تک فان

تک فان

مجله خبری تفریحی: دنیای سرگرمی و تفریح
امروز: پنج شنبه , ۸ خرداد , ۱۴۰۴
X
نقد و بررسی فیلم بی سر و صدا | بازتابی درخشان از تلخی‌های جامعه ایران

نقد و بررسی فیلم بی سر و صدا | بازتابی درخشان از تلخی‌های جامعه ایران

ژانر اجتماعی به عنوان یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین ژانرهای سینمای ایران شناخته می‌شود. این ژانر به بررسی معضلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می‌پردازد و سعی دارد با روایتی واقع‌گرایانه از زندگی اقشار مختلف مردم، واقعیت‌های تلخ و شیرین جامعه را بیان کند.

تبلیغات

یکی از فیلم‌های اجتماعی‌ سینمای ایران که چندی پیش اکران خود را آغاز کرده و بازتاب تلخی‌های قشر کم برخوردار جامعهٔ ایران است، فیلم بی سر و صدا ساختۀ مجیدرضا مصطفوی می‌باشد. از بازیگران این فیلم که اکران آن از اردیبهشت‌ امسال آغاز شده، می‌توان به پیمان معادی، مهران غفوریان، هانیه توسلی، محمد شاکری، فرشته حسینی، مهدی حسینی‌نیا و مسعود کرامتی اشاره کرد.

نقد و بررسی فیلم بی سر و صدا | بازتابی درخشان از تلخی‌های جامعه ایران - گیمفا

بی‌ سر و صدا با حمله‌ی ملخ‌ها به مزرعه‌ای آغاز می‌شود؛ شروعی بسیار خوب، نفس‌گیر و پرالتهاب. اگرچه به مفهوم و محتوای کلی اثر ارتباط زیادی ندارد؛ اما تماشاگر را برای تماشای قصه‌ای جذاب دعوت می‌کند و در همان لحظات اولیه، هیجان و البته کمی ترس را به مخاطبش منتقل می‌کند. این سکانس آغازین از لحاظ بصری بسیار خوب اجرا می‌شود و با نورپردازی، جلوه‌های ویژه (سکانس آتش گرفتن یکی از افراد) و فیلمبرداری قوی همراه می‌شود. در ادامه، داستان فیلم درباره‌ی زندگی فلاکت‌بار کاراکتر اصلی یعنی سیامک (با بازی پیمان معادی) است. او به همراه خانواده‌اش، همسرش مژگان (با بازی هانیه توسلی) و پسرش سمیر (با بازی محمد شاکری) در موقعیت ضعیف اقتصادی قرار دارد. در اوایل فیلم، بی سر و صدا به درستی به معرفی پرسوناژهایش می‌پردازد و فضای کلی فیلم را که متأثر از وضعیت سخت زندگی سیامک و خانواده‌اش است، به خوبی می‌سازد و به تصویر می‌کشد. در ابتدا می‌فهمیم که سیامک چگونه آدمی است؛ در ابتدای فیلم، او به پیشنهاد رفیع (با بازی مهران غفوریان) مسئولیت نگهداری تعداد زیادی الاغ را به عهده می‌گیرد تا پول دربیاورد. شخصیت‌پردازی و معرفی پرسوناژها در سکانس‌های اولیه بیشتر از طریق دیالوگ‌هایی که رد و بدل می‌شود، صورت می‌گیرد. بی سر و صدا، دارای روایتی چندخطی است؛ این اثر سعی می‌کند چندین داستان مجزا از جمله سر و کله‌زدن سیامک با رفیع، مژگان، سمیر و ماجرای الاغ‌ها (اینکه می‌فهمد تعداد الاغ‌ها کم شده و…) و قصه‌ی عاشقانۀ لیلا و سمیر را روایت کند. روایت اصلی بیشتر مربوط به بدشانسی‌ها، بدبختی‌ها و وضعیت بد اقتصادی سیامک و خانوادۀ پر مشکل اوست. اطرافیانش تا جایی که می‌توانند به سیامک نارو می‌زنند، او را نادیده می‌گیرند و بی‌خبر از او کارهای مهمی را انجام می‌دهند. مثلاً پسرش یک ماه به مدرسه نرفته؛ مژگان خبر داشته ولی او را از این مسئله باخبر نکرده است. همچنین در اوایل و میانه اثر با رفیع به مشکل می‌خورد. در عین حال، خیالات و رویاهایی در سر دارد که رستورانی بزند، تا خانواده‌‌اش سر و سامان بگیرد. با این کار می‌خواهد هر طور شده خود را از باتلاقی که در آن گیر کرده نجات دهد و بالاخره روی خوش زندگی را ببیند.

نقد و بررسی فیلم بی سر و صدا | بازتابی درخشان از تلخی‌های جامعه ایران - گیمفا

بی سر و صدا مفاهیم مهم اجتماعی و انسانی را بیان می‌کند. این فیلم روایتگر آدم‌هایی مثل سیامک و اطرافیانش است که مدام بدبختی و فلاکت می‌کشند؛ یا مانند دیالوگی که از زبان سیامک بیان می‌شود، آن‌ها آدم‌هایی هستند که خدا آنان را نمی‌بیند و آن‌ها هم نمی‌دانند چه کرده‌اند که خدا آن‌ها را مجبور به تحمل سختی و مشکلات متعدد کرده. تماشاگر با این اثر با چنین آدم‌هایی که مثل سیامک، صبح تا شب زحمت می‌کشند و به خاطر رفع نیازهای مادی‌شان، زیر بار فشار و کار طولانی می‌روند، آشنا می‌شود. در همین حال فیلم از مشکلات زنان می‌گوید؛ از زیر و بم عشق و عاشقی‌ای از جنس عاشقانه‌های نوجوانانه می‌گوید. همچنین آدم‌هایی را به تصویر می‌کشد که به خاطر پول دست به هر کاری می‌زنند. البته باید ذکر کرد که این فیلم ممکن است برای برخی از تماشاگران، داستانی تکراری یا خسته‌کننده داشته باشد؛ این اثر مثل بیشتر آثار ایرانی این ژانر، زندگی فلاکت‌بار قشر کم‌ برخوردارِ جامعۀ ایرانی را تعریف می‌کند و در رأس آن قصه‌ای از دل یک خانوادهٔ ایرانی دارد. اینکه فیلم‌های اجتماعی به زندگی طبقات کم‌بضاعت جامعه بپردازند خوب است، اما مهم نحوه‌ی روایت و زاویه‌ی نگاه کارگردان به این مسائل است. باید این نگاه، نگاهی جدید و متفاوت باشد تا فیلم را جذاب کند و اثر را از دام کلیشه نجات دهد. بی سر و صدا نیز با اضافه کردن عناصری مثل عشقِ متفاوت و نامتعارف لیلا و سمیر، فضای سیرک و لوکیشن‌های عمدتاً متفاوت مثل محل نگهداری الاغ‌ها یا رستورانی که می‌خواهند بسازند، شکل تازه‌ای به این گونه فیلم‌ها در ایران می‌دهد و لذت تماشای فیلم را دو چندان می‌کند. فیلم چندین روایت متنوع را پیش می‌گیرد، اما در بعضی اوقات از پرداخت به همه‌ی آن‌ها عاجز است و نمی‌تواند به یک اندازه به عمق هر کدام بپردازد. تدوین نیز در بخش‌هایی ضعیف عمل می‌کند؛ کات‌هایی اشتباه می‌زند و در بعضی موقعیت‌ها نمی‌تواند پیوستگی فیلم را حفظ کند. گاهی هم ریتم اثر را کند می‌کند.

نقد و بررسی فیلم بی سر و صدا | بازتابی درخشان از تلخی‌های جامعه ایران - گیمفا

در بعضی از سکانس‌ها، فیلم به سمت شعارزدگی و اغراق می‌رود و به شکلی گل‌درشت، می‌خواهد بعضی مسائل را که مخاطب از آن آگاه است، با نمادهای مختلف و دیالوگ‌های متعدد چندین بار تکرار کند و به رخ مخاطب بکشاند. از سوی دیگر بعضی رخدادهای فیلم غیرمنطقی به نظر می‌رسند. ولی میزانسن‌هایی که کارگردان می‌دهد و قاب‌بندی‌های درست از نکات مثبت فیلم به شمار می‌رود. میزانسن‌ها به خوبی احساسات کاراکترها را نمایان می‌کند. قاب‌بندی‌های دقیق نیز به تقویت تم داستان کمک می‌کند. در کل فیلم، نمادگرا و استعاری است. خیلی از عناصری که به تصویر کشیده می‌شوند، دارای مفاهیمی هستند که سازنده قصد داشته آن‌ها را منتقل کند. در ضمن سازندگان اثر با اضافه کردن قصه‌ی دراماتیک و عاشقانهٔ سمیر و لیلا فیلم را سرگرم‌کننده‌تر و جذاب‌تر می‌کنند؛ مخصوصاً برای مخاطب عام. وجود چنین عشقی میان سمیر و دختری که در سیرک کار می‌کند و بزرگتر از اوست، متفاوت، نامتعارف و جذاب است؛ اما در ابتدا خوب معرفی و تعریف نمی‌شود. ما اولین برخورد و آشنایی این دو را نمی‌بینیم. این قصه‌ی عاشقانه پتانسیل پرداخت بهتری داشت و اگر با بازی‌های بهتری اجرا می‌شد، قطعاً خیلی بهتر می‌شد. با این حال هم فیلم را از حالت خسته‌کننده‌ بودن و هم از غرق شدن بیش از حد در مسائل اجتماعی و انتقادی نجات می‌دهد. از طرفی از آن دسته عاشقانه‌هایی است که کمتر در سینمای ایران می‌بینیم. سکانس‌های داخل سیرک و به طور کلی وجود سیرک در روند فیلم، جذاب و دیدنی است. سکانسی هم که سمیر جلوی تماشاگران، بندبازی می‌کند و سکانسی که کیانوش (با بازی مهدی حسینی‌نیا) به طرف سمیر چاقو پرتاب می‌کند، پرتنش و نفس‌گیر است. جدا از این، لحظاتی در فیلم وجود دارند که ممکن است برای برخی تماشاگران خسته‌کننده باشد.

نقد و بررسی فیلم بی سر و صدا | بازتابی درخشان از تلخی‌های جامعه ایران - گیمفا

نکته‌ی مهم کاراکترهای فیلم، این است که همه‌ی آن‌ها از دل جامعه بیرون آمده‌اند و واقعی هستند. بی سر و صدا به خوبی به شخصیت‌پردازی کاراکتر اول داستان می‌پردازد. نام فیلم نیز، تعریفی ساده از همان نقش اصلی‌اش است. فیلم، سیامک را فردی بی سر و صدا و ساده معرفی می‌کند؛ البته از نگاه اطرافیانش. در زیرلایه‌های متن بعدهای دیگری از شخصیت او را نیز نمایان می‌کند. انتخاب پیمان معادی برای این نقش درست است. معادی عملکردی خوبی در اجرای نقش‌های درد کشیده، عصبانی و فقیر داشته و در فیلم‌های درام و اجتماعی موفقی نظیر ابد و یک روز نیز بازی کرده؛ از طرفی حضور او به عنوان نقش اصلی فیلم تا حدی فروش آن را تضمین می‌کند به دلیل اینکه یکی از برترین و سرشناس‌ترین بازیگران ایرانی می‌باشد. معادی مثل اکثر آثار دیگرش حضور خوبی در فیلم دارد. معمولاً او نقش‌های بدبخت و تندخو را خوب بازی می‌کند. وقتی بازیگری نقش‌هایی تکراری بازی کند، بازی‌اش تکراری می‌شود و برای مخاطبش تازگی و جذابیت نخواهد داشت. با این وجود بازی معادی حتی اگر بازی‌اش را شبیه به نقشش در ابد و یک روز قلمداد کنیم، باز هم این تکراری بودن دلنشین است و مخاطب را با خود همراه می‌کند. معادی دیالوگ‌های بی‌جانِ فیلمنامه را به شکل خوبی زنده و بیان می‌کند. او نمونه‌ی واقعی آن چیزی است که سیامک باید باشد. حتی شاید بهتر از آنچه سیامک در فیلمنامه بوده، این نقش را ایفا می‌کند و اصلی‌ترین برگ برنده اثر محسوب می‌شود.

نقد و بررسی فیلم بی سر و صدا | بازتابی درخشان از تلخی‌های جامعه ایران - گیمفا

بازی محمد شاکری معمولی است؛ کاراکترش، سمیر شبیه پدرش است. مثل سیامک که به خاطر علاقه به خانمی، سه سال توالت قطار را تمیز می‌کرد، او هم به خاطر دختری که دوست دارد، دست به هر کاری می‌زند؛ از مدرسه‌اش می‌زند. کتک، تهدید، آزار و حتی بندبازی خطرناک را تحمل می‌کند. فقط چون می‌خواهد لحظاتی را کنار لیلا بگذارند. رفیع نیز دقیقاً آدمی است که از سرِ ناچاری و به خاطر پول دست به هر کاری می‌زند. مهران غفوریان تا پیش از این بیشتر با بازی در آثار طنز و کمدی شناخته می‌شد، اما مدتی است به طرف بازی در آثار جدی و اجتماعی رفته و موفق هم بوده؛ در نقش رفیع هم بازی خیلی خوبی دارد. ولی مژگان و همسر رفیع درست ساخته و پرداخته نشده‌اند؛ به حاشیه کشیده می‌شوند و عمق ندارند. مثلاً تماشاگر از مژگان بیشتر دعواهایش با سیامک را می‌بیند. در نتیجه خود شخصیت مژگان اصلا ساخته نمی‌شود. تنها در سکانسی کوتاه اشاره می‌شود که علاقه به بازیگری داشته و البته نتوانسته به سمت هنر برود. هانیه توسلی در نقش مژگان بازی قابل توجهی ندارد. فرشته حسینی نیز بازی خوبی ندارد. لیلا با بازی‌ای بهتر، خیلی جذاب‌تر می‌شد. پدر لیلا هم کاراکتری بود که می‌توانست حضور بیشتر و مفیدتری داشته باشد. با وجود این ضعف‌ها، ترکیب کاراکترهای مختلف، فضا و اتمسفر خوبی ایجاد می‌کند. علاوه بر این عناصر دیگری نیز وجود دارند که سبب شوند ضعف فیلمنامه کمتر به چشم بیاید. این اثر از جلوه‌های بصری خوبی برخوردار است؛ مثلاً نورپردازی خوبی دارد. در نورپردازی اثر و طراحی پالت رنگی فیلم، بیشتر از رنگ زرد، سیاه و قرمز استفاده شده است که به جا هستند. استفادهٔ گسترده از این رنگ‌ها به تماشاگر احساس تنش و سنگینی منتقل می‌کند و حتی می‌تواند به عنوان نمادی از یأس و ناامیدی هم باشد. گریم نیز به اندازه و در راستای وضعیت زندگی کاراکترهاست و به آن‌ها عمق و واقعیت می‌بخشد. موسیقی، عنصری است که درست استفاده نشده؛ در بیشتر سکانس‌ها موسیقی‌ جایی ندارد. سکانس‌های اندکی هم که موسیقی متن دارند، موسیقی قوی‌ای ندارند. یکی از نقاط قوت تصویربرداری است و نماهای خوبی گرفته می‌شود؛ فیلمبرداری به خوبی فضای زندگی و کار کاراکترها را به تصویر می‌کشد. تصاویر داخل سیرک هم خوب گرفته شده‌اند. همچنین در اولین سکانس یعنی حملهٔ ملخ‌ها فیلمبرداری، نورپردازی‌ و جلوه‌های بصری، به شروع فیلم هیجان می‌دهند.

نقد و بررسی فیلم بی سر و صدا | بازتابی درخشان از تلخی‌های جامعه ایران - گیمفا

در حالی که سیامک به رستورانی که قرار بود دست و پا کند، می‌نگرد، بی سر و صدا، فیلم به پایان می‌رسد؛ پایانی عمیق و تأمل برانگیز. این سکانس پایانی خوب است؛ اما اواخر پردۀ سوم می‌توانست به نحو بهتری به پایان برسد و جمع‌بندی بهتری در خصوص بقیه شخصیت‌ها صورت می‌گرفت. در ضمن سکانس‌های پایانی، تغییر و رشد شخصیتی سیامک را به تصویر می‌کشد؛ وی را قهرمان می‌کند و نشان می‌دهد که او شرفش‌ را به هیچ چیز نمی‌فروشد. این نتیجه در مورد کاراکتر اصلی تا حدی قابل دفاع است؛ اما تحول زیادی در روند رشد شخصیتی دیگر نقش‌ها نمی‌بینیم. یعنی مثلاً تغییری در مژگان یا همسر رفیع ایجاد نمی‌شود.

با وجود همه‌ی ضعف‌ها، بی سر و صدا فیلمی خوب در ژانر درام و اجتماعی سینمای ایران محسوب می‌شود. این فیلم با بازی خوب پیمان معادی، جلوه‌های خوب بصری و روایتی تلخ، عمیق و پرمفهوم از دل جامعهٔ خود جذاب و قابل دفاع است. بی سر و صدا می‌تواند انتخابی خوب برای سینما رفتن در مقابل فیلم‌های اکثراً پر سر و صدا و درون تهی، مبتذل و کمدی حال حاضر سینمای ایران باشد و برای تماشاگرانی که به دنبال مفاهیم عمیق اجتماعی، انسانی و البته تلخ در فیلم‌ها هستند، دیدنی باشد. البته تا حدی هم فیلم سلیقه‌ای است و ممکن است برای برخی مخاطبان تکراری یا خسته‌کننده باشد. در هر حال مجیدرضا مصطفوی با این فیلم نشان داد، سینمای اجتماعی را به خوبی می‌شناسد؛ باید منتظر بود و دید در آینده چه آثار دیگری از این کارگردان ساخته و اکران خواهد شد. نیاز سینمای ایران نیز این است که از این دست فیلم‌ها، بیشتر و بهتر ساخته شوند و سطح کیفی سینمای ایران را بالا ببرند.

امتیاز نویسنده: ۷ از ۱۰

منبع خبر





دانلود آهنگ
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و اجرا : وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است