ظاهری و چه از بابت شخصیتی خراب کرده است. در ظاهر نوسفراتو ۲۰۲۴ بیشتر از اینکه یک خون آشام باشد، شبیه یک زامبی است. چه در چهره و چه در پوست بدن اصلا شبیه خون آشام نیست و دوربین حتی در عمده مواقع چهره او را نشان نمیدهد. سبیل عجیب و غریب و کلاه روسی هم اصلا مناسب این کاراکتر نیست و کلا نوسفراتو را عوض کرده. تنها چیز مشترک این دو دستانشان است که خوشبختانه رابرت اگزر این را خراب نکرده است. از بحث ظاهر که بگذریم، شخصیت نوسفراتو ۲۰۲۴ هم صدمه دیده است. در نسخه ۱۹۲۲ این کاراکتر کم حرف است و عمدتا با میمک صورت منظورش را بیان میکند. چشمانش ترسناک است و نگاه مستقیم به آن غیرممکن. اما نوسفراتو ۲۰۲۴ خیلی پُر حرف است. دیالوگ زیادی دارد و پست سرهم حرف میزند. این موضوع آن مرموز بودن را از کاراکتر لُرد سلب میکند و شیطان بودنش صرفا ظاهری میشود نه فرمیک.
در بحث بازیگری فیلم Nosferatu قابل قبول است. لی لی رز دپ قطعا بهترین بازیگر فیلم است و در کلوزآپ بازی را خراب نمیکند. تنها ایراد بازی او در هایپراکتیو بودنش است که آن هم به دلیل صحنههای تسخیر به وجود آمده و اگر کارگردان آن جهان بینی ارواحی خود را به اثر اضافه نمیکرد، بازی لی لی رز دپ صدمه نمیدید. در سوی دیگر نیکلاس هولت بازیگری است که با تمامی پُر کاریاش توانسته در همه آثار و همه ژانرها خوب و اندازه باشد. ویلیام دفو با اینکه بازیگر خوبی است، کاراکتر اضافه است و داستان بدون او به هیچ مشکلی بر نمیخورد. درباره بازی بیل اسکاشگورد هم نظری نمیدهم چرا که عمدتا دیجیتالی ساخته شده و تصویری هم از چشمان و صورت او ساخته نمیشود. در این بحث بازیگر نسخه اصلی یعنی آقای ماکس شرک یک سر و گردن از کل کارنامه بازیگری بیل اسکاشگورد جلوتر است.
در پایان چنین میشود گفت که فیلم Nosferatu با تمامی ایرادهایش اثری تماشایی و خوب است که در بحث میزانسن و دوربین عملکرد عالی داشته است. اثر به نسخه اصلی احترام گذاشته و هر جایی که سعی کرده فراتر از آن رود، به مشکل برخورده است. در بحث کاراکترِ اصلی یعنی لُرد، نسخه اصلی شاهکار به تمام معناست که در سکانس پایانی یکی از بهترین صحنههای تاریخ سینما را رقم زد؛ اما نسخه رابرت اگزر در این کاراکتر اصلا عملکرد خوبی نداشته. تیم بازیگری قابل قبول است و دختر جانی دپ بهترینِ فیلم. Nosferatu رابرت اگزر بار اضافی داستانی زیادی دارد و حداقل ۳۰ دقیقه فیلم اضافی است. صحنههای جن گیری به اثر سنجاق شده و میشد که تمامی این صحنهها را حذف کرد. با این حال بنده فکر میکنم که این روزها ژانر ترس بدترین روزهای عمرش را سپری میکند و در این اوضاع و احوال تماشای Nosferatu خالی از لطف نخواهد بود.
نمره نویسنده به فیلم: ۷ از ۱۰
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید