شما دو هفتهای برای تعطیلات به اروپا رفتهاید و لحظهای که پرستار سگ کوچک، «مونتی» را به در خانه میآورد، کوچولوی پشمالوی شما شروع به دویدن در دایره، جیغ کشیدن و تکان دادن دم خود مانند پروانه هلیکوپتر میکند. سگ شما درگیر چیزی است که به آن «دوره فعالیتهای تصادفی پرجنب و جوش» (FRAPs) یا همان «زومی» (zoomies) گفته میشود. این آزادسازی انرژی انباشته، اغلب نوعی ابراز شادی است و در این مورد، از حد و مرز گذشته است. واضح است که مونتی شما را دوست دارد، اما واقعاً حالش خوب است؟
به گفته «الیسون گرکن»، متخصص رفتارشناسی دامپزشکی در انجمن حمایت از حیوانات در سانفرانسیسکوی کالیفرنیا، عوامل متعددی باعث میشوند که سگ شما اینگونه هیجانزده شود و این امر شامل همه چیز از توسعه روابط و عصبزیستشناسی گرفته تا احساسات و یادگیری میشود.
مطالعات نشان میدهد که سگها پیوندهای عاطفی برقرار میکنند، «و این پیوندهای عاطفی شباهت زیادی به پیوندهایی دارد که نوزادان انسان با مراقبان خود برقرار میکنند.» گرکن میگوید: «این یکی از دلایل متعددی است که اغلب به سگهایمان به عنوان “بچههایمان” اشاره میکنیم.» در اواخر دهه ۱۹۶۰، روانشناس آمریکایی-کانادایی، «مری اینسورث»، «تکنیک موقعیت غریب» (strange situation procedure) را ابداع کرد؛ یک مطالعه کنترلشده که پیوند عاطفی نوزاد با مراقبش را میسنجد.
محققان بعدها این روش را روی سگهای خانگی و صاحبانشان به کار بردند و بررسی کردند که واکنش سگها در اطراف صاحبانشان در مقابل یک غریبه چگونه است. گرکن میگوید: «نتایج نشان داد که سگها واقعاً صاحب خود را میشناسند و پس از دیدار دوباره، رفتار بسیار متفاوتی با او دارند. این رفتار شامل رفتارهای دوستانه بسیار بیشتری مانند هل دادن با سر یا نوازش است.» اساساً همان نوع تعاملات دوستانه و مثبتی که ارتباطات انسانی را تسهیل میکنند.
در حالی که حافظه کوتاهمدت سگها معمولاً محدود است، حافظه بلندمدت آنها چشمگیر است – همانطور که انواع خاطراتی که دارند. سگها هم حافظه تداعیگر دارند که توانایی یادگیری و به خاطر سپردن روابط بین دو چیز بیارتباط است (مانند اینکه بوی شما به معنای زمان بازی و بغل کردن است) و هم چیزی شبیه به حافظه رویدادی. این نوع حافظه، رویدادها و تجربیات خاصی را به یاد میآورد، مانند به خاطر سپردن محل پنهان کردن قبلی یک خوراکی خوشمزه.
سگها همچنین میتوانند بین رفتارهای خوب و بد تمایز قائل شوند، که این امر را از طریق فرآیندهایی مانند شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی عامل یاد میگیرند. با مورد اول، سگها میتوانند شروع به مرتبط کردن معانی مثبت به محرکهای خنثی کنند. صدای جرینگجرینگ قلاده ممکن است به معنای زمان پیادهروی باشد، یا صدای کلید در در میتواند سیگنال «مامان به خانه آمد» را بدهد. در مورد دوم، سگ یک رفتار اختیاری مانند دویدن در دایره یا آوردن یک اسباببازی برای صاحبش انجام میدهد و واکنشهای تشویقآمیز دریافت میکند. به عنوان مثال، «آه مونتی، تو چه پسر خوبی هستی!»
گرکن میگوید: «سگ اکنون میداند که این رفتارهای عاملی که از خود نشان میدهد، پاداشبخش هستند. بنابراین دفعه بعد، دوباره آن را انجام خواهند داد.»
بر اساس خاطراتی که سگها از افراد دارند، آنها «به مجموعهای از نشانهها واکنش نشان میدهند.» گرکن میگوید این نشانهها پیشبینی میکنند که دوست پشمالوی شما هنگام دیدار مجدد با آنچه «پناهگاه امن» خود میداند، چگونه واکنش نشان خواهد داد، که این امر میتواند فرآیند عاطفی در مورد دیدارهای مجدد را تقویت کند.
در سال ۲۰۱۲، دکتر «گرگوری برنز»، عصبشناس دانشگاه اموری، «پروژه سگ» را آغاز کرد؛ یک پروژه تحقیقاتی که از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (FMRIs) استفاده میکند تا اندازهگیری کند کدام مناطق از مغز یک سگ هنگام دیدار مجدد با مراقبش در مقابل یک غریبه فعال میشود. (نگران نباشید، هیچ سگی در این مطالعه آسیب ندید.) طبق نشنال جئوگرافیک، «محققان دریافتند که هسته دمدار سگها، ناحیهای از مغز که با انتظارات مثبت مرتبط است، با بوی فرد آشنا بیشترین فعالسازی را داشت.»
گرکن میگوید: «اولین کاری که یک سگ انجام میدهد، بوییدن شماست.» در واقع، قدرت بویایی آنها باورنکردنی است. پس از بوییدن شما، به احتمال زیاد صدای شما را میشنوند. «ما آموختهایم که سگها میتوانند صدای صاحبان خود را تشخیص دهند و نه تنها صداها، بلکه کلمات خاصی مانند “پیادهروی” یا “خوراکی” را نیز تشخیص میدهند.» همچنین مطالعاتی وجود دارد که نشان میدهد سگها میتوانند بین چهرههای آشنا و ناآشنا تمایز قائل شوند، اگرچه بینایی آنها به اندازه حس بویایی یا شنواییشان قوی نیست. سگ شما احتمالاً از همه این فرآیندها عبور میکند و این امر، خاطرهای را از احساسی که به آنها میدهید و سابقه طولانی شما در تقویت تجربیات مثبت، فعال میکند.» هنگامی که این اتفاق میافتد، «زومیهای» شاد به ناچار شروع میشوند.
اکسیتوسین که با نام «هورمون عشق» نیز شناخته میشود، هورمون و نروپپتیدی است که نقش بزرگی در تقویت احساسات ارتباط و اعتماد بین افراد ایفا میکند – چه یک مادر و نوزادش باشند و چه یک سگ و صاحبش. گرکن میگوید: «اکسیتوسین از هیپوتالاموس مغز ترشح میشود و سپس از طریق جریان خون تحویل داده میشود.» از آنجا، به ادرار ما میرسد. در سال ۲۰۱۵، محققان یک مطالعه برجسته را بر روی چیزی به نام «حلقه نگاه اکسیتوسین» انجام دادند. آنها از صاحبان حیوانات خانگی خواستند تا برای مدتی آزادانه با سگهایشان تعامل کنند و سپس نمونههای ادرار از هر دو طرف، هم قبل و هم بعد از تعامل آنها، جمعآوری کردند. محققان دریافتند که سطح اکسیتوسین زمانی که صاحب و سگ با یکدیگر ارتباط چشمی برقرار میکردند، بالاترین میزان را داشت. هرچه این دو بیشتر به یکدیگر نگاه میکردند، سطح اکسیتوسین آنها بالاتر میرفت. این امر باعث واکنشهایی مانند محبت بیشتر و نرم شدن ویژگیهای صورت میشد و یک حلقه مستمر از تقویت مثبت را ایجاد میکرد.
گرکن میگوید: «سگها وقتی ما را میبینند هیجانزده میشوند، که باعث ترشح اکسیتوسین توسط هر دو طرف و افزایش احساسات خوب میشود.»
در حالی که سگها نمیتوانند مانند ما ساعت بخوانند، اما حس زمان دارند. آنها همچنین ریتم شبانهروزی (ساعتهای بیولوژیکی درونی) خود را دارند، بنابراین به خوبی با روتین روزانه خود هماهنگ هستند و میدانند که چه انتظاری داشته باشند. مطالعات نشان دادهاند که هرچه یک مراقب بیشتر دور باشد، پاسخ سگ در هنگام دیدار مجدد با او پرشورتر خواهد بود.
البته، همیشه این احتمال وجود دارد که اگر سگ شما هنگام دیدن شما از خود بیخود میشود، ممکن است از اضطراب جدایی رنج ببرد، که یک پاسخ غیرطبیعی به تنها ماندن است. گرکن میگوید: «به این فکر کنید که یک وبکم نصب کرده و ببینید وقتی بیرون هستید، سگتان چه شکلی است. به دنبال نشانههای پریشانی مانند راهرفتن، نفسنفس زدن، پارس کردن، زوزهکشیدن، ادرار و مدفوع باشید که نیاز به درمان دارند.» البته، ممکن است به سادگی این باشد که سگ شما زندگی را با حضور شما بهتر میبیند و فقط واقعاً، واقعاً، واقعاً از دیدن شما هیجانزده است.
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید