فیلم «آقای زالو» اثری کمدی به کارگردانی مهران احمدی و نویسندگی حمید اکبری خامنه است. احمدی بعد از دو فیلم «مصادره» و «سگبند» مجددا دست روی موضوعی کمدی گذاشته و با انتخاب جمعی از بازیگران طنزپرداز مطرح کشور، اثر خود را روی پرده آورده است. بررسی این فیلم فرصت مناسبی است تا اوضاع کمدی در سینمای ایران و ابتذالی که سالها است گریبان آن را گرفته، به بوته نقد بگذاریم.

«آقای زالو» از همان آغاز کار، شروع ناامیدکنندهای دارد. تکرار هر آنچه در این سالهای اخیر از سینمای کمدی ایران دیدید را در سکانسهای ابتدایی این فیلم هم مشاهده میکنید. فرمول تیپ و استایل دهه شصتی به همراه رقص و حرکات موزون، موضوع مورد علاقه تهیهکنندگانی است که با ساخت و تکرار این نوع سینما، سلیقه مخاطب را تحت تاثیر قرار دادهاند. «آقای زالو» هم به همین منوال آغاز میشود. روایت قصه در دهه شصت و دو جوان با فکل و پشت موی بلند که با آهنگ نوار کاست میرقصند و خود را آماده مراسم عروسی میکنند. البته کار به همین جا ختم نمیشود. دوربین وارد زیرزمینی میشود و مخاطب را با پیرمردی مواجه میکند که به شکل اگزجره و چندشآوری در حال له کردن تکههای میوه با پاهای برهنه خود است. موضوعی که تا پایان این فیلم بارها و بارها تکرار میشود تا بیننده را مجبور به مشاهده پلانهایی کند که با هیچ متر و معیاری کمدی محسوب نمیشود.

اما اگر سکانسهای ابتدایی این فیلم را تحمل کنید، نشانههایی از امید خود را بروز میدهد. «آقای زالو» اگرچه فیلمنامه منسجمی ندارد اما در خلق لحظات کمدی، علیالخصوص کمدی موقعیت، ضعیف عمل نمیکند که کاراکتر منوچهر (با بازی امین حیایی) در این مسئله نقش اساسی را ایفا میکند. امین حیایی در این نقش تا حدودی از آن بازی تیپیکالی که سالها است دچارش شده فاصله گرفته و میتواند کاراکتر نسبتا جدیدی خلق کند که هم با نوع بازی و هم نحوه دیالوگگوییاش مخاطب را بخنداند. هادی کاظمی نیز که اگرچه او را بیشتر با حرکات موزون در این فیلم به یاد میآوریم، اما توانسته است به عنوان کاراکتر مکمل در کنار امین حیایی خود را به مخاطب بقبولاند و هر دوی آنها به دور از ابتذال (علیالخصوص ابتذال جنسی) بیننده را سرگرم کنند. البته در این فیلم شاهد چند سکانس محدود از این نوع کمدی مبتذل هستیم اما زمانی که این امر به موضوع اصلی داستان و تنها عامل خنداندن مخاطب تبدیل نشود، نمیتوان ایرادی را به کارگردان وارد دانست.
«آقای زالو» گذری به فیلمهای مهم کمدی تاریخ سینمای ایران میزند اما هرگز در دام نوستالژی آنها گرفتار نمیشود. بازگشت کاراکتر منوچهر از زندانی که آن را در میان همسایهها به دروغ جبهه جا زدهاند، یادآور فیلم «اخراجیها» و کاراکتر مجید سوزوکی است. همچنین مدیر مستبد و دیکتاتوری (همسر منوچهر با بازی مونا فرجاد) که ازدواج دانشآموزانش را خط قرمزی بیبازگشت میبیند، فیلم «ورود آقایان ممنوع» را در ذهن مخاطب تداعی میکند. زمانی که کارگردان تنها گذری کوتاه در حد تک سکانس به آثار گذشته سینما میزند، نهتنها دچار نوستالژیبازی منفعل و الکن نمیشود بلکه بالعکس با ادای دین به آنها اثر خود را ارزشمند میکند. کاشت و برداشتهای این اثر هم اگرچه جز روتینی از فیلمنامه و کارگردانی است اما بهقدری در سینمای سالهای گذشته نادیده گرفته شده است که مهم جلوه میکند. کاراکتر اکرم مردِ (با بازی بهرنگ علوی) در اواسط فیلم ظاهر میشود و کارگردان با پرداخت درست، رابطه مشخصی میان او و منوچهر برقرار میکند تا در پایان داستان از این کاشت خود استفاده کند.

مهران احمدی بهوضوح در زمینه کارگردانی و نسبت به آثار گذشته خود پیشرفت کرده است. نگاه نقادانهای به اثرات جنگ (نه پدیده جنگ) میکند و این نوع نگاه هرگز جنبه توهینآمیز و اگزجره پیدا نمیکند. کارگردان به این موضوع واقف است که دست روی موضوع مهمی گذاشته، بنابراین نمیخواهد حرفهایی بزند که در چارچوب اثر کمدی و سرگرمکننده خود نگنجد، به همین دلیل هم دوربین را در پشت جبهه نگه میدارد و هرگز قدم در آن نمیگذارد. اما انسانهایی خلق میکند که نه به عنوان شخصیت مستقل، بلکه کاراکترهایی بهصورت تیپیکال که آثار تلخ و سیاه جنگ بر زندگی آنها سایه افکنده است. این نوع نگاه نقادانه در قالب فضای طنز که تاثیر را جای پدیده، سوژه قرار میدهد ارزشمند و قابل دفاع است. اما نکته حائز اهمیت دیگر چگونگی نگاه کارگردان به اوضاع سیاسی و مدیریتی کشور است. نگاهی که با نوعی هنرمندی خاص میتواند سیگنالهایی از خود ساطع کند که پارازیتی روی گیرندههای سانسور بیندازد. مهران مدیری در نقش پدر زن منوچهر و به عنوان یک مدیر سیاسی که با هرگونه تخلفی در جدال است، برگ برنده کارگردان در این موضوع است. او در سکانس پس از عروسی به داماد خود میگوید: «فردا برو برای مصاحبه اما نگو من معرفیت کردم» و منوچهر از سکانس بعدی در شغل مهمی استخدام شده است. نهتنها خودش بلکه رفیق بیعارش نیز در آن اداره مشغول به کار است. حالا شما به عنوان مخاطب حدیث مفصل بخوانید از این مجمل و دیالوگ.
در خصوص پروسه شخصیتپردازی کاراکتر اصلی داستان یعنی منوچهر بحث بسیار است. دو خصوصیت عشق به خانواده و معشوقهاش بهخوبی در شخصیت این کاراکتر شکل میگیرد. تلاش او برای منصرف کردن ماموری که قصد داشت وارد خانه شود را به یاد آورید که چگونه تقلا میکرد تا مانع مواجهه مادرش با مجرم بودن خود شود. حالا در پایان داستان، رسیدن به پول و مقام از او شخصیتی میسازد که دستور قتل برادرش را صادر میکند. همچنین تلاشهای او برای رسیدن به معشوقهاش، از کتکزدن خواستگار تا اخذ مدرک دانشگاهی با روشهای غیر معمول، عشقی باورپذیر را در کاراکتر او شکل میدهد که باز هم در انتهای فیلم، امیال دنیوی آن را نیز نابود میکند. بنابراین کارگردان برای کاراکتر اصلی داستانش هم نقطه الف در نظر گرفته و هم نقطه ب و از آن مهمتر پروسه طی کردن مسیر بین این دو نقطه را نیز رسم کرده است. البته این نوع شخصیتپردازی مسئله خیلی پیچیدهای نیست و جز وظایف اصلی کارگردان محسوب میشود اما بهقدری سینمای ایران در این سالها از عدم یک شخصیتپردازی ساده رنج میبرد که باید به مهران احمدی بابت این انجام وظیفهاش تبریک گفت. مشکلی که به روند شخصیتپردازی کاراکتر منوچهر ضربه میزند، نوع روایت داستان است که با پرشهای زمانی همراه میشود. اگر داستان با یک روایت خطی همراه میشد، بسیار آسانتر میتوانست مخاطب را با خود همراه کند اما این کاتهای به آینده و گذشته روند شخصیتپردازی را مختل میکند و حتی در لحظاتی شوکهای بیدلیلی را به بیننده وارد میکند.

چند سال قبل مهران احمدی در نشست خبری فیلم «مصادره» در دفاع از اثر خود دست به کارهای ناشایستی زد و بدتر از آن، منتقدان فیلم خود را بیمار نامید. مسالهای که امروز از نشست خبری فیلمهای سینمایی گذر کرده و پایش به برنامههای ورزشی تلویزیون نیز کشیده شده است و عدهای با پیشینه اخلاقی مشخص دست به کارها و رفتارهایی میزنند که هدفی جز وایرال شدن برای ابتذال خود قائل نیستند. اما بهبود سریال «پایتخت» و شکیب «آوای باران» هنرمندتر از آن است که هنرش را فدای ابتذال و فروش گیشه کند. مهران احمدی با ساخت «آقای زالو» نشان داد که اگرچه در ظاهر به صحبتهای منتقدانش بیاعتنایی کرد اما در عمل نقدپذیر نشان داد و ثابت کرد که راههای هنری دیگری به جز تکان دادن قوطی آب میوه هم برای خنداندن مخاطب وجود دارد.
امتیاز نویسنده به فیلم: ۶ از ۱۰
دیدگاهتان را بنویسید