تک فان

تک فان

مجله خبری تفریحی: دنیای سرگرمی و تفریح
امروز: پنج شنبه , ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴
X
نقد و بررسی فیلم Stormskerry Maja | رنج کشیدن لیاقت می‌خواهد

نقد و بررسی فیلم Stormskerry Maja | رنج کشیدن لیاقت می‌خواهد

«چقدر انسان جسور می‌شود، وقتی مطمئن است کسی دوستش دارد» (زیگموند فروید)

تبلیغات

سینمای اروپا برخلاف هالیوود، هرگز سینمای قصه‌گویی نیست. در این سینما، فیلم حول روایت داستان شکل نمی‌گیرد و به جای آن شخصیت‌ها هستند که اثر را پیش می‌برند. به همین خاطر است که سینمای هالیوود جدا از بحث استفاده از تکنیک‌های روز دنیا، مخاطبان بیشتری نسبت به سینمای اروپا دارد زیرا بیننده دوست دارد داستان ببیند و ممکن است پرداخت بیش از حد به کاراکترهای فیلم به جای روایت داستان برای او خسته‌کننده باشد. اما اگر سینما را کمی حرفه‌ای‌تر رصد کنیم، شکل‌گیری داستان حول یک کارکتر اگر کار سخت‌تری نسبت به روایت داستان نباشد، قطعا ساده‌تر هم نیست. این امر که کارگردان بتواند نقطه ثقلی در داستان خود قرار دهد که تمامی المان‌های داستان حول آن بچرخند و شکل بگیرند، کار بسیار پیچیده‌ای است که خلق آن در سینما به فیلم‌سازی کاربلد و هنرمند نیاز دارد. در فیلم Stormskerry Maja که محصول سینمای فنلاند است، خانم «تینا لیمی» (کارگردان فیلم) روایت داستان را در کنار شخصیت‌پردازی قهرمان فیلم (از نوع اروپایی) قرار داده و اثری متفاوت خلق کرده است. اما این‌که چقدر در انجام این امر و در پروسه اجرای ایده موفق بوده، موضوعی است که قصد داریم در نقد این فیلم به آن بپردازیم.

در همان ابتدای فیلم، قهرمان داستان (مایا با بازی آماندا یانسون) ابتدا به‌صورت تیپیکال و سپس با شخصیت‌پردازی به مخاطب معرفی می‌شود. دوربینی که از زاویه بالا به پایین «مایا» را در لحظه ورود به کلیسا نمایش می‌دهد، سایه سنگین مذهب را بر شخصیت او نمایان می‌کند و در سکانس بعد که او همراه با خواهرش در حال دستمال کشیدن کف منزل است، حضور او در یک خانواده سنتی را نیز به مخاطب اطلاع می‌دهد. بنابراین کارگردان تنها به دو سکانس نیاز دارد که شخصیت اصلی داستانش را به‌صورت تیپیکال یک دختر مذهبی و سنتی بسازد. اما این تازه شروع ماجرا است. پروسه شخصیت‌‌پردازی «مایا» به‌سرعت آغاز می‌شود و تا پایان فیلم ادامه دارد. قهرمان داستان دختری عصبی است که این عصبانیت را همواره با ترک محل نشان می‌دهد. هنگام بازی چشم‌بندی، زمانی که با خواهرش در حال دوشیدن شیر گاو هستند و لحظه خواستگاری، همگی یک وجه مشترک دارند. «مایا» عصبانی می‌شود و صحنه را ترک می‌کند. تمامی این اتفاقات در همان مقدمه فیلم صورت می‌گیرد و پروسه شخصیت‌پردازی قهرمان داستان به‌خوبی انجام می‌پذیرد. علاوه بر بحث شخصیت‌پردازی، رابطه «مایا» با دیگران، علی‌الخصوص خواهرش نیز در همان مقدمه فیلم ساخته می‌شود. شیطنت‌ها و اختلافات بچه‌گانه میان آن‌ها نشان از دختران نوجوانی دارد که اگرچه بار مسئولیت زندگی بر دوششان است اما کودکی در وجودشان هنوز نمرده و گاهی خود را بروز می‌دهد. صحبت با یکدیگر در خصوص ازدواج نیز این رابطه را تکمیل کرده و مخاطب آن‌ها را به‌عنوان دو خواهر کاملا قبول می‌کند.

نقد و بررسی فیلم Stormskerry Maja | رنج کشیدن لیاقت می‌خواهد - گیمفا

دوربین کارگردان در ابتدای داستان تا حدودی از «مایا» فاصله دارد. سکانس اول در مقابل کلیسا، دوربین در مقابل او قرار می‌گیرد. زمانی که در کنار دریاچه نشسته است، از نمای دور به‌ تصویرش می‌کشد و در لحظه فرار از خواستگاری، او را تنها می‌گذارد. این فاصله‌گذاری میان دوربین و کاراکتر اگرچه پروسه همذات‌پنداری مخاطب با او را به تعویق می‌اندازد اما هرگز بیننده را ضد او نمی‌کند. شخصیت‌پردازی قهرمان داستان لحظه به لحظه تکمیل‌تر می‌شود. «مایا» در مقابل مسائلی که به او دیکته می‌شود، ابتدا مقاومت می‌کند و سپس با شک آن را می‌پذیرد. این مساله در لحظه خواستگاری «جان» از او و اتفاقات پس از آن به اوج خود می‌رسد. تردید در چهره او هنگام ورود به کلیسا برای مراسم عروسی کاملا عیان است. کارگردان با به تصویر کشیدن چهره همسرش در آینه‌ای تار، شک او را به بیننده نیز منتقل می‌کند و این گونه با ظرافت پروسه همذات‌پنداری را کلید می‌زند. این موضوع در پلان رقص عروسی نیز ادامه دارد. «جان» همسرش را در آغوش گرفته است اما چهره «مایا» نشانی از یک عروس خوشحال نمی‌دهد. دوربین کارگردان نیز با یک حرکت فرمیک از دو کاراکتر فاصله می‌گیرد و با اضافه شدن دیگر افراد در قاب تصویر، مانع از شکل‌گیری یک عشق دوطرفه می‌شود. این نوع شخصیت‌پردازی ظریف و با دقت، برگ برنده سینمای اصیل اروپا نسبت به هالیوود است که خانم «تینا لیمی» به‌خوبی از عهده آن برآمده است.

«مایا» در ابتدا همسر خود را پس می‌زند. دوربین کارگردان باز هم با به تصویر کشیدن جداگانه دو کاراکتر در ابتدای هر سکانس، حس این موضوع را به مخاطب منتقل می‌کند. اما فیلم Stormskerry Maja برگ برنده‌ای دارد که به موقع آن را رو می‌کند. عشق «جان» به «مایا» به‌قدری واقعی و باورپذیر است که قهرمان داستان را به‌آرامی به سمت همسرش سوق می‌دهد. برخورد عاشقانه، شوخ‌طبعانه و توام با احترام «جان» به همسرش (سه خصیصه‌ای که «مایا» در خانواده سنتی و مقرراتی‌اش از آن بی‌بهره بود) او را در پرتو عشقی حقیقی قرار می‌دهد که شروع پروسه رستگاری «مایا» در ادامه داستان است. شکی که تا لحظه عروسی با او همراه بود،به اعتماد تبدیل نمی‌شود بلکه «مایا» به همسرش ایمان می‌آورد. ایمانی که چنان لبخندی را در لحظه سفر به شهر جدید بر لبان او جاری می‌کند که هرگز اثری از آن را تا قبل از این اتفاق ندیده بودیم. «جان» که مشخصا نسبتی با مذهب ندارد، هرگز به خود اجازه نمی‌دهد که به اعتقادات مذهبی همسرش بی‌احترامی کند و درخواست «مایا» برای نصب صلیب بر سردر خانه را فورا اطاعت می‌کند. همین امر ایمان «مایا» به همسرش را قوی‌تر کرده و با آغوش کشیدن او و لبخندی که بر چهره‌اش نمایان می‌شود، هم عشق میان این دو را افزایش می‌دهد و هم خاطرات آن نگاه سرد و عبوس شب عروسی به فراموشی سپرده می‌شود. این نوع شخصیت‌پردازی و ساختن رابطه در دل روایت داستان کار فوق‌العاده‌ای است که فقط از یک کارگردان کاربلد و هنرمند انتظار می‌رود.

نقد و بررسی فیلم Stormskerry Maja | رنج کشیدن لیاقت می‌خواهد - گیمفا

رابطه «مایا» و «جان» تنها به یک عشق رمانتیک محدود نمی‌شود، رفتار صحیح «جان»، همسرش را کنشگر می‌کند، به‌گونه‌ای که با رنگ کردن پارچه و فروش آن، کسب درآمد می‌کند. احترام و عدم توهین «جان» به اعتقادات همسرش، جهان‌بینی «مایا» را تحت تاثیر قرار می‌دهد، طوری که از تفکرات خشک مذهبی خود فاصله می‌گیرد اما هرگز به آن پشت نمی‌کند. این موضوع در سکانس متولد شدن فرزند اول آن‌ها، زمانی که «جان» کتاب مقدس را به دست همسرش می‌دهد آغاز می‌شود و در چندین سکانس از جمله لحظه خواندن دعای قبل از غذا توسط دخترش به اوج خود می‌رسد. کارگردان ویژگی دیگری را در شخصیت «مایا» جای می‌دهد که آن کنشگری در دفاع از خانواده است. این ویژگی از لحظه تولد اولین فرزند او آغاز می‌شود. کارگردان کاشتی را که در ابتدای فیلم انجام داده بود (مایا به مادرش کمک کرد تا نوزادی را به دنیا آورد) در سکانس تولد آنا (دختر مایا) برداشت می‌کند. «تینا لیمی» به کوچک‌ترین ویژگی‌ها و حتی توانایی‌های قهرمان داستانش توجه می‌کند و کمک او در به دنیا آوردن نوزاد را در ابتدای داستان قرار می‌دهد تا بیننده نجات جان فرزندش در هنگام تولد را باور کند. فرزندان «مایا» یکی پس از دیگری از راه می‌رسند اما آنها هرگز خللی در رابطه میان او و همسرش ایجاد نمی‌کنند. «مایا» و «جان» همدیگر را بیشتر از زمانی که هنوز فرزندی نداشتند دوست می‌دارند و این عشق لحظه‌ای شعاری و باورناپذیر نمی‌شود. «جان» تصمیم می‌گیرد به همسرش سواد نیز بی‌آموزد و با همان شوخ‌طبعی‌ که پیش‌تر در مورد آن صحبت کردیم، «مایا» را به انجام این کار ترغیب می‌کند. کارگردان در سکانس‌هایی اختلافات میان این دو کاراکتر را به تصویر می‌کشد تا مانع از تقدس و آسمانی شدن بیش از اندازه آن‌ها شود، به‌گونه‌ای که مخاطب ارتباط زمینی خود با آن‌ها را از دست ندهد. در سکانسی که «مایا» به همسرش بابت برداشتن پول‌های او اعتراض می‌کند، این مساله نمایان می‌شود. اما در همین اعتراض و اختلاف نظر نیز «جان» به‌گونه‌ای عمل می‌کند که شخصیت انسانی و عشق حقیقی او را نمایان می‌کند. اگر کاراکتر اصلی داستان را کنار بگذاریم، کارگردان در شخصیت‌پردازی کاراکتر مکمل نیز سنگ تمام گذاشته است. انسانیت «جان» به‌قدری درست در درون کاراکتر شکل گرفته که کاملا باورپذیر است.

ورود نظامیان انگلیسی به محل زندگی «مایا» داستان فیلم Stormskerry Maja را وارد فصل جدیدی می‌کند که اوج شخصیت‌پردازی او در این فصل اتفاق می‌افتد. سکوت ابتدایی «مایا» در مقابل نظامیان نقطه اوج کنشگری او است. او با این کار موفق می‌شود همسر خود را فراری دهد و علاوه بر آن از جان فرزندانش نیز محافظت کند. کاراکتری که در دوران نوجوانی با بروز کوچک‌ترین مشکلی صحنه را ترک می‌کرد (هنگام بازی چشم‌بندی، اختلاف با خواهر و لحظه خواستگاری) حالا به‌قدری رشد کرده است که در مقابل لشگری از نظامیان با سکوت خود قد علم می‌کند و صحنه را به دست می‌گیرد. سکوتی که آتش زیر خاکستر است. «مایا» زمانی که موفق می‌شود اعتماد افسر ارشد را جلب کند، حالا سکوتش را می‌شکند و دست به اعتراض می‌زند. «مایا»ی عاشق و کنشگر حالا رشد عقلی نیز پیدا کرده است و استراتژی او در مواجهه با نظامیان هم خانه‌اش را از دست آنان در امان نگه می‌دارد و هم خانواده‌اش را. چقدر این شخصیت‌پردازی فوق‌العاده است. به جرات می‌توان گفت که در آثار چند سال اخیر سینمای جهان بی‌بدیل است. در ادامه داستان نیز «مایا» اجازه نمی‌دهد که این اعتراضاتش به دشمنی میان او و نظامیان مبدل گردد. محبت و کمکی که او به آن‌ها می‌کند بذر نوع‌دوستی را در وجودشان زنده کرده و رابطه دوستانه‌ای میانشان شکل می‌گیرد که فرزندان «مایا» نیز از آن بی‌بهره نیستند. در این فصل، فیلم دچار نقطه ضعفی می‌شود که از معدود اشکالات آن است. حضور نظامیان انگلیسی در داستان اگرچه پروسه شخصیت‌پردازی «مایا» را کامل‌تر کرد اما کمکی به روایت داستان نمی‌کند. در واقع داستان پر از سرباز نظامی است اما اثری از جنگ در آن دیده نمی‌شود. فیلم در این لحظات به اصل اروپایی خود بازمی‌گردد و داستان را فدای شخصیت می‌کند. در وافع مخاطب فقط تعدادی نظامی می‌بیند که می‌خورند و می‌خوابند و تفریح می‌کنند و در پایان کشته و زخمی از دل دریا بازمی‌گردند. فیلم از ساختن جنگ عاجز است و این امر به‌شدت نمایان می‌شود.

نقد و بررسی فیلم Stormskerry Maja | رنج کشیدن لیاقت می‌خواهد - گیمفا

خروج نظامیان انگلیسی و سالم ماندن خانه و فرزندان «مایا»، او را به هدفی که برای خود ساخته بود می‌رساند، به‌گونه‌ای که با آوای پرندگان و حیوانات هم‌صدا می‌شود و خود را با طبیعت این همان می‌کند. اما این آغاز فصل دردناکی است که قهرمان داستان را در بوته آزمایشی قرار می‌دهد که مخاطب چشم انتظار پیروزی او است. فرزندان «مایا» حالا بزرگ شده‌اند و او وظیفه دارد آن‌ها را برای کسب مهارت‌های مورد نیاز زندگی آماده کند. آموختن شغل پدر یعنی ماهی‌گیری، هدفی است که او برای فرزندان خود در نظر گرفته است اما با ورود خانواده گذشته‌اش به محل زندگی «مایا»، داستان مسیر تازه‌ای را پیش می‌گیرد. خواهرش که همچنان نگاه سنتی به زندگی دارد به رفتار او اعتراض می‌کند اما «مایا» این‌ بار برخلاف دوران نوجوانی خود که در میزانسنی شبیه به همین میزانسن (لحظه دوشیدن گاو) با خواهر خود درگیر شد و از او قهر کرد، با شوخ‌طبعی و عشقی که از همسرش آموخته و حالا در شخصیت او جای گرفته است، دل خواهرش را به دست می‌آورد. کارگردان از تمامی المان‌های فیلم در پرداخت به شخصیت قهرمان داستانش استفاده می‌کند و نوع شخصیت‌پردازی او، نه خوب است و نه عالی بلکه خارق‌العاده است. کاراکتر «مایا» در این فیلم فراتر از یک شخصیت می‌شود.

شکستن تخم پرنده‌ای در زیر پاهای «مایا» خبر از پدیده‌ای شوم دارد که حس آن به مخاطب القا شده و آماده مواجهه با آن می‌شود. «میکائیل» یکی از فرزندان او در دریا گم شده است و دوربین کارگردان با قهرمان داستانش به دل آب می‌زند. دوربینی که پیش‌تر اشاره کردیم که گاها از او فاصله می‌گرفت اما زمانی که سمپات مخاطب نسبت به «مایا» تکمیل شده است با او به دریا می‌رود. کاراکتر اصلی فیلم بیش‌تر از هر چیزی یک مادر است. مادری که با وجود رنج‌های فراوانش هرگز وظیفه مادری خود را فراموش نمی‌کند و در شب مرگ فرزندش، دیگر فرزندان خود را تنها نمی‌گذارد. فیلم Stormskerry Maja به‌قدری سکانس‌ها و پلان‌های فوق‌العاده دارد که انتخاب بهترین آن‌ها کار دشواری است اما سکانسی در این اثر وجود دارد که به‌تنهای یک اثر هنری است. «مایا» به عمق دریا شنا می‌کند و پیکر پسرش را از آن پس می‌گیرد. به تصویر کشیدن این صحنه‌ها بیش‌تر از آن‌که سینما باشد یک نقاشی فوق‌العاده است. نقاشی‌ای که مخاطب را به دنیای خیال می‌برد و رنج مادری را که جنازه فرزندش را در آغوش دارد بر او تحمیل می‌کند. چگونه ممکن است که «مایا» این‌گونه به عمق آب ورود کند و فرزندش را بیابد؟ آیا این سکانس واقعی است و امکان دارد در حقیقت به وقوع بپیوندد؟ هرگز. این سکانس تعریف هنر است. هنر تماما خیال است، میل است، آرزو است و حتی کابوس است. هنر تماما حس است و کارگردان با شاهکاری که در این لحظات رقم می‌زند حس رنجی که مادر از مرگ فرزندش دارد را بر مخاطب القا می‌کند.

نقد و بررسی فیلم Stormskerry Maja | رنج کشیدن لیاقت می‌خواهد - گیمفا

لحظه ورود پیکر «میکائیل» به داخل کلیسا و کات خوردن آن به سکانس غسل تعمید فرزند تازه متولد شده «مایا» و لبخندی که بر چهره او نقش می‌بندد، نشان از بازگشت دوباره قهرمان داستان به زندگی است. مادری که به آن شکل به دل دریا زد تا پیکر فرزندش را پیدا کند، حالا به‌قدری بی‌احساس شده که با تولد نوزاد جدیدش، «میکائیل» را فراموش کند؟ خیر. این ویژگی هنر است که به انسان امید می‌بخشد تا سرپا بایستد و به جنگ با مشکلات ادامه دهد. «مایا» روح پسرش را همچنان در خانه می‌بیند اما کارگردان به‌قدری هنرمند است که این سکانس را طولانی نمی‌کند تا داستان وارد مسیر سانتی‌مانتالیسم شود. احساسات به اندازه و به موقع به فیلم وارد می‌شود. اما رنج بزرگ‌تری در انتظار «مایا» است و آن مرگ همسرش است. او دیگر یارای ایستادن ندارد زیرا این ‌بار کسی را از دست داده که نه‌تنها شریک زندگی‌ بلکه الهام‌بخش او در تمامی لحظات عمرش بود. کسی که عشق را به او آموخت و به‌ زندگی‌اش هدف بخشید. خودکشی و مرگ می‌تواند پایان تلخی برای انسانی باشد که از تمامی امتحانات زندگی پیروز بیرون آمد اما ضربه آخر به‌قدری مهلک بود که او را از نفس انداخت. چقدر انسان جسور می‌شود، وقتی مطمئن است کسی دوستش دارد. عشق «جان» به «مایا» جسارت بخشید تا او را لایق رنج‌هایش کند و قهرمان داستان را بار دیگر از زمین بلند کند.

امتیاز نویسنده به فیلم: ۹ از ۱۰      

منبع خبر





دانلود آهنگ
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و اجرا : وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است