اغلب در هالیوود استعداد بازیگری در خانوادهها به صورت نسلبهنسل منتقل میشود؛ جایی که پدر و مادرهای مشهور، فرزندانشان را نیز وارد سینما میکنند و حتی گاهی در کنار هم جلوی دوربین ظاهر میشوند. هرچند معمولا بحثهای زیادی درباره پارتیبازی و رانت خانوادگی در هالیوود مطرح است، اما بارها دیدهایم که والدین معروف، فرزندانشان را نیز به بازیگران توانمند و موفقی تبدیل کردهاند.

گاهی این پدر و مادرها هستند که فرزندانشان را به پروژهای دعوت میکنند و به تماشاگران فرصت میدهند شاهد روابط خانوادگی واقعی روی پرده سینما باشند. در مواقع دیگر، شرایط برعکس میشود؛ ستارههای کودک وقتی بزرگ میشوند شهرتی حتی فراتر از والدینشان پیدا میکنند، و این بار والدین در نقشهای فرعی در کنار فرزندان دیده میشوند. در هر صورت، این همکاریها لایهای از اصالت و جذابیت واقعی به فیلمها اضافه میکنند.

بسیاری از مخاطبان، رایان اُنیل ستاره دهه ۱۹۷۰ را با نقشآفرینی در فیلم عاشقانه و پرفروش Love Story به یاد میآورند، اما حضور او در Paper Moon بود که معنای ویژهای پیدا کرد؛ چرا که در این فیلم در کنار دختر واقعیاش، تیتم اُنیل بازی کرد. داستان فیلم درباره یک شیاد در دوران رکود بزرگ و دختر جوانی است که ممکن است یا شاید هم نباشد، دختر او باشد؛ یک کمدی جادهای پر از احساس و صمیمیت.
اگرچه حضور رایان به فیلم اعتبار ستارهای بخشید، اما این تیتم بود که با بازی در نقش دختربچه زرنگی، «اَدی لاگینز»، توجهها را کاملا به خود جلب کرد. اجرای خیرهکننده او چنان تأثیرگذار بود که در نهایت تیتم اُنیل به جوانترین نامزد اسکار در تاریخ آکادمی بدل شد و جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای همین نقش دریافت کرد.

در سال ۲۰۰۶، ویل اسمیت یکی از بزرگترین ستارههای سینما بود و این بار فرصت یافت تا درامی الهامبخش را در کنار پسر شش سالهاش، جیدن اسمیت، به تصویر بکشد. در The Pursuit of Happyness، رابطه واقعی پدر و پسر جان تازهای به داستان بخشید و اجرای طبیعی و دوستداشتنی جیدن در نقش «کریستوفر جونیور» تماشاگران را شگفتزده کرد.
هفت سال بعد، این زوج هنری بار دیگر همکاری کردند؛ این بار در فیلم علمیتخیلی After Earth به کارگردانی ام. نایت شیامالان (۲۰۱۳). اما برخلاف موفقیت قبلی، فیلم با واکنش منفی تماشاگران و منتقدان روبهرو شد؛ چرا که داستانی کلیشهای و کمجان داشت. از آن زمان تاکنون، اسمیتها بار دیگر تجربه مشترک سینمایی نداشتهاند.

بهنظر میرسد فیلمسازی واقعا در خانواده ایستوود جریان دارد؛ چرا که آلیسون ایستوود که بعدها کارگردان شد اولین تجربههای بازیگریاش را در کنار پدر مشهورش، کلینت ایستوود، آغاز کرد. او در هشتسالگی به عنوان یک نقش فرعی و بدون نام در Bronco Billy ظاهر شد، اما خیلی زود مسیرش به حضور جدیتر در کنار پدرش رسید؛ جایی که هر دو در فیلم Tightrope همبازی شدند.
این اثر نئونوآر معمایی، داستان پلیسی به نام «وس بلاک» (با بازی کلینت ایستوود) را روایت میکند که در عین حال یک پدر تنهاست و باید قاتل و متجاوز سریالی خطرناکی را تعقیب کند. آلیسون در نقش دختر او، «آماندا»، یکی از نقشهای مهم فیلم را برعهده داشت. سالها بعد، آلیسون راه تازهای را برگزید و وارد دنیای کارگردانی شد؛ جایی که تاکنون دو فیلم بلند، Rails & Ties و Battlecreek، را ساخته است.

بازیگر ایرلندی، برندن گلیسون، طی بیش از سه دهه اخیر در برخی از بهترین فیلمهای سینما حضور داشته و دیدن او در کنار پسرش، دامنال گلیسون، در مجموعه هری پاتر و یادگاران مرگ برای طرفداران لذت بزرگی بود. برندن نخستین بار با نقش «مد-آی مودی» در جام آتش وارد این دنیای جادویی شد و دامنال بعدها در نقش «بیل ویزلی»، پسر بزرگ خانواده ویزلی، ظاهر شد.
خانواده گلیسون سابقه همکاریهای هنری چشمگیری دارد؛ چرا که برندن بارها با فرزندانش روی صحنه و پرده همکار بوده است. یکی از همکاریهای بهیادماندنی آنها در سال ۲۰۱۵ رقم خورد؛ جایی که برندن به همراه دامنال و پسر دیگرش، برایان گلیسون، در نمایش The Walworth Farce نوشته اِندا والش در دوبلین روی صحنه رفتند.

ستارهی دهه هفتاد میلادی با آثاری چون Badlands و Apocalypse Now، یعنی مارتین شین، در دهه هشتاد نیز همچنان در اوج بود. او در فیلم تحسینشدهی Wall Street در کنار پسرش چارلی شین بازی کرد. این اثر که نگاهی طنزآمیز به طمع شرکتها، مادیگرایی و جدال اخلاقی میان ثروت و شرافت داشت، یکی از بهیادماندنیترین همکاریهای پدر و پسر در سینما شد.
در سال ۲۰۱۰، مارتین بار دیگر این بار در پروژهای متفاوت با پسر دیگرش، امیلیو اِستِوِز، همراه شد. فیلم The Way که نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی آن بر عهده امیلیو بود، روایتی احساسی و عمیق از پدری داغدیده است که پس از مرگ پسرش در مسیر پیادهروی مشهور کامینو دِ سانتیاگو، تصمیم میگیرد این سفر را به پایان برساند. نتیجه، اثری بود سرشار از اندوه، تأمل و در نهایت، التیام.

در حالی که طرفداران جنگ ستارگان از بازگشت طولانیمدت شخصیتهای محبوبی چون لوک اسکایواکر، هان سولو و پرنسس لیا در The Force Awakens هیجانزده بودند، شاید بسیاری ندانند که این دنبالهی علمیتخیلی همچنین شاهد حضور دختر واقعی کری فیشر هم بود. بیلی لورد در نخستین تجربهی سینمایی خود نقش ستوان کانیکس، یکی از اعضای مقاومت را بازی کرد.
لورد در دو قسمت بعدی، یعنی The Last Jedi و The Rise of Skywalker نیز بار دیگر همین نقش را ایفا کرد. گرچه قرار بود خود فیشر هم در کل این سهگانه حضور داشته باشد، اما با درگذشت ناگهانی او در سال ۲۰۱۶، همهچیز تغییر کرد. با این حال، لورد برای ادای احترام به مادرش، در یک صحنهی کوتاه فلشبک در The Rise of Skywalker ظاهر شد؛ جایی که چهرهاش بهصورت دیجیتالی با سیمای جوان کری فیشر جایگزین شد.

دایان لد در طول کارنامهی پربار خود با کارگردانان بزرگی همچون مارتین اسکورسیزی و رومن پولانسکی همکاری داشت. بااینحال، یکی از بهیادماندنیترین حضورهایش مربوط به فیلم Wild at Heart ساختهی دیوید لینچ بود؛ جایی که در کنار دختر واقعیاش، لورا درن (حاصل ازدواج او با بازیگر نامدار بروس درن) ایفای نقش کرد.
در حالی که لورا درن نقش اصلی زن فیلم را در مقابل نیکلاس کیج برعهده داشت، لد با بازی در نقش مادر سلطهگر و عصبیاش، «ماریتا فورچون»، آنچنان درخشان ظاهر شد که توانست نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد.
این تنها همکاری مادر و دختر نبود؛ چراکه آنها در فیلمها و سریالهای دیگری چون Rambling Rose، Citizen Ruth، Inland Empire و سریال تحسینشدهی HBO با نام Enlightened نیز کنار هم قرار گرفتند.

کمدیساز جسور و پرکار، جاد اپتاو، بارها همسرش لزلی مان را در فیلمهایش جلوی دوربین برده است. اما با ساخت فیلم This Is 40 این همکاریها بیشتر رنگوبوی خانوادگی به خود گرفت. چراکه در این کمدی با بازی پل راد، نهتنها لزلی مان، بلکه دو دختر واقعی اپتاو و مان، مود و آیریس، هم نقشآفرینی کردند.
البته پیشتر هم این دو دختر در فیلمهایی مانند Knocked Up و Funny People حضور کوتاه داشتند، اما در This Is 40 نقشهای پررنگتری گرفتند و علاقهی جدیشان به بازیگری را نشان دادند. پس از آن، مود اپتاو با حضور موفقش در سریال پرطرفدار Euphoria بیشازپیش شناخته شد و آیریس اپتاو هم برای طرفداران کمدی با بازی در سریال نتفلیکسی Love به چهرهای آشنا تبدیل شد.
![]()
جری استیلر، کمدین کهنهکار، نخستین بار در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی با اجرای دو نفرهی Stiller and Meara در کنار همسرش به شهرت رسید. او در دههی ۹۰ هم با نقشهای ماندگارش در سیتکامهایی مثل Seinfeld و The King of Queens همچنان پر کار ماند. در همین دوران، پسرش بن استیلر هم کمکم به چهرهای محبوب در کمدی بدل شد و با آثاری چون There’s Something About Mary و Meet the Parents حتی شهرتی فراتر از پدرش پیدا کرد.
بااینحال، دیدن پدر و پسر کنار هم روی پرده همیشه جذاب بود؛ اتفاقی که در کمدی کالت Zoolander رخ داد. در این فیلم، جری استیلر در نقش مدیر عجیبوغریب دِرِک زولندر ظاهر شد و زوج کمدی پدر و پسر لحظاتی ناب و بهیادماندنی برای مخاطبان خلق کردند.

با توجه به اجرای نمادین جانت لی در Psycho و درخشش بینظیر جیمی لی کرتیس در Halloween، دیدن این تیم مادر و دختر کنار هم در یک فیلم ترسناک، تقریباً یک رویا برای طرفداران ژانر بود. این اتفاق در سال ۱۹۸۰ با انتشار فیلم The Fog به کارگردانی جان کارپنتر رخ داد؛ داستانی ماوراءطبیعی درباره مهای عجیب که یک شهر کوچک را در بر میگیرد. اگرچه تعامل مستقیمی بین شخصیتهای لی و کرتیس کم بود، اما برای عاشقان فیلمهای وحشت، این یک همکاری تاریخی محسوب میشد که دو نسل متفاوت از تاریخ وحشت را کنار هم قرار میداد.
این زوج سینمایی دوباره در سال ۱۹۹۸ در Halloween H20: 20 Years Later کنار هم ظاهر شدند، جایی که جانت لی نقش مکملی داشت و بار دیگر این ارتباط مادر-دختری در دنیای وحشت را زنده کرد.
منبع: SR
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید