تک فان

تک فان

مجله خبری تفریحی: دنیای سرگرمی و تفریح
X
نقد و بررسی فیلم Die My Love | جنون یک مادر

نقد و بررسی فیلم Die My Love | جنون یک مادر

فیلم «بمیر عشق من» (Die My Love) محصول سال ۲‌۰۲۵، به کارگردانی لین رمزی، یک درام روان‌شناختی آمریکایی است که جسارت زیادی در ورود به قلمرویی کمتر کاوش شده در سینما دارد؛ فروپاشی ذهنی و افسردگی یک مادر پس از زایمان. این فیلم بیش از آنکه قصه‌گو باشد، یک «تجربه حسی» است که مخاطب را با خود به اعماق پریشانی شخصیت اصلی، گریس، می‌برد.

تبلیغات

نکته‌ی جالبی که بیش از هر چیز در این فیلم خودنمایی می‌کند، سکوت آن است. در خیلی از اوقات فیلم ترجیح می‌دهد بدون حرف زدن، در سکوت، و با قدرت تصویر حرفش را بزند. این سکوت نه یک کمبود، بلکه یک انتخاب آگاهانه است که در دل جنون و خشونت‌های پنهان فیلم، آرامشی عجیب و غریب ایجاد می‌کند. این آرامش در سکانس‌های شبانه به اوج می‌رسد؛ جایی که نورپردازی و پالت رنگی استادانه، فضای بصری خیره‌کننده خلق کرده‌اند. فیلمبرداری و صدابرداری دست به دست هم داده‌اند تا جلوه‌های بصری جذابی شکل بگیرد. تدوین فیلم نیز غیر خطی است و بر ساختار درونی شخصیت تمرکز دارد. اثر تمرکز خود را بر فروپاشی روانی شخصیت اصلی‌اش، گریس (با بازی جنیفر لارنس) گذاشته است؛ زنی که پس از تبدیل شدن به یک مادر، در اوج افسردگی پس از زایمان، به جنون و توهم می‌رسد.

مهم‌ترین ویژگی فیلم «بمیر عشق من» را می‌توان بازیگر اصلی‌اش دانست؛ جنیفر لارنس. از همان موقعی که جشنواره کن امسال برگزار شد و این فیلم در این دوره به نمایش درآمد، همه از یک چیزِ این فیلم گفتند؛ از بازی جنیفر لارنس. گفتند که خوب است. برخی حتی آن‌ را شاهکار دانستند. من اما بازی لارنس را شاهکار نمی‌دانم. بازی او در این فیلم خوب است. حتی در لحظاتی با وجود اغراق به یک بازی خیلی خوب تبدیل می‌شود و طبیعتاً برگ برنده‌ی «بمیر عشق من» نیز محسوب می‌شود، اما مسلماً نسبتی با یک بازی شاهکار ندارد. به هر حال، مهم‌ترین نکته‌ی مثبت فیلم هم همین است. همین که لارنس را دارد. و وصله‌ی ناجورش هم رابرت پتینسون است. که عملاً حضورش بی‌معنی‌ست. بود و نبودش فرقی ندارد. حتی شاید اگر در فیلم نمی‌بود، فیلم خیلی بهتر از این‌ها می‌شد. چرا که پتینسون خشک و بی‌روح بازی می‌کند و نمی‌تواند در این اثر پارتنر خوبی برای لارنس باشد.

نقد و بررسی فیلم Die My Love | جنون یک مادر | گیمفا

علی‌رغم نقاط قوت، فیلم خالی از اشکال نیست. مشکل اصلی این است که روایت گاهی بیش از حد توهمی، خیال‌پردازانه و سطحی می‌شود. فیلم آن‌طور که باید، گذری به گذشته‌ی گریس ندارد و این کمبود و البته گاهی افراط و اغراق باعث می‌شود از پرده‌ی دوم به بعد، فیلم خسته‌کننده و کش‌دار شود و حس تکراری بودن پیام منتقل شود. اغراق در برخی لحظات به بعد احساسی و بصری فیلم آسیب می‌زند. همچنین، نویسنده بودن کاراکتر گریس تا پایان فیلم تأثیری بر روند اصلی داستان نمی‌گذارد.

فیلم‌های زیادی هستند که می‌خواهند درباره‌ی پدر و مادرها صحبت کنند؛ اما می‌دانید مشکل اکثر آن‌ها چیست؟ کلیشه. یعنی فیلم‌ها از سال‌ها پیش یاد گرفته‌اند که دل به کلیشه ببندند. فیلمنامه‌نویسان نیز اکثراً در چنین فیلم‌هایی برای کاراکتر پدر و مادر دیالوگ‌های کلیشه‌ای و تکراری می‌نویسند. انگار که تمام پدر و مادرهای معمول سینما فقط یک سری حرف تکراری دارند. اما فیلم «بمیر عشق من» از دست این نوع کلیشه رهایی می‌یابد. علاوه‌ بر اینکه داستانش در عین کلیشه‌هایی که می‌توانست داشته باشد، کلیشه‌ای نیست، دیالوگ‌هایی که برای کاراکتر پدر و مادر دارد نیز متفاوت است. و به طور کلی شبیه به فیلم‌های دیگر نیست. البته فضای سیاه و تلخ فیلم ممکن است برای هر مخاطبی جذاب نباشد، اما به هر حال، تلخی لازمه‌ی چنین داستانی‌ست؛ و البته اشکالی که می‌توان به فیلم وارد کرد این است که در خیلی از مواقع فیلم نمی‌توان با کاراکتر اصلی ارتباط برقرار کرد. برخی صحنه‌ها، مانند صحنه‌ی آتش گرفتن نیز مصنوعی به چشم می‌آیند. سوای این‌ها نکته‌ی جالبی که وجود دارد این است که مارتین اسکورسیزی یکی از تهیه‌کنندگان «بمیر عشق من» است؛ این هم می‌تواند دلیلی برای تماشای فیلم باشد. می‌توان این را پرسید که اسکورسیزی چه در این فیلم دیده که خواسته بر روی آن سرمایه‌گذاری کند؟

جدا از این موارد، سکانسی وجود دارد که در آن لارنس به یک فروشگاه می‌رود، خرید می‌کند و هنگام خرید، خانمی که آنجا کار می‌کند، با ذوق و شوق با کاراکتر لارنس که حامله است، صحبت می‌کند. ذوق‌زده می‌پرسد چند سالت است؟ بچه‌ات شش ماهه است؟ و… نگاه‌های لارنس در آن لحظه عمق فاجعه‌ای که در درون اوست را به نمایش می‌گذارد. سپس می‌گوید: «چرا این‌قدر حرف می‌زنی؟ اصلا به حرفی که می‌زنی یا دلیل حرف زدنت فکر می‌کنی؟» علاوه بر این، صحنه‌ای در فیلم وجود دارد که در آن زوج اصلی فیلم در هنگام شب به آسمان و ستارگان نگاه می‌کنند. دیالوگ‌نویسی خوب فیلم همین‌جا پدیدار می‌شود. لارنس می‌گوید نگاه کردن به جهان هستی و آسمان، باعث می‌شود که احساس کند خیلی کوچک و بی‌ارزش است و کاراکتر مقابل می‌گوید من این را دوست دارم، چراکه باعث می‌شود احساس کنم بخشی از یک سیستم بزرگتر هستم. غیر این موارد، «بمیر عشق من» موفق به خلق صحنه‌ها و دیالوگ‌های خوبی می‌شود.

نقد و بررسی فیلم Die My Love | جنون یک مادر | گیمفا

سخت است که بشود فیلم «بمیر عشق من» را دوست داشت. فیلم قبل از اینکه به مخاطبش فرصت عاشق خودش شدن را بدهد، می‌گوید: «بمیر عشق من!» فیلم بالا و پایین زیاد دارد. مشکل و نقص هم همین‌طور. ولی بازی لارنس را دارد که بیش از همه خودنمایی می‌کند. سوژه‌ای خاص و حساس دارد که از کلیشه‌ی رایج در فیلم‌هایی که به «مادر» می‌پردازند، دور است. جسارت هم دارد. و در این میان پتینسون و فیلمنامه‌ای را دارد که هر کدام مشکلاتی دارند. البته هدف فیلم داستان و قصه نیست، هدف بیش از یک قصه‌ی چندلایه، به تصویر کشیدن شخصیت گریس است. و بازنمایی جنونی که گریس در دل خود دارد. از طرفی دیگر، این فیلم یک تجربه‌ی بصری و جذاب دیدنی هم به شمار می‌رود. گرچه نمی‌توان آن را دوست داشت و در اکثر مواقع هم نمی‌توان با شخصیت اصلی‌اش هم‌ذات‌پنداری کرد، اما یک تجربه‌ی سینمایی خاص محسوب می‌شود. تلخی، سیاهی، تکان‌دهنده و خاص و متفاوت بودن، صفت‌های خوبی هستند که می‌توان به «بمیر عشق من» نسبت داد. در کل، به نظرم لین رمزی و جنیفر لارنس کارشان را درست انجام داده‌اند. جلوه‌های بصری فیلم هم جذاب هستند، اما باز هم اگر فیلم را دوست ندارید، اشکالی ندارد؛ چراکه آنقدرها هم که انتظارش را داشتیم خوب نبود. اما آنقدر هم مضحک و ضعیف نیست که آن را زباله بخوانید و ندیدنش را بر دیدنش ترجیح دهید. حداقلش این است که یک فیلم متفاوت می‌باشد.

امتیاز نویسنده به فیلم: ۶ از ۱۰

منبع خبر





دانلود آهنگ
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *