با موفقیت فیلم سینمایی «The Family Plan» در سال ۲۰۲۳، بار دیگر سایمون جونز، خالق این اثر، با همکاری دیوید کاگشال (نویسنده قسمت پیشین) تصمیم به ساخت دنبالهای برای آن فیلم پرمخاطب گرفت. اثری که بازتاب گستردهای داشت و نظر بسیاری از مخاطبان را بهخود جلب کرد. در این نوشتار به نقد «The Family Plan 2» پرداخته و نقاط قوت و ضعف آنرا مورد بررسی قرار میدهیم.

داستان اثر، نسبت به قسمت قبل، پیشرفت محسوسی داشته است. شخصیتها با دقت بیشتری طراحی شدهاند و از ابعاد گوناگون برخوردارند. مسیر کلی روایت ساده است و این سادگی گاه موجب کاهش باورپذیری خط داستان میشود. برخی رخدادها نیز، هرچند غیرمنتظره تلقی میشوند، برای مخاطب قابل پیشبینیاند و چنین مینماید که بر اساس قراردادی از پیش تعیینشده رخ میدهند. فراز و فرود داستان تا نیمه نخست بهخوبی پیش میرود، اما پس از سکانسهای درگیری، روند ضعیفتر میشود. این مشکل ناشی از نبود انسجام در فیلمنامه است و بهتر بود در بازنویسی طرح، تمرکز بیشتری بر لحظات تعلیق صورت گیرد. در نتیجه، روایت در نیمه دوم اثر از شدت و جذابیت اولیه فاصله میگیرد.
کارگردانی اثر، همراه با بازیگردانی دقیق، عملکرد قابل توجهی دارد. میزانسنها با دقت انتخاب و اجرا شدهاند. سایمون جونز در این بخش از «Family Plan» از حاشیه فاصله گرفته و بر کلیت اثر تمرکز کرده است. هرچند در سکانسهای انتقال اطلاعات، حرکتهای سریع و کاتهای بیدلیل به اثر آسیب میزنند، اما در نگاه کلی انسجام حفظ شده است. نقطه ضعف کارگردانی در سکانسهای محدودیت مکانی (مانند اتوبوس یا اتاق) و صحنههای پشتبام آشکار میشود. در این موقعیتها کارگردان تلاشی برای ایجاد ترکیب مناسب نکرده و به ضبط سریع بسنده کرده است. دوربین، بهویژه در صحنههای پشتبام، چنان بیمنطق و مبهم عمل میکند که مخاطب از دریافت اطلاعات موقعیت محروم میماند. این ضعف نشان میدهد که کارگردان در برخی لحظات، بیش از حد به سرعت تولید توجه کرده و از کیفیت بصری غافل مانده است.
سایمون سلان جونز، کارگردان The Family Plan 2
بازیگران فیلم، در مجموع قابل پذیرشاند. از بازیگران اصلی میتوان به مارک والبرگ، میشل موناهن، زوئی کولتی و ون کراسبی اشاره کرد که نقش اعضای خانواده را ایفا میکنند. هیچیک از بازیگران اصلی به شخصیت کامل تبدیل نمیشوند و کاراکترها تیپیکال باقی میمانند؛ بنابراین توان ایجاد حس همراهی در مخاطب را ندارند. در این میان، بازی والبرگ و موناهن بهعنوان زوج اصلی اثر، بهتر از سایرین است. والبرگ با تسلط بر میمیک صورت، نقش خود را متناسب ایفا کرده و توانسته بهعنوان شخصیت محوری، اجرایی قابل قبول داشته باشد. همچنین بازی کیت هرینگتون بهعنوان شخصیت مکمل، بسیار برجسته است. او که پیشتر در آثاری چون «Game of Thrones»، «Eternals» و «Industry» ایفای نقش کرده، در این فیلم نیز دقیق و هماهنگ با فضای کمدی عمل کرده است. هرچند در برخی لحظات از همراهی با گروه بازمیماند، اما در نهایت توانسته ویژگیهای نقش را بهخوبی درک و ارائه کند. در مقابل، بازی ردا الازوار (در نقش عمر) فاقد تمرکز است و نمیتواند بر جزئیات نقش خود مسلط شود. این ضعف بازیگری، در تضاد با تلاش سایر اعضای گروه، به چشم میآید و موجب کاهش کیفیت کلی اجرا میشود.
از نقاط قوت فیلم، موسیقی متن آن است. موسیقی اثر ساختهی کوین ماتلی است؛ آهنگسازی که در قسمت پیشین نیز حضور داشت. او با بهرهگیری از تنظیم ارکسترال توانسته حس تعلیق را در مخاطب ایجاد کند. این سبک موسیقی نه تنها جذاب است، بلکه مخاطب را در مسیر اکشن همراهی میکند. همچنین استفاده از ترانههای شناختهشده در سکانسهای مختلف، احساس نزدیکی بیشتری در تماشاگران ایجاد میکند. موسیقی در لحظات درام و فاقد تنش نیز اندیشیده عمل میکند و از درگیری ذهنی مخاطب جلوگیری مینماید. البته در برخی موقعیتهای اکشن، ضعفهایی دیده میشود؛ کاهش ناگهانی یا نبود ملودی موجب دلسردی مخاطب میگردد. با این حال، آهنگسازی فیلم نسبت به سایر عوامل عملکرد بهتری دارد و توانسته بخشی از کمبودهای ساختاری را جبران کند.
از نقاط ضعف فیلم میتوان به تصویربرداری اشاره کرد. مایکل برگس، مدیر فیلمبرداری «The Family Plan 2»، برخلاف نسخه نخست، برنامهریزی بیشتری داشته است. قابها غالباً over shoulder هستند و استفاده مکرر از این تکنیک برای مخاطب خستهکننده خواهد بود. در لحظات اکشن، دوربین آشفته عمل میکند و بخشی از اطلاعات اثر نادیده گرفته میشود. این ضعف بهویژه در صحنههای پشتبام مشهود است. به نظر میرسد برگس برای حفظ ریتم، ناچار به ضبط از نقاط نامتعارف شده و این امر به محتوا آسیب رسانده است. ضعف فیلمبرداری در سکانس اعتراض مردم به اوج میرسد؛ دوربین نه تنها تنشی بیمعنا به خود میگیرد، بلکه با panهای سریع مانع تمرکز مخاطب بر کلیت صحنه میشود. همچنین استفاده از ضبط Hand-held حتی در لحظات فاقد تعلیق، تصویری لرزان ارائه میدهد و برای مخاطب تشویش ناخواسته ایجاد میکند. این مشکلات نشان میدهد که فیلمبرداری، برخلاف انتظار، نتوانسته کیفیت بصری اثر را ارتقا دهد.
مارک والبرگ در نمایی از سکانس پشت بام فیلم The Family Plan 2
تدوین نیز از دیگر ضعفهای فیلم است. کاتهای تدوین بسیار سریعاند. این تکنیک در لحظات اکشن مؤثر بوده و احساس تنش را منتقل میکند، اما محدود به صحنههای تعلیق نمیماند. تدوین در موقعیتهای دیالوگمحور نیز با سرعت پیش میرود و از نکات مهم فیلمنامه عبور میکند؛ در نتیجه مخاطب پیام اصلی سکانس را دریافت نمیکند. مشکل دیگر تدوین، آغاز هر سکانس است. یان مایلز و پانی اسکات، تدوینگران اثر، برای معرفی هر لوکیشن، نمایی Extreme long نمایش میدهند. تعدد این نماها برای مخاطب خستهکننده است و گاه او را از اطلاعات دیالوگی محروم میسازد. این بخش عاملی برای کاهش امتیاز منتقدان محسوب میشود. در مجموع، تدوین به جای ایجاد ریتمی متعادل، به آشفتگی منجر شده و از انسجام کلی اثر کاسته است.
سومین ضعف فیلم، جلوههای ویژه آن است. شاید در نگاه نخست جلوهها واقعگرایانه به نظر برسند، اما با پیشرفت اثر، حالتی فانتزی پیدا میکنند و موجب کاهش باورپذیری موقعیت میشوند. این ایراد بهویژه در جلوههایی که فناوری را بازنمایی میکنند، آشکار است. در برخی لحظات نیز جلوهها با رفتار بازیگران هماهنگ نیستند و این ناهماهنگی مشکل دیگری برای این بخش محسوب میشود. جلوههای ویژه در چنین شرایطی نه تنها کمکی به روایت نمیکنند، بلکه گاه مانع ارتباط مخاطب با فضای فیلم میشوند.
مارک والبرگ و کیت هرینگتون در نمایی از سری دوم The Family Plan
در پایان، «The Family Plan 2» نتوانسته انتظارات مخاطبان را بهطور کامل برآورده سازد، اما با تکیه بر فرمول کمدی-اکشن، فروش مناسبی داشته است. میتوان گفت این فیلم اثری قابل قبول در سطحی عمومی است، اما فاقد عمق لازم برای برانگیختن احساسات مخاطب باقی میماند. در مجموع، اثر بیش از آنکه به عنوان یک تجربهی سینمایی جدی مطرح شود، به عنوان محصولی سرگرمکننده شناخته میشود.
امتیاز نویسنده به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
دیدگاهتان را بنویسید