دیوید لینچ (David Lynch) یکی از تأثیرگذارترین کارگردانهای تاریخ سینما است که آثار وی به طور مستقیم و غیرمستقیم الهامبخش دهها سریال و فیلم شناختهشده امروزی بوده است. با این حال، بسیاری از افراد خبر دارند که تا چه حد آثار او به منبع الهامی برای بازی های ویدیویی تبدیل شدهاند.
از پروژههای مستقل گرفته تا فرنچایزهای سرشناس مانند Silent Hill و The Legend of Zelda، آثار دیوید لینچ (David Lynch) به شیوهای بر آنها تأثیر گذاشته است. روایتهای گسسته، شخصیتهای عجیب و غریب و موقعیتهای سوررئال، برخی از عناصریاند که چندین بازی ویدیویی مدیون این کارگردان و فیلمنامهنویس نامآور هستند.
Disco Elysium-۱۰
Disco Elysium از آن بازیهایی است که در زمان انتشار اولیهاش، صنعت بازیهای ویدیویی برای همیشه تغییر داد. سبک جسورانه و نامتعارف این بازی، آن را به یک اثر کلاسیک معاصر در بازیهای ویدیویی تبدیل کرده است. چیزی که بسیاری بهخاطر نمیآورند این است که این عنوان بخش عمدهای از موفقیت خود را مدیون آثار کارگردان برجسته سینما، دیوید لینچ است و نیازی به جستجوی عمیق برای یافتن شباهتها میان این بازی و آثار او وجود ندارد. همین پیشزمینه اولیهای بازی که موقعیتی مشابه «Twin Peak» را ارائه میدهد، برای اثبات این موضوع کافی است؛ با کارآگاهی که هم با مهارتهایش و هم با غرایزش به بررسی میپردازد.
اگر اینها کافی نباشند، بازی همچنین ارجاعی نسبتاً مستقیم به قابلیت «Inland Empire» دارد که نام یکی از فیلمهای این کارگردان است. این مهارت از دستهای ویژگیهای روانی (Psyche) به کاوش در افکار و ایدههای خیالپردازانه میپردازد که میتوانند داستان را به مسیرهای غیرمنتظرهای بکشاند؛ همانطور که معمولاً در آثار لینچی شاهد آن هستیم. در توضیح این مهارت نوشته شده است: «با لباسهایتان گفتگو خواهید کرد، گفتگوهایی که اگر پیش از آن به تیمارستان انداخته نشوید، ممکن است مسیر تحقیقات را تغییر دهند!»
Kentucky Route Zero-۹
فضای بازیهای ویدیویی مملو از ماجراجوییهای گوناگون است، اما تعداد کمی از آنها بهپای Kentucky Route Zero میرسند. این بازی ماجراجویی در سبک پوینت اند کلیک، شاید یکی از عناوینی باشد که بیش از همه به خلق تجربهای لینچی در این مدیوم نزدیک شده است. داستان اثر، به فصلهای مختلف تقسیم شده است که بهتدریج نشان میدهند چگونه شخصیتهای متفاوت به بزرگراه مخفیِ پنهانشده در حومه کنتاکی مرتبط هستند.
با ارجاعات آشکار به رئالیسم جادویی و فضاسازی کاملاً سوررئال، Kentucky Route Zero از داستانگویی پیوسته ناهنجار اما هیپنوتیزمکننده بهره میبرد. شخصیتها بدون آنکه خود بدانند در زمان و مکان جابهجا میشوند، یا گفتگوهایی بدون معنا یا کنترل آشکار دارند، گویی در یک رویا هستند. این موارد، همان عناصری هستند که هر طرفدار لینچ آنها را میشناسد و برایش آشنا به نظر میرسد.
Oxenfree II-۸
نسخه اول Oxenfree بهخودیخود اثری چشمگیر بود، اما دنبالهای آن بدون شک بهخاطر الهامگیری کامل از سبک لینچی بیش از حد انتظار برجسته میشود. داستان این دنباله، رایلی و همکارش جیکوب را دنبال میکند که در حال بررسی برخی ناهنجاریهای رادیویی در شهر زادگاهشان، کامنا (Camena)، هستند. با پیشرفت داستان، آنها درمییابند که دریچهای ابعادی در حال بازشدن است و این مسئولیت بر عهده آنهاست که آن را ببندند.
همانند بازی اول، Oxenfree II از رویدادهای فراطبیعی برای کاوش عمیقتر در تعارضات بینفردی شخصیتهای اصلی استفاده میکند. اما این بار، مؤلفههای لینچی در برخی عناصر داستانی پررنگترند و با شخصیتهای اصلی بالغتری به کاوش گذاشته میشوند. این مرز محو شده بین واقعیت و ابعاد فراطبیعی، بازیکن را تا مدتها پس از پایان داستان در حیرت نگه میدارد که واقعاً چه اتفاقی در آن رخ داده است.
Control-۷
Control ترکیبی از جریانهای خلاقانهای متفاوت است که در کنار هم تجربهای منحصربهفرد خلق میکنند. این بازی با ردپای آشکار ژانرهای New Weird و وحشت، وامدار بسیاری از عناصر فیلمشناسی دیوید لینچ نیز است؛ از محیطهای بهظاهر عادی اما آشفتهای این عنوان گرفته تا مراحل خاصی مانند Oceanview Motel و Ashtray Maze، که بهوضوح یادآور سبک لینچ هستند.
جزئیات دیگری که این الهامپذیری را نشان میدهند، در صحنههای مختلف بازی پراکندهاند. بهویژه لحظاتی که جسی با «The Board» ارتباط برقرار میکند، ارجاعاتی به «Black Lodge» در سریال تویین پیکز دارند؛ از تُنهای قرمز رنگ گرفته تا صداهای دستکاری شدهای که اطلاعاتی به شخصیت اصلی میدهند. بسیاری از صحنهها نیز آن حس عجیب و رویاییِ خاص آثار دیوید لینچ را بازتاب میدهند.
Life is Strange-۶
با تمام ارجاعاتی که دارد، میتوان لایف ایز استرنج را اقتباسی مدرن از سریال کلاسیک توین پیکس ساخته دیوید لینچ دانست. از همان ابتدا، فضاسازی شباهتهای آشکاری دارد؛ هر دو سریال و بازی حول محور دختری محبوب میچرخند که ناپدید میشود. به طور مشابه، با پیشرفت داستان، اتفاقات فراطبیعی رخ میدهند که بهتدریج رازهای بزرگتری را آشکار میکنند.
در همین راستا، بازی شامل برخی ایستراگها است که این الهامگیری را به وضوح به تصویر میکشند. برای مثال، در بخشی از بازی، بازیکنان میتوانند نامهای امضا شده توسط Dr. Jacoby را پیدا کنند؛ نامی که با روانپزشک سریال تلویزیونی مشترک است. حتی پلاک ماشین کلوئی (شخصیت بازی) نیز TWNPKS است. بهوضوح میتوان حس احترام و علاقه سازندگان به این سریال را درک کرد و جای تعجب نیست که این بازی خود بهتنهایی به یک اثر محبوب کالت کلاسیک تبدیل شده است.
Braid-۵
Braid بهعنوان یکی از نخستین بازیهای ایندی شناخته میشود که به جریان اصلی راه یافت و موجب شکلگیری موجی از توسعه مستقل شد که تا امروز ادامه دارد. اگرچه ارتباط آن با دیوید لینچ در نگاه اول آشکار نیست، اما جاناتان بلو، سازنده این بازی، خود اعلام کرده که لینچ الهامبخش او در ساخت این بازی و دیگر آثارش بوده است. نمونهای از این الهامگیری را میتوان در بخش سپاسهای پایانی (Credits) بازی مشاهده کرد، جایی که نام این فیلمساز در بخش سپاسهای ویژه آورده شده است.
این بازی در ظاهر یک پلتفرمر با مکانیک جالب کنترل زمان است، اما در اجرای پیامش است که ردپای الهامات لینچی به چشم میخورد. بهویژه در سطوح پایانی، وقتی پیچش بزرگ داستانی بهتدریج آشکار میشود، نشانههای واضحی از سوررئالیسم و عجیبوغریب بودن دیده میشود که یادآور سبک فیلمهایی مانند Mulholland Drive و Lost Highway است.
The Legend of Zelda: Link’s Awakening-۴
همانطور که تا کنون مطالعه کردهاید، چندین اثر الهامگرفته از دیوید لینچ همان تُن وهمآلود و جذاب فیلمها و سریالهای او را بازتاب میدهند. به همین دلیل شگفتانگیز است که حتی سری محبوب شرکت نینتندو، یعنی The Legend of Zelda نیز در میان آثاری قرار دارد که از این فیلمساز آمریکایی الهام گرفتهاند. به طور خاص، این تأثیر در بازی «بیداری لینک» (Link’s Awakening) برای کنسول گیم بوی مشهود است. تاکشی تزوکا، کارگردان این بازی، در مصاحبهای توضیح داد که هنگام خلق این بازی از توین پیکس الهام گرفته است.
ایده اصلی خلق مکانی شبیه به این سریال تلویزیونی بود که پر از شخصیتهای غیرمعمولی باشد که بیش از آنچه به نظر میرسند راز در خود پنهان دارند. این ایده نهایتاً به شکل جزیره کوهولینت (Koholint) در بازی تجلی یافت. فرنچایز افسانه زلدا بیش از آنچه تصور میکنید مدیون دیوید لینچ است. از زمان انتشار «بیداری لینک»، بازیهای بعدی این سری شخصیتهای عجیبتر و داستانهای تاریکتری را معرفی کردند که امروز به مولفههای کلیدی هر بازی زلدا تبدیل شدهاند.
Alan Wake II-۳
Remedy استودیویی است که هیچگاه الهامگیری از دیوید لینچ را در بازیهایش پنهان نکرده است. در هر دو بازی Quantum Break و Control، بازیکنان شاهد ارجاعات متعددی به آثار او هستند. اما این دوگانه Alan Wake است که بیشترین شباهتها را به سبک لینچ نشان میدهند. تنها برای مقایسه برخی عناصر بازی اول، شهر Bright Falls و کافه Oh Deer Diner بهوضوح یادآور توین پیکس و کافه Double R Diner در آن سریال هستند. حتی میتوان گفت سرنوشت Alan Wake (شخصیت اصلی بازی) و مامور کوپر (Cooper) در پایان فصل دوم توین پیکس شباهتهای قابلتوجه دارد.
با این حال، این قسمت دوم بازی است که واقعاً به سمت سبک تاریک و سوررئال شناختهشده لینچ متمایل میشود. سَم لیک، کارگردان خلاق بازی، خود تأیید کرده که لینچ الهامبخش این پروژه بوده است. جالب است اشاره کنیم که شخصیت جدید بازی، ساگا اندرسون، و توانایی او برای ورود به Mind Place بهشدت یادآور دیل کوپر و روشهای خاص اوست. پیچشهای عجیب داستانی و روایت نامتعارفی که این بازی ارائه میدهد، بدون زمینهسازیهای فیلمساز آمریکایی، هرگز به این شکل نمیتوانست وجود داشته باشد.
Deadly Premonition-۲
مقایسه بازی Deadly Premonition با اثر کالت کلاسیک دیوید لینچ اجتنابناپذیر است. داستان این بازی، حول محور تحقیقات یک مأمور FBI به نام فرانسیس یورک مورگان میچرخد که سعی دارد هویت یک قاتل را در شهر کوچک گرینویل کشف کند. این ماجراجویی مملو از شخصیتهای عجیبوغریبی است که تنها نوک کوه یخِ رویدادهای عجیبتر شکلدهنده داستان محسوب میشوند.
اگرچه بسیاری این بازی را به دلیل کیفیت عجیبش، آن را نسخه بازیهای ویدیویی فیلم The Room مینامند (فیلمی که به بد بودن جذابش مشهور است)، اما در نهایت Deadly Premonition جذابیت خاصی دارد که پروژههای تجربیتر لینچ را بهخاطر میآورد. عناصر ناهماهنگ و نامتعارف بازی، شباهتهایی به فیلمهایی مانند What Did Jack Do? و Eraserhead دارد و بهوضوح نشان میدهد چرا این بازی طی سالها به اثری با طرفداران وفادار تبدیل شده است.
Silent Hill 2-۱
یکی از مهمترین نامها در صنعت بازیهای ویدیویی بدون شک سری Silent Hill است. این فرنچایز ترسناک به دلیل سبک منحصربهفرد خود، الهامبخش بسیاری از بازیها، سریالها و فیلمهای دیگر بوده است. بخش عمده چیزی که امروز بهعنوان ویژگیهای مشخصه این سری شناخته میشود، مدیون قسمت دوم آن است که بر عناصر «وحشت روانشناختی» متمرکز بود و موفق شد طرفداران بسیاری را مجذوب خود کند. جالب اینجاست که دیوید لینچ به طور غیرمستقیم نقشی کلیدی در شکلگیری هویت امروزی این بازی دارد.
بر اساس گفتههای ماساهیرو ایتو، کارگردان هنری بازی، داستان این عنوان در ابتدا قرار بود مستقیماً از فیلم Lost Highway لینچ الهام بگیرد، اما به دلیل مشکلات پیرامون بودجه، مجبور شدند ایده اصلی را تغییر دهند؛ هرچند برخی عناصر روایی الهام گرفته شده در اثر نهایی مشهود است. صحنههای ترسناک کابوس گونه و رمز و راز ذات شهر سایلنت هیل، شاید بزرگترین مشارکتی باشد که دیوید لینچ به طور غیرمستقیم به دنیای بازیهای ویدیویی ارائه کرده است.
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید