اعضای استودیوی سوئدی MoonHood، متشکل از سازندگان بازی Lost in Random، از آن دست تیمهای بازیسازی هستند که ایمان راسخی به دمیدن روح هنر به آثار خود دارند. و بدون تعارف باید قبول کرد که خلق The Midnight Walk به صورت دستساز و ساخت مدلها به وسیله خمیر، در کنار تمام سختیهایش، یک تصمیم فوقالعاده جذاب است. اما آیا این بازی توانسته در سایر ابعاد هم موفق و متفاوت ظاهر شود؟ برای پاسخ به این سوال، با نقد The Midnight Walk همراه باشید.
این بازی عجیب و ترسناک، کاملاً از زاویه دید اول شخص در دنیایی روایت میشود که از بین رفته و در آن خبری از وجود خورشید در آسمان نیست. ما در نقش The Burnt One یا «سوخته» قرار داریم و راهی سفری میشویم که وظیفه بازگرداندن آتش، نور و گرمای خورشید را به این دنیای تاریک و عذاب کشیده داریم. به صورت کلی، باید ستینگ اصلی داستان و دنیای The Midnight Walk را نغمه آتش و رنج دانست، چرا که بازی در هر چپتر خود به روایت داستانهایی مستقل از یکدیگر میپردازد که در آن میتوانیم احساسات گوناگونی را لمس کنیم.
روایت همراه با کنایه داستانها، ثمرهی پشیمانی، گناه و رنجی است که هرکدام از اهالی دنیای آن بر دوش خود میکشند. این زبردستی سازندگان را میرساند که توانستهاند در یک تجربه حدوداً ۶ ساعته، ضمن حفظ شالوده اصلی داستان، ۴ خط روایی را به زیبایی هرچه تمامتر برایمان تعریف کنند. اما در این راه تنها نیستیم و شخصیت مکملی به نام PotBoy هم حضور دارد که به نوعی مانند یک فانوس، آتش را حمل میکند و حتی راهنمای مسیرمان به شمار میرود.
همانطور که پیشتر اشاره کردم، آتش اولویت اول داستانپردازی است و قاعدتاً هم نقش مهم و پررنگی باید در گیمپلی بازی داشته باشد. برای روشن کردن آتش شمعها، محلهای آتش مرتبط با پازلها و غیره، از کبریتهایی برمیداریم که از جعبه کبریتهای پیرامون محیط وجود دارند. همچنین یک وسیله هم در اختیارمان قرار میگیرد که میتواند کبریتها را روشن کرده و پرتاب کند. بنابر تصمیم تیم سازنده، این وسیله اسلحه مانند، هیچ نقشی در دفاع از کاراکتر ندارد و صرفاً میتوان از آن برای ایجاد آتش در نقاط دوردست استفاده کرد.
اما نقش PotBoy دوستداشتنی با ظاهر عجیبش در گیمپلی چیست؟ این موجود میتواند با آتشی که روی سر خود دارد به کمک ما بپردازد یا از لولههایی که کاراکتر ما نمیتواند از آن عبور کند، رد شده و در حل پازلهای محیطی کمکمان کند. پازلها سختی بالایی ندارند و این موضوع به نظرم با ماهیت گیمپلی و آنچه که بازی به دنبال آن است، کاملاً همخوانی دارد. حتی با گذاشتن چکپوینتهای متعدد و عدم وجود هیچگونه جریمهای در صورت باخت یا کشته شدن، مهر تایید دیگری بر این موضوع میخورد، چرا که این بازی نخواسته تا بازیکن را درگیر مواردی کند که او را به حاشیه میبرند و حواس او را از محیط، داستان و شخصیتها میگیرند. The Midnight Walk عرضه شده تا با دنیای ترسناک و به اصطلاح کریپی یا مور مور کننده (Creepy) خود، بازیکن را به دل تاریکی فرو ببرد و با چند جامپاسکر، آن ترس خزنده و روانشناختی را در ذهن او حک کند.
هرچند که نمیتوانم خودم را در دسته گیمرهای شجاعدل و نترس قرار دهم اما این را تضمین میکنم که جنس ترس The Midnight Walk به خوبی در بازی اجرا شده. جامپاسکرها و سکانسهای کوتاه تعقیب شدن توسط هیولاها به خوبی در جای درست خود قرار گرفتهاند و طراحی خمیری و استاپموشنی آنها حس عجیبی دارد. در قلمروی طراحی موجودات، The Midnight Walk به معنای واقعی کلمه میدرخشد. چرا که طراحی آنها به گونهای است که وحشتی غریزی و عمیق را در بازیکن برمیانگیزد؛ موجوداتی که گویی از دل کابوسهای کودکی آمدهاند. اما این هنرمندی تنها به خلق ترس محدود نمیشود؛ شخصیتهای داستانی، با ظاهری که به دقت با گذشته و رنجهای تعریف شدهشان گره خورده، عمق بیشتری به روایت میبخشند. این همراستایی میان ظاهر و باطن، باورپذیری دنیای غمزده بازی را به شکلی چشمگیر افزایش میدهد.
قابل ذکر است که این عنوان روی PS VR 2 هم قابل تجربه است اما بازی با عینکهای واقعیت مجازی نمیتواند برای بسیاری از گیمرها ممکن باشد. خوشبختانه بازی برای القای حس ترس خود وابستگی چندانی به VR ندارد، چرا که روی صفحهنمایش معمولی هم کاملاً وهمآلود و هیجانانگیز است.
شعار MoonHood بر ساخت عناوینی که بازیکن در آنها غوطهور شود، تاکید دارد و این بازی نهتنها از دنیای دستساز خود استفاده کرده، بلکه از همان ابتدا پیشنهاد میکند که از هدفون هنگام بازی کردن استفاده کنیم. چرا که سطح کیفی صداپردازی بازی در یک کلمه خلاصه میشود و آن هم چیزی نیست جز «بینقص». و جالب است بدانید که بازی از همین موضوع برای معرفی یک المان جدید در گیمپلی بهره میبرد. با نگه داشتن کلید L1 روی دوالسنس، کاراکتر اصلی چشمهایش را میبندد و بر صدای اطراف خود تمرکز میکند. در این حالت میتوانیم آیتمهای مخفی را با استفاده از صدا پیدا کنیم.
از همان شروع بازی، توقع چندانی نداشتم که بازی بخواهد محیط یا هیولاهای چندان متنوعی را به رخ بکشد و از آنجایی که با یک تجربه کوتاه و تیمی کوچک روبهرو هستیم، چنین تفکر اولیهای کاملاً قابل انتظار است. اما با پیشروی در داستان، باید بگویم که کاملاً در اشتباه بودم و بازی در هر چپتر، یک حال و هوای تازه به همراه دشمنان جدید معرفی میکرد. جزئیات و ظریفکاری هرکدام از محیطها به شدت زیبا هستند و جنبه هنری بازی همانطور که انتظار میرفت، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. با ورود به هر منطقه، گناهان و عذابهایی که اهالی آنجا با آن دستوپنجه نرم میکنند را با تمام وجود میتوان حس کرد. چرا که گاهی اوقات جلوتر از روایت داستان، اهالی با دیالوگها یا مونولوگهای کوتاهشان، میتوانند آن حس کمبودی که وجودشان را فرا گرفته یا دید منجیگریگونهای که به ما دارند را به خوبی منتقل کنند.
سبک روایی داستان در هر چپتر، با وجود شباهتهایی که در دل خود دارند، متفاوت هم هستند. در واقع نمیتوان پیشبینی کرد که بعد از پایان این قسمت، چه داستانی روبهرویمان خواهد بود یا از چه راهی روایت میشود. همچنین طراحی چپترها فقط به تفاوت ظاهری ختم نمیشود، در برابر این که برخی محیطها کاملاً خطی هستند، گاهی محیطهای بازتری را میبینیم. با عدم وجود سیستم ماموریت و Objective، بازتر بودن محیط نمیتواند باعث سردرگمی شود، چرا که راهنماییهای بازی گاهی حتی بیش از حد نیاز میشوند.
در ادامه مسیر شخصیتپردازی نامتعارف و جالب بازی، کاراکتری به نام Housy داریم که یک خانه متحرک با دو پا است که ما را در طول سفرمان همراهی میکند. با ورود به داخل خانه یا همان Housy، میتوان آیتمها و فایلهای صوتی که در گوشه و اطراف محیط یافتهایم را ببینیم و جالبتر از آن، نحوه پرداخت شخصیت این خانه است که غافلگیرتان خواهد کرد. نکته جالب در صوتهایی که پیدا میکنیم، این است که آنها در شیهایی حلزون مانند قرار دارند که نحوه صداگذاری، لحن و حتی افکتهای صوتیشان بسیار شباهت به فایلهای صوتی سری بایوشاک دارد. در این صوتها مطالب کوتاه و حتی خاطرات جالب و کنایهآمیزی گفته میشود که مرا ترغیب میکرد تا تمامی آنها را پیدا کنم.
در راستای اتمسفرسازی با مدلهای کاراکتری عجیبوغریب و صداگذاریهای فوقالعاده آنها، موسیقی بازی در بسیاری از موقعیتها تنهایمان نمیگذارد و مدام در خدمت بازی است. آنچه که به راحتی در The Midnight Walk میتوان حس کرد، این است که سازندگان در طول تجربه اثر همراهیمان میکنند و یک برنامه جدید برایمان در پیش دارند؛ که میتواند یک موقعیت دلهرهآور و ترسناک یا موقعیتی احساسی باشد. زبان طراحی بازی، به خصوص در دو چپتر اول، شباهت زیبایی به نسخه دوم Little Nightmares دارد، البته به مراتب ترسناکتر است!
در کنار طراحی بینقص هنری، به دلیل اهمیت وجود آتش در دل تاریکی، نورپردازی هم نقش پررنگی در بازی دارد و به زیباتر شدن محیطها کمک شایانی کرده و پویایی شعلههای آتش روی سطوح مختلف به خوبی پیادهسازی شده است. اما بازی از لحاظ فنی مشکلات نه چندان آزاردهندهای دارد که میتوانند کمی در تجربه بازی اثر منفی بگذارند. روی نسخه پلی استیشن ۵، بازی هنگام ذخیرهسازی یا لود مکانهای جدید، لگ کوتاهی میزند یا چند بار مشاهده شد که PotBoy حرکات غیرقابل پیشبینی انجام میدهد یا به دستوراتمان عمل نمیکند. این مشکلات به راحتی میتوانند با انتشار آپدیت بعد از عرضه بازی رفع شوند و یک تجربه کاملاً روان در اختیارمان قرار دهد.
پس از اتمام داستان، ممکن است برای تجربه پایان دوم بازی به تجربه مجدد آن هم بپردازید و نمیتوان گفت که گیمپلی ارزش تکرار ندارد، اما خبری از محتویات جانبی یا حتی تروفیهای سخت نیست. بنابراین انتظار میرود بسیاری از بازیکنان با همان یک بار پایان بازی تمامی تروفیها را بهدست بیاورند و پرونده بازی را برای همیشه ببندند.
The Midnight Walk یک تجربه هنری نفسگیر و عمیقاً احساسی است که با دستان هنرمند اعضای MoonHood از دل خمیر و خلاقیت جان گرفته. این سفر کوتاه اما فراموش نشدنی، جایی که نور و امید در جدال با تاریکی و رنج هستند، نه تنها چشمان را با جزئیات مسحورکننده خود نوازش میدهد، بلکه با صداپردازی بینظیر و داستانگویی تاثیرگذارش، تا همیشه در گوشهای از قلبمان خواهد ماند. اگرچه مشکلات فنی کوچکی طی تجربه بازی به چشم میخورند اما اگر به عناوین خاصی مانند Little Nightmares علاقه دارید، این بازی را نباید از دست بدهید.
دنیای دستساز و سبک خاص استاپموشنریتم مناسب روایت داستان و شخصیتپردازیصداگذاری و موسیقی بسیار تاثیرگذارتنوع خوب و جزئیات بصری محیطهاالقای مناسب حس ترس و تاریکی
وجود چند مشکل فنیکمبود محتوای جانبی
این بازی براساس کد ارسالی ناشر (Fast Travel Games) و روی PS5 تجربه و بررسی شده است
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید