فیلمهای ابرقهرمانی سالهاست که راه ورود به صنعت سینما و دل طرفداران خود را پیدا کردهاند، بهگونهای که سالانه آثار زیادی در این ژانر ساخته میشود و بسیاری از آنها امتیازات بالایی از سایتهای معتبر سینمایی و علیالخصوص نظرات مردمی دریافت میکنند.
بسیاری از منتقدین پسوند سینما را لایق فیلمهای ابرقهرمانی نمیدانند و عدهای دیگر این ژانر را پاپکورنی نامیده و در زمره سینمای سرگرمکننده قرار میدهند که قرار نیست برداشتهای عمیق فرمی و حسی از آن شود. با روندی که این ژانر از ابتدا و مخصوصا در سالهای اخیر پیموده است به نظر نمیآید بتوان از کنار این دسته از فیلمها بهآسانی گذشت و اتفاقا به نقدهای تخصصی و اساسیای نیازمندند که هرگز درخور فیلمهای پاپکورنی نیست. دنیای ابرقهرمانی و موجودات آن اگرچه تخیلی و غیر واقعی بهنظر میرسند اما بیشترین تاثیر را میتوانند بر جهان واقعی و انسانهای آن داشته باشند. در دنیایی که این فیلمها به تصویر میکشند همواره اهریمنانی به انسانها حملهور شده و زندگی آنها را مختل میکنند. انسانها نیز اکثرا در لانگشات (بهصورت کلی، تیپیکال و دستهجمعی) مشاهده میشوند که با استیصال محض در حال فریاد و فرار هستند. و حالا برای نجات آنها یا قهرمانی جهشیافته فرار میرسد و یا شبهانسانی از سیارهای دیگر بر زمین قدم میگذارد. بنابراین داستان این فیلمها بسیار جذاب و سرگرمکننده به نظر میرسد اما آیا میتوان از تاثیر آن بر ناخودآگاه مخاطب غافل شد؟
داستان را دست نزنیم و فقط جای جهان واقعی با دنیای ابرفهرمانی را عوض کنیم، حال چه اتفاقی میافتد؟ زمانی که مشکلات اجتماعی بر سر انسانها هوار میشود، نه کنشی از آنها مشاهده میشود و نه اتحادی. تنها استیصال و انفعال است که آنها را در برگرفته و دست به دامن نیرویی غیر انسانی میشوند. بنابراین با عوض کردن دو جهان با واقعیت وحشتناکی روبهرو میشویم. ناامیدی انسان از انسان خطرناکترین چیزی است که زندگی اجتماعی انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد. به همین خاطر است که میگویم از کنار این ژانر و فیلمهای آن بهسادگی و با خوردن پاپکورن نمیتوان گذشت. البته فرمول ارائه شده منوط به تمام فیلمهای ابرقهرمانی نمیشود. هر دو کمپانی دیسی و مارول که سردمداران این نوع از سینما هستند فیلمهایی داشتهاند که نقش ابرقهرمانان را تا حدودی کمرنگ کرده و قدرت انسانها را نیز به تصویر کشیدهاند. به عنوان مثال در فیلم شانگچی، اتحاد و قدرتمردم بود که در کنار ابرقهرمانان داستان توانست شهرشان را از بدی و شر نجات دهد و یا در فیلم جوخه انتحار ۲، موشها به عنوان حقیرترین و بیمصرفترین موجودات جامعه با اتحاد خود ابرقهرمانان را کنار زده و خود به جنگ و نابودی اهریمنان پرداختند. با بیان این مقدمه قصد آن را داریم تا در نقد فیلم Superman که از جدیدترین آثار کمپانی دیسی است به بررسی موارد عنوان شده بپردازیم.
فیلم Superman را میتوان یکی از سیاسیترین آثار تاریخ سینمای ابرقهرمانی نامید. مواردی که در مقدمه نقد به آنها اشاره کردیم، همگی در زیرمتن این دسته از آثار قرار داشت و بهندرت پیش میآمد که به متن اصلی ورود پیدا کند. اما در این اثر شاهد حضور المانها و اتفاقات سیاسیای هستیم که در بطن داستان فیلم قرار دارد. اتفاقات سیاسی چند ماه اخیر دنیا را مرور کنید تا ببینید چگونه همگی آنها در مصاحبه طولانی میان سوپرمن (با بازی دیوید کورنسوت) با معشوقهاش لوئیس لین (با بازی راشل بروسناهان) بازگو میشود. شخصی از افراد سیاسی ایالت متحده (لکس لوتر با بازی نیکولاس هولت) قصد دارد تا با کمک به یک کشور تخیلی همپیمان (بوراویا) به کشور تخیلی دیگری (جارهانپور) که از روی نام و ظاهر مردم آن میتوان حدس زد که در خاورمیانه حضور دارد، حمله کند. در ابتدا قصد او فروش اسلحه و سود مالی به نظر میرسد اما به مرور مشخص میگردد که اهداف سیاسی پررنگتری پشت این قضیه است. با جهتگیری کارگردان و درست یا غلط بودن کار آن بحثی ندارم زیرا جهتگیری سیاسی، زمانی در سینما معنی پیدا میکند که از مسیر فرم هنری گذشته باشد اما مسئلهای که در اینجا به چشم میآید، دنیای تخیلی فیلم Superman است که از هر جهان حقیقیای، واقعیتر است. اگر جهان ابرقهرمانی در گذشته میخواست که ناخودآگاه بیننده را تحت تاثیر قرار دهد و مضامینی مثل سرمایهداری و … را به او بقبولاند، امروزه بدون واسطه و بهصورت رک و صریح با مخاطبش سخن میگوید. حال چگونه میتوان این ژانر از سینما را جدی نگرفت و تنها با جنبه سرگرمی و وقتگذرانی به آن نگاه کرد؟
نقش انسانها در دنیای فیلم Superman چگونه است؟ آیا از همان فرمول استیصال و انفعال فیلمهای ابرقهرمانی پیروی میکند و یا حضور قابل توجهی در اثر دارند؟ انسانها در این فیلم نقش پررنگتری نسبت به سایر آثار ابرقهرمانی دارند اما این پررنگ بودن تنها در مدت زمان حضور و مواجهه با مخاطب است، نه کنش و اتحاد. لوئیس و همکار خبرنگارش که به راز اهداف سیاسی لوتر و جهان ساختگیاش پی میبرند و در این کار از کمک معشوقه لوتر بهره میگیرند، باز هم دست به دامان ابرانسانهای گروه عدالت میشوند تا جان سوپرمن و سایر انسانها را نجات دهند. لوئیس مدت زمان زیادی در فیلم حضور دارد اما این حضور محدود به مصاحبه با سوپرمن، درخواست کمک از گروه عدالت و پرواز با سفینه برای نجات جان خود میشود. دوست خبرنگار لوئیس که جز انسانهایی است که مثلا نقش تعیین کننده در داستان دارد، در حال سواستفاده از معشوقه سابقش است تا بتواند اطلاعات کسب کند و معشوقه لوتر نیز بیشتر از آنکه با سلفیهای اگزجره دست لوتر را رو کند، به دنبال رسیدن به عشق سابقش است. بنابراین انسانهای فیلم Superman بیشتر از آنکه نقشی در به زمین زدن آنتاگونیست داستان و نجات جان انسانها ایفا کنند، درگیر روابط پیش پا افتاده و گاها مبتذل خودشان هستند.
اوضاع برای پدر و مادر زمینی سوپرمن نیز بهتر از باقی انسانها نیست. پدری که با دیدن پسر صدمه دیدهاش اشک میریزد تا اثر را سانتیمانتال کند و جملات زرد انگیزشی به زبان میآورد تا شعارزدگی را به فیلم اضافه کند. مهمترین نقش مادر نیز تمیز کردن پوتینهای سوپرمن است. حال کارگردان در انتهای فیلم تصاویری از کودکی سوپرمن همراه با پدر و مادر زمینیاش را جایگزین سخنان ضد انسانی پدر و مادر کریپتونیاش میکند تا به ابرقهرمانش جنبه انسانی دهد. اما زمانی که در طول مدت فیلم مسیری خلاف این امر طی میشود، نمیتوان با یک سکانس که تماما شعار است، داستان را برگرداند. همین امر در خصوص انسانهای در بند زندان لوتر نیز صدق میکند. زمانی که سوپرمن در تلاش است تا از زندان فرار کند، دیگران به او اعتراض میکنند و حتی دو نفر برای لو دادن او به زندانبان پیشقدم میشوند. اگر نوع روایت داستان بهگونهای است که باید برای استنباط از موارد گفته شده دقت بیشتری به خرج داد، در سکانس حمله ارتش بوراویا به مردم جارهانپور این موضوع به عیانترین شکل ممکن نمود پیدا میکند. مردمی که در ظاهر با یکدیگر اتحاد دارند و پرچم کشورشان را برافراشته میکنند ناگهان با صدایی بلند و رسا، سوپرمن را برای نجات خود فرا میخوانند. این چنین است حضور انسانها در دنیای فیلم Superman و شاید حق را باید به لوتری داد که دوست ندارد انسان را در برابر ابرانسان حقیر ببیند.
جنبههای سیاسی فیلم علاوه بر مصاحبه میان سوپرمن و لوئیس و دیگر دیالوگهایی که در طول مدت زمان اثر از زبان کاراکترهای مختلف بیان میشود، نمود تصویری نیز پیدا میکند. نگاه معنیدار دختری رنگینپوست به سوپرمن در لحظه حمله موجود عظیمالجثه و نجات جان زنی از آسیای شرقی در برابر این موجود، هر نوع نگاه نژادپرستانه از سوپرمن را دور میکند اما در پایان فیلم که شکاف موجود بر روی زمین جان مردم آمریکا را به خطر انداخته است و از طرفی مردم جارهانپور مورد تجاوز ارتش بوراویا که متحد آمریکا است قرار گرفتهاند، انتخاب سوپرمن نجات جان مردم آمریکا است، هرچند در ظاهر گروه عدالت را برای کمک به مردم جارهانپور به این کشور فرستاده است. گروه عدالتی که در مقابله با موجود عظیمالجثه ثابت کردند که هدف اصلیشان بیشتر نابودی اهریمنان تخیلی است تا نجات جان انسانهای واقعی. باز هم میگویم هرگز قصد موضعگیری در خصوص این نوع روایت داستان و جهتگیری سیاسی کارگردان را ندارم اما موارد عنوان شده این حقیقت را اثبات میکند که المانهای زیرمتنی در آثار ابرقهرمانی، دیگر به متن اصلی و دل داستان نفوذ کرده است.
اگر تمامی موارد مطرح شده را فراموش کنیم و فیلم Superman را فقط از منظر سرگرمی و یا همان سینمای پاپکورنی بررسی کنیم با اثر قابل قبولی طرف هستیم. جیمز گان (کارگردان فیلم) که در سالهای اخیر آثار ابرقهرمانی فراوانی را راهی سینما کرده است، بهقدری تجربه دارد تا با استفاده از تکنیکهای کارگردانی و روایت هیجانانگیز داستان، مخاطب را سر ذوق آورد. کاراکترسازی سوپرمن به عنوان قهرمان داستان و ویژگیهای شخصیتی او در مقدمه فیلم بهخوبی پرداخت میشود. کارگردان بهقدری از سینما شناخت دارد که شخصیتسازی کاراکترش را منوط به آثار گذشته سوپرمن نکند و او را به عنوان یک کاراکتر مستقل از آثار قبلی به مخاطب بشناساند. این امر در خصوص سگ او (کریپتو) نیز صدق میکند. کاراکتر کریپتو در همان مقدمه فیلم در مواجهه با سوپرمن به عنوان عامل توامان نجات و اخلال شناخته میشود. در واقع کارگردان کاشتی را در ابتدای داستان انجام میدهد که از میوههای آن تا پایان اثر استفاده کند. بنابراین مخاطب هر زمان که با کریپتو مواجه میشود، هم منتظر شکلگیری المان طنز در اثر است و هم دلگرمیای به نجات سوپرمن پیدا میکند. همچنین اگر جنبههای سیاسی کاراکتر لکس لوتر را که پیشتر بررسی کردیم، در نظر نگیریم با یک آنتاگونیست ضد ابرقهرمانی قابل قبول طرف هستیم. کارگردان بهدرستی در ابتدای داستان مقابلهای میان سوپرمن و اولترامن شکل میدهد تا هوشمندی لوتر را در شناسایی شخصیت سوپرمن و پیشبینی حرکات او به مخاطب بقبولاند و زمانی که کاراکتر او شکل گرفت، مواجهه آنها در طول مدت زمان فیلم و نبرد پایانی باورپذیر و هیجانانگیز میشود.
امتیاز نویسنده به فیلم: ۵ از ۱۰
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید