
فرنچایز Call of Duty طی دو دهه گذشته یکی از ستونهای ثابت صنعت گیمینگ بوده؛ مجموعهای که با ترکیبی از اکشن سینمایی، ریتم سریع و استانداردهای بالا در طراحی مراحل، جایگاه خود را بهعنوان پرچمدار شوترهای اولشخص تثبیت کرده است. این سری نهتنها در میان مخاطبان عام محبوبیت گستردهای دارد، بلکه عملاً هر سال بخش بزرگی از گفتوگوی رسانهای و بازاری صنعت را به خود اختصاص میدهد. حضور کمپینهای داستانمحور، حالتهای چندنفره رقابتی و مودهای جانبی مثل Zombies همواره توانسته تجربهای چندوجهی و گسترده خلق کند.
با این حال، محبوبیت دائمی لزوماً بهمعنای حفظ کیفیت ثابت نیست. در یکی دو سال اخیر، انتقادها نسبت به روند روبهافت سری بیشتر شده؛ از تکرار بیش از حد ساختارها گرفته تا تصمیمات بحثبرانگیز در طراحی محتوا و سیستمهای اقتصادی. بخشی از مخاطبان احساس میکنند سری از آن جذابیت و ریسکپذیری همیشگی فاصله گرفته و به فرمولی بیش از حد آشنا و مصرفی تکیه کرده است. این وضعیت موجب شده اعتماد کامل به عرضههای سالانه متزلزل شود و انتظار برای «بازگشت به فرم» در میان هواداران افزایش پیدا کند.
بهخصوص مشکلات نسخههای اخیر—چه در بخش کمپین و چه در بخش چندنفره—باعث شده سطح توقعات برای Black Ops 7 بالاتر از قبل باشد. از یکسو بسیاری امید دارند استودیو بتواند دوباره انسجام و کیفیت دوران درخشان فرنچایز را بازآفرینی کند، و از سوی دیگر، این نسخه باید ثابت کند که Call of Duty هنوز توانایی تحول، الهامبخشی و ارائه تجربهای پرقدرت و مدرن را دارد. در چنین شرایطی، ورود یک عنوان جدید از زیرمجموعه Black Ops نه فقط یک عرضه سالانه، بلکه آزمونی مهم برای آینده کل مجموعه محسوب میشود.

کمپین Black Ops 7 تلاش میکند فصل تازهای را برای زیرشاخهی Black Ops رقم بزند؛ فصلی که از یک بحران چندلایهی سیاسی–فناورانه در سال ۲۰۳۵ شروع میشود و روند سرنوشتسازی را در دل یک شهر ساحلی خیالی به نام «Avalon» دنبال میکند. بازی از همان دقایق نخست نشان میدهد که هدفش صرفاً تکرار ساختارهای آشنا نیست، بلکه میخواهد موضوعاتی مثل دستکاری اطلاعات، سوءاستفادهی شرکتهای فناوری و رقابت سرویسهای اطلاعاتی را وارد فضای روایت کند. این انتخاب، به کمپین عمق و تنش بیشتری میدهد، اما همزمان استانداردهای روایی قدیمی فرنچایز را نیز حفظ میکند؛ همان حس عملیاتهای سایهای و پروندههای نیمهسوختهای که سالها هویت Black Ops را شکل دادهاند.
در مرکز روایت، دیوید میسون قرار دارد؛ شخصیتی شناختهشده برای طرفداران قدیمی که اینبار بیشتر در نقش یک رهبر عملگرا ظاهر میشود تا یک سرباز تکبعدی. تیم تحت فرمان او شامل نیروهایی با تخصصهای متفاوت است و بازی عمداً روی این تخصصها سرمایهگذاری کرده؛ بهطوریکه هر مرحله به کارکرد یک نقش خاص وابسته است. همین ساختار باعث میشود در لحظاتی بازیکن بهعنوان تکتیرانداز وارد عملیات شود، در بخش دیگر نقش هکر پشتیبانی را داشته باشد و در سکانسی دیگر با اسلحه سنگین کنترل موج دشمن را به دست بگیرد. این تصمیم طراحی، داستان را از حالت روایی خطی خارج میکند و آن را به بستری برای تقسیم وظایف و تعامل تبدیل میکند.
بزرگترین چرخش این نسخه، تبدیل کمپین به تجربهای چهارنفره است. برخلاف نسخههای گذشته که ساختار تکنفره ستون اصلی روایت بود، Black Ops 7 مراحلش را با رویکرد «تکمیل گروهی» طراحی کرده و بسیاری از اهداف بهصورت همزمان انجام میشوند. برای مثال، در یک مرحله باید دو بازیکن موقعیتهای تیراندازی را پاکسازی کنند، نفر سوم سیستم امنیتی را غیرفعال کند و نفر چهارم با پهپاد مسیر خروج را پوشش دهد. این رویکرد، در حالت گروهی هیجان و انسجام بیشتری ایجاد میکند، اما در تجربهٔ تکنفره همواره احساس میشود که مرحله برای بازی به صورت چندنفره طراحی شده و حالت طبیعی خود برای یک تجربه داستانی را از دست میدهد.
همین تمرکز بر کوآپ باعث شده حالت تکنفره دچار محدودیتهایی شود؛ چه از نظر ساختار مأموریت و چه از نظر سیستم ذخیرهسازی. نبود چکپوینت کلاسیک، الزام اتصال دائمی و عدم امکان توقف، تجربهی آرام و شخصیِ کمپین را مختل میکند. حتی در بخشهایی از بازی، دیالوگها و واکنشهای اعضای تیم بهگونهای نوشته شدهاند که فرض میکنند بازیکن با دیگران همراه است؛ موضوعی که در تجربهی انفرادی باعث ایجاد فاصلهی روایی میشود. در نتیجه، کمپین عملاً برای چهار نفر «بهینه» شده و تکنفره بودن بیشتر یک ویژگی مکمل بهحساب میآید تا یک انتخاب اصلی.
از نظر روایت، بازی تلاش میکند بین احترام به پیشینهی سری و ارائهی داستانی مستقل تعادل ایجاد کند. ارجاعات کوچک به گذشته، فلشبکهای محدود و اشارههای مستقیم به خط داستانی میسونها، برای طرفداران قدیمی خوشایند است؛ اما تکیهی بیش از حد بر آشناپنداری باعث میشود مخاطبی که برای اولینبار وارد این جهان میشود گاهی با شکستهای روایی روبهرو شود. کمپین در اواسط خود گرفتار نوسان سرعت میشود: بخشهایی که به عملیاتهای مخفی و درگیریهای دوطرفه میپردازد جذاباند، اما بعضی گفتگوها و کاراکترها بیش از حد زمان میگیرند و روند مرحله را کند میکنند.

در پایان، Black Ops 7 کمپینی ارائه میدهد که از نظر بلندپروازی، فرم و مقیاس قابل تحسین است، اما از نظر اجرا و یکپارچگی با چالشهای جدی روبهروست. اگر بازی با یک تیم کامل چهار نفره تجربه شود، ساختار مراحل، لحظات هماهنگ گروهی و طراحی نقشها میتواند یکی از متفاوتترین کمپینهای مجموعه را رقم بزند. اما برای بازیکنان تکنفره، همان ویژگیهایی که قرار بوده کمپین را ارتقا دهند، به نقطهضعفی محسوس تبدیل میشوند. کمپین Black Ops 7 یک قدم بزرگ رو به جلو در ایدهپردازی است، اما نتیجه نهایی ترکیبی از درخششهای مقطعی و ضعفهای ساختاری است که تجربه را بسته به سبک بازیکننده، یا جذاب و پرهیجان میکند یا ناامیدکننده و ناهماهنگ.
بخش Zombies در Black Ops 7 دوباره تلاش میکند میراث طولانی این مود را بازآفرینی کند، اما با رویکردی که هم به ریشههای کلاسیک وفادار است و هم ساختارهای جدید نسخههای اخیر را قرض میگیرد. نقشههای اولیه برخلاف BO4 و BOCW بیشتر حالوهوای بسته و مرحلهای دارند، اما مسیرهای گسترشیابنده و مأموریتهای جانبی آنها یادآور طراحی جهانمحور BO6 است. نتیجه این ترکیب، ساختاری است که هم از آشفتگی نسخههای کاملاً جهانباز فاصله گرفته و هم آزادی عمل بیشتری نسبت به مدلهای کلاسیک BO2 ارائه میدهد. از نظر اتمسفر و فضاسازی، بازی دوباره روی ترس محیطی و رمز و راز تمرکز کرده؛ چیزی که در نسخههای قبل کمتر دیده میشد و حالا نقشهها را به تجربهای سنگینتر و داستانمحورتر تبدیل کرده است.
یکی از تغییرات مهم، سیستم نقشمحور برای شخصیتهاست. برخلاف نسخههای کلاسیک که تفاوت شخصیتها بیشتر به دیالوگ و کمی تغییر سلاح اولیه خلاصه میشد، اینبار هر کلاس تواناییهای ویژه و مسیر ارتقای مخصوص دارد؛ از تواناییهای پشتیبانی و باز کردن معبرهای سخت تا مهارتهای تهاجمی مثل کنترل جمعیت یا تقویت سلاحهای انفجاری. این تغییر ساختاری، مود زامبی را به یک تجربهٔ نیمهتاکتیکی نزدیک کرده و آن را برای بازی گروهی منسجمتر کرده است، اما همزمان پیچیدگی بیشتری نسبت به نسخههای اولیه به آن اضافه میکند؛ بهخصوص برای بازیکنانی که سبک موجمحور خام BO1 و BO2 را ترجیح میدهند.
در حوزهٔ طراحی مراحل، نقشهها ترکیبی از زونهای فشرده، درهای مخفی، مکانهای عمودی و مسیرهای تنفسی بزرگ هستند. هر نقشه چند «گره اصلی» دارد که معمولاً محل انجام اهداف مرحلهای یا رخدادهای ویژه هستند. نسخهٔ جدید برخلاف ساختار خطی مأموریتهای BO6، حالا دوباره تمرکز را روی چرخهٔ زندهماندن – اکتشاف – تقویت – چالش گذاشته است. با این حال، وجود مأموریتهای پیاپی در بعضی نقشهها باعث میشود ضرباهنگ مود گاهی از ریتم سنتی خود فاصله بگیرد. برای مثال، بعضی اهداف مرحلهای اگرچه تنوع ایجاد میکنند، اما سرعت بالای اکشن را کند میکنند و بازیکنان قدیمی ممکن است این بخشها را «تحمیلی» بدانند.

سیستم ارتقای سلاح، تجهیزات و «پک-ا-پانچ» نیز بازطراحی شده و شباهت بیشتری به رویکرد BO3 و BO4 دارد؛ یعنی تمرکز روی ارتقای چندمرحلهای سلاحها، دریافت افکتهای عنصری و تقویتهای جانبی. ولی برخلاف نسخههای میاننسلی، حالا افت قدرت دشمنان با موجها شدیدتر است و بدون ارتقای مناسب، بازیکن در موجهای بالا شانس چندانی ندارد. این مسئله از یک طرف به تعادل بازی کمک میکند و تصمیمهای اقتصادی را مهمتر میسازد، اما از طرف دیگر برای بازیکنان انفرادی یا کسانی که دیرتر به ارتقای سلاح میرسند تجربهای سختتر و گاهی خستهکننده ایجاد میکند.
نکتهٔ برجستهٔ این نسخه، تمرکز بالاتر بر روایت و پیشروی داستانی در دل مود زامبی است. مثل BO3، این مود یک خط داستانی مشخص دارد و بازیکنان از طریق کاتسینهای کوتاه، دیالوگهای محیطی و آیتمهای جمعکردنی داستان را جلو میبرند. با این حال، این روایت نه به پیچیدگی BO3 است و نه به سادگی BO1؛ در حدی میانرده قرار میگیرد که برای بازیکن جدید قابل فهم است ولی برای طرفداران قدیمی جذابیت و عمق کافی ندارد. بعضی مأموریتهای مرتبط با داستان نیز مشکلاتی مثل طولانی شدن غیرضروری یا وابستگی به وضعیت آنلاین دارند که جریان تجربه را تحتتأثیر قرار میدهد.
در مجموع، Zombies در Black Ops 7 بیش از هر چیز یک «بازگشت نیمهکلاسیک» است؛ ترکیبی از اصالت نسخههای اولیه و سیستمهای مدرنتر که بهخوبی میتواند بازیکنان چندنفره را سرگرم کند. طراحی نقشها، تنوع مأموریتها و ساختار مرحلهای قابلتحسین است و نقشهها از نظر اتمسفر جزو بهترینهای سالهای اخیر محسوب میشوند. اما وابستگی شدید به بازی گروهی، پیچیدگی سیستمها، و ضرباهنگ نامتعادل برخی اهداف باعث شده مود زامبی نتواند به استاندارد طلایی BO1، BO2 یا BO3 برگردد. این مود برای تیمهای هماهنگ تجربهای بسیار لذتبخش است، اما برای بازیکنان تکنفره یا کسانی که زامبی را بهخاطر سادگی و جریان آزاد آن دوست داشتند، تجربهای نصفهنیمه و گاهی ناامیدکننده ارائه میدهد.
بخش چندنفره Black Ops ۷ تلاش کرده هستهٔ اصلی هیجان و سرعت فرنچایز را با تغییرات مدرن ترکیب کند. نقشهها طراحی شدهاند تا هم درگیریهای مستقیم و سریع ایجاد کنند و هم فرصتهای تاکتیکی برای فلنکینگ و استفاده از ارتفاع فراهم کنند. این طراحی باعث شده بازیکن همواره مجبور به تصمیمگیری سریع باشد و سبک بازی خود را با موقعیتها تطبیق دهد، ترکیبی از تجربهٔ کلاسیک Call of Duty و عمق استراتژی مدرن.

مود Skirmish یکی از نوآوریهای بزرگ این نسخه است؛ نبردهای تیمی بزرگتر با تا ۲۰ نفر در هر تیم باعث شده همکاری تیمی و استفاده هوشمندانه از مسیرها و ارتفاعات محیطی اهمیت بیشتری پیدا کند. این مود عمق تاکتیکی بیشتری نسبت به نبردهای سنتی ۶ در برابر ۶ ایجاد کرده و بازیکنان را به هماهنگی دقیق و تقسیم نقشها و مسئولیتها وادار میکند.
با این حال، ضعف طراحی نقشهها یکی از بزرگترین مشکلات بازی است. برخی نقشهها از نظر فضاسازی و مسیرهای تاکتیکی تکراری به نظر میرسند و بخشهایی از آنها بیش از حد کوچک یا محدود است. نقاط اسپاون نیز گاهی باعث میشود بازیکنان بتوانند دشمنان را محاصره کرده و موجکشی یا Camping را تشویق کنند، چیزی که جریان بازی سریع و روان را کاهش میدهد. این نقاط ضعف باعث میشود تجربهٔ بازی نه همیشه تعادل داشته باشد و نه چالش رقابتی برای همهی بازیکنان یکسان باشد.
حالتهای Objective-Based مثل Overload طراحی شدهاند تا تیمها اهداف مشخص را دنبال کنند و همکاری را تقویت کنند، اما ضعف نقشهها گاهی این اهداف را تحتتأثیر قرار میدهد. مسیرهای محدود و نقاط اسپاون نامتعادل باعث میشود تیمها نتوانند آزادانه حرکت کنند و برخی بازیکنان مجبور به استفاده از تاکتیکهای منفعلانه شوند. این مسئله بهویژه در رقابتهای حرفهای و بازیهای چند نفره حساس بیشتر به چشم میآید.
نقاط قوت بخش چندنفره همچنان شامل شخصیسازی Loadoutها و ارتقای سلاحها است. بازیکنان میتوانند سبک بازی خود را با دقت انتخاب و تواناییهای اپراتورها را با نقش تیمی ترکیب کنند. این ویژگی تنوع بالایی ایجاد میکند و باعث میشود هر مسابقه به تجربهای متفاوت و تاکتیکی تبدیل شود، حتی اگر نقشهها محدودیتهایی داشته باشند.
یکی از ویژگیهای جالب بخش چندنفره، تمرکز روی تعامل پویا بین بازیکنان و محیط است. در نسخهٔ جدید، بازیکنان میتوانند از محیط بهعنوان ابزار تاکتیکی استفاده کنند؛ برای مثال، درگیری در محیطهای بسته همراه با امکان بالا رفتن از دیوارها یا عبور از مسیرهای عمودی، به بازیکن فرصت میدهد تا موقعیتهای خود را به سرعت تغییر دهد و دشمن را غافلگیر کند. این قابلیت باعث شده تجربهٔ چندنفره نه تنها رقابتی بلکه تاکتیکی و پویا باشد و هر مچ حس تازگی داشته باشد.

رابط کاربری Black Ops 7 یکی از بخشهایی است که برخلاف استانداردهای همیشگی سری، انسجام و روانی لازم را ندارد. منوهای اصلی بیش از حد شلوغاند، اطلاعات در چند لایه مختلف پخش شده و حتی پیدا کردن بعضی تنظیمات ساده مثل Loadoutها یا گزینههای مربوط به گرافیک چند ثانیه طول میکشد. این مشکل زمانی شدیدتر میشود که بین حالتهای مختلف—کمپین، مولتیپلیر و زامبی—جابهجا میشوی و هرکدام ساختار منوی تقریباً متفاوتی دارند. نتیجه این است که تجربه کاربری، مخصوصاً برای بازیکنان قدیمی، یکپارچه و روان احساس نمیشود. بسیاری از بخشها که در Black Ops Cold War یا حتی Modern Warfare 2019 با دو کلیک قابل دسترسی بودند، اینجا در زیرمنوهای غیرضروری دفن شدهاند.
از طرف دیگر، طراحی HUD داخل بازی هم میتوانست خواناتر و کارآمدتر باشد. اندازه عناصر روی صفحه در برخی موقعیتها بیش از حد بزرگ است و بخشهایی مثل نقشه کوچک (mini-map)، نوار سلامتی و اعلانهای Killstreak گاهی روی یکدیگر قرار میگیرند و تمرکز بازیکن را به هم میریزند. نبود گزینههای کافی برای شخصیسازی HUD هم باعث شده بازیکن نتواند تجربه را مطابق سلیقه خودش بهینه کند؛ چیزی که در نسخههای محبوبتر سری مثل Black Ops 2 و Modern Warfare 2 کلاسیک همیشه نقطه قوت بود. اگر استودیو زمان بیشتری برای یکپارچهسازی طراحی بصری، سادهتر کردن مسیرهای دسترسی و اضافه کردن گزینههای شخصیسازی میگذاشت، رابط کاربری میتوانست در حد استانداردهای Call of Duty باشد—نه اینکه یکی از نقاط ضعف اصلی بازی قلمداد شود.
در مجموع، بخش چندنفره Black Ops ۷ ترکیبی است از نوآوری، هیجان و محدودیتهای طراحی نقشه. مودهای بزرگ، سیستم حرکت پیشرفته و شخصیسازی Loadoutها تجربهای سرگرمکننده و تاکتیکی ارائه میدهند، اما نقشههای تکراری، مسیرهای محدود و نقاط اسپاون نامتعادل نقاط ضعفی هستند که میتوانند جریان بازی را مختل کنند. این بخش برای بازیکنانی که رقابت شدید و همکاری تیمی را دوست دارند تجربهای قوی است، اما کسانی که دنبال تجربهای آرامتر یا تفننی هستند ممکن است با مشکلات طراحی نقشه مواجه شوند.

این بازی از موتور گرافیکی Treyarch NXT استفاده میکند که نسخه بهروز شده موتور قبلی سری است و توانایی ارائه جزئیات بالا، نورپردازی پویا و سایهزنی واقعگرایانه را دارد. در این نسخه، نورپردازی محیطها به گونهای طراحی شده که علاوه بر زیبایی بصری، به گیمپلی هم کمک میکند و بازیکنان میتوانند از سایهها و روشنایی محیط برای تاکتیکهای مخفیکاری و دور زدن بهره ببرند. سایهزنی و بازتاب نور در محیطهای داخلی و خارجی با دقت بالایی پیاده شده و باعث شده هر صحنه حس واقعی و ملموس داشته باشد.
طراحی محیطها و چهرهپردازی از نقاط قوت اصلی این نسخه هستند. نقشهها جزئیات بالایی دارند، از بافتهای دیوار و زمین گرفته تا اجزای متحرک محیط و تعامل با اشیاء، همه به شکلی طبیعی و دقیق ساخته شدهاند. چهرهپردازی کاراکترها نیز پیشرفت قابل توجهی داشته است؛ بافت پوست، بازتاب نور روی چشمها و جزئیات حالات چهره به گونهای طراحی شده که هم حس واقعگرایی ایجاد کند و هم بیانگر حالات احساسی و واکنشهای بازیکنان در حین مأموریتها باشد. این توجه به جزئیات باعث شده بخش داستانی و چندنفره تجربه بصری جذاب و زندهای ارائه دهند.
در زمینه بهینهسازی و عملکرد فنی، Treyarch توانسته بازی را روی پلتفرمهای نسل نهم و رایانههای متوسط روان نگه دارد، با نرخ فریم ثابت و کاهش باگهای بصری نسبت به نسخههای پیشین. البته در برخی محیطهای بسیار شلوغ یا با نورپردازی پیچیده، افت جزئی فریم دیده میشود، اما به طور کلی تعادل بین کیفیت گرافیک و عملکرد بازی حفظ شده است. استفاده از موتور NXT باعث شده حجم دادهها و بافتها بهینه شده و زمان بارگذاری کوتاه شود، در حالی که کیفیت بصری و جزئیات محیطی حفظ شدهاند.
موسیقی متن Black Ops ۷ توسط تیم حرفهای Treyarch طراحی شده و توانسته فضای هر مأموریت و نقشه را تقویت کند. در بخش کمپین، موسیقی پسزمینه با تغییرات دینامیک همراه است و با توجه به شدت درگیری یا موقعیت تاکتیکی، ریتم و تن صدا تغییر میکند. این ویژگی باعث شده حس تنش و اضطراب در لحظات بحرانی بیشتر منتقل شود و تجربه داستانی بازی جذابتر و تاثیرگذارتر شود.
افکتهای صوتی نیز با دقت بسیار بالایی طراحی شدهاند؛ صدای شلیک سلاحها، انفجارها و برخورد گلوله با سطوح مختلف بهطور واقعگرایانه شبیهسازی شده است. جزئیات محیطی مثل بازتاب صدا در فضاهای داخلی، سر و صدای ماشینآلات و صداهای محیطی طبیعی به همراه استفاده از تکنولوژی صوتی ۳D Spatial Audio باعث شده بازیکن بهراحتی جهت حرکت دشمنان و منابع تهدید را تشخیص دهد. این دقت صوتی نه تنها به واقعگرایی کمک میکند، بلکه در بخش مولتیپلیر و مود زامبی، نقش مهمی در استراتژی و بقا ایفا میکند.
بازی Call of Duty: Black Ops 7 تلاش میکند با بازگشت به ریشههای داستانی، ارائه بخش زامبی گسترده و ترکیب عناصر کلاسیک چندنفره با سیستمهای مدرن، جایگاه از دسترفته سری را پس بگیرد؛ اما نتیجه نهایی ترکیبی عجیب از نقاط قوت مختلف و متاسفانه ضعفهای قابلتوجه است. بازی از برخی اشتباهات گذشته درس گرفته، اما مشکلاتی مانند طراحی نامتعادل نقشهها، بینظمی رابط کاربری و برخی ناپایداریهای فنی، مانع میشوند تا Black Ops 7 در سطح بهترین نسخههای فرنچایز ظاهر شود.
تجربهی بخش داستانی به صورت Co-op جذاب استچهرهپردازی و نورپردازی بسیار باکیفیتحالت زامبی گسترده و عمیق با محتوای زیادتنوع خوب در کلاسها، سلاحها و سیستم پیشرفتصداگذاری دقیق و افکتهای صوتی واقعگرایانه
رابط کاربری شلوغ، نامنظم و ضعیفتر از نسخههای گذشتهطراحی ضعیف برخی نقشهها و نبود تعادل در چیدمان مسیرهاباگهای پراکنده در بخش چندنفره و مشکلات اتصالعدم نوآوری کافی در برخی حالتهای آنلاینبخش داستانی ضعیفتر نسبت به نسخههای قبلنیاز به پچهای بیشتر برای تعادل بهتر سلاحها
این بازی بر اساس کد ارسالی ناشر (Activision) و روی PS5 تجربه و بررسی شده است

دیدگاهتان را بنویسید