برداشتهای اولیه اهمیت زیادی دارند و این موضوع در مورد شخصیتهای داستانی حتی بیشتر از افراد واقعی صدق میکند. اگر یک شخصیت داستانی در اولین حضورش نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کرده یا همدردی او را جلب کند، بعید است که مخاطب در طول زمان به او علاقهمند شود.
بازیهای ویدیویی پر از شخصیتهای ناخوشایندی هستند که مخاطبان به آنها داستان یا سرنوشت آنها اهمیتی نمیدهند. اما این منفوریت، یک حکم قطعی نیست. بودهاند شخصیتهایی که از نظر مخاطب غیر قابل همزادپنداری، غیراخلاقی یا صرفاً کسلکننده به نظر میآمدهاند، اما توانستهاند جای خود را در دل گیمرها بازکنند و اگرچه شاید محبوب نشدهاند، اما حداقل درنهایت مورد قبول واقع شدهاند.
در ادامه، فهرستی از ۱۰ شخصیت را مطالعه میکنید که توانستهاند در طول زمان و به روشهای گوناگون، به رستگاری در نظر گیمرها برسند:
کمتر شخصیتی در بازیهای ویدیویی به اندازهی جاسوس محبوب بازی Metal Gear Solid با نام Solid Snake، نمادین و شناخته شده است. پس از موفقیت چشمگیر اولین بازی از این سری، طرفداران مشتاقانه منتظر ادامهی ماجراهای این شخصیت در Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty بودند؛ بنابراین زمانی که با خبر شدند که قرار است بیشتر زمان بازی را به عنوان Raiden رنگپریده و بیروح بگذرانند، اعتراض قابلتوجهی از سوی آنها شکل گرفت.
Raiden به دلیل اینکه بیش از حد جدی و کمتر از Snake تأثیرگذار به نظر میآمد، نتوانست در اولین حضور خود توجه مخاطبین را جلب کند. با این حال، در حضورهای بعدی در بازیهای «Guns of the Patriots» و «Metal Gear Rising: Revengeance» به عنوان یک سایبورگ قدرتمند با داستانی جالب و شخصیتی که طرفداران بسیار به آن علاقهمند شدند، در قلب هواداران سری Metal Gear جا باز کرد.
هر همراهی در هر بازی Dragon Age طرفداران و مخالفان خود را دارد، اما Morrigan یکی از شخصیتهای کمتر محبوب در Dragon Age: Origins بود. این جادوگر بداخلاق، شخصیت اصلی را برای انجام هر کار خوبی سرزنش میکرد و در مواجهه با هر شخصیت دیگری نیز بیادب و بیاعتنا بود. این موضوع، باعث نارضایتی طرفداران شده بود، به حدی که Bioware در نهایت مجبور شد این مشکل را به رسمیت بشناسد.
بنابراین، زمانی که Morrigan در Dragon Age: Inquisition به یک شخصیت مکمل تبدیل شد، شخصیت پردازی او دست خوش تغییرات قابل توجهی شده بود. او همچنان از نظر اخلاقی خاکستری و سرزنشگر بود، اما در کمک کردن کمی مشتاقتر و با سایر شخصیتها رابطهای صادقانه و محترمانه برقرار کرده بود. به همین دلیل، محبوبیت او میان طرفداران نیز به مقدار بسیار زیادی افزایش یافت.
بیشتر اوقات، کسلکننده بودن یک شخصیت از نفرتانگیز بودن آن نیز بدتر تلقی میشود، خصوصاً وقتی که او را برای یک عنوان شناخته شده طراحی میکنید. این سرنوشت، همان چیزی بود که Luigi، شخصیت ثانویه Super Mario Bros. را تهدید میکرد. از آنجا که Luigi تنها برای اضافه شدن قابلیت بازی دو نفره و کاملاً مشابه Mario طراحی شده بود، در ابتدا هیچ وجه تمایزی نداشت که بتواند شخصیت او را برای مخاطب جذاب نشان دهد. اگرچه Mario به یکی از شناختهشدهترین شخصیتهای بازیهای ویدیویی تبدیل شد، اما Luigi در این موفقیت سهیم نبود.
بازیهای بعدی در این سری، به ویژه Luigi’s Mansion، توانستند Luigi را با شخصیت ترسو اما قهرمانانه جدید خود به همراه گیمپلی متمایز از Mario، به مخاطبان معرفی کنند. این وجه تمایز، درنهایت، به محبوبیت آن میان طرفداران سری منجر شد.
پس از آنکه بازی Halo داستان Master Chief را به گیمرها شناساند، Halo 2 داستان خود را به دو بخش تقسیم کرد. قسمتی از این عنوان، همچنان داستان Master Chief را دنبال میکند که سعی دارد از زمین و Delta Halo در مقابل Covenant دفاع کند. با این حال، بخش بزرگی از بازی به Arbiter Thel ‘Vadam، یکی از اعضای Covenant شرور میپردازد که درباره مردم خود بیشتر آموخته و خیانتی وحشتناک را تجربه میکند.
Arbiter، اگرچه هرگز کاملاً منفور نبود، اما در ابتدا به دلیل عضوی از گروه دشمنان بازی قبلی بودن و به خود اختصاص دادن بیشتر داستان بازی، یک شخصیت بحث برانگیز محسوب میشد. با این حال، داستان احساسی و عمیق و همچنین پیوندی که با Master Chief در طی Halo 2 و Halo 3 برقرار کرد، او را به یکی از شخصیتهای محبوب طرفداران تبدیل کرد، تا جایی که طرفداران همواره درخواست میکردند که او به عنوان یک شخصیت اصلی در بازیهای دیگر Halo نیز حضور داشته باشد.
Ethan Winters در بازی Resident Evil 7: Biohazard هیچگاه به طور کامل مورد تنفر قرار نگرفت، اما تصمیم برای ارائه یک قهرمان سادهتر و معمولی برای بازی، به مذاق بسیاری از طرفداران خوش نیامد. در مقایسه با شخصیتهای رنگارنگ و دراماتیکی مانند Chris Redfield یا Leon kennedy، برخی Ethan را کسلکننده و غیر قابل توجه یافتند.
در بازی Resident Evil Village، شخصیت Ethan به شکلی متفاوت نوشته شده است. او همچنان یک شخصیت بیاحساس و خشک است، اما به دلیل وضعیت پر استرسی که در آن قرار دارد، بسیار احساسیتر شده و تنشهای واقعی عاطفی و لحظاتی از شادی را در مواقع لازم از خود نشان میدهد. شهرت Ethan به قدری بهبود یافت که اقدامات او در پایان Resident Evil Village، به عنوان یکی از اوجهای احساسی کل سری Resident Evil در نظر گرفته میشود.
جایگزینی شخصیت اصلی محبوب در بازیهای ویدیویی همیشه یک انتخاب بحثبرانگیز است و طرفداران بلافاصله پس از اعلام اینکه Nero، و نه Dante معروف، شخصیت اصلی Devil May Cry 4 خواهد بود، نسبت به او نارضایتی زیادی از خود نشان دادند.
با این حال، شخصیت Nero در بازی عملکرد خوبی داشت و در نظر طرفداران جایگاه خود را ارتقا داد. ماهیت فوقالعاده بحثبرانگیز ریبوت DmC: Devil May Cry باعث شد بسیاری از طرفداران آن زمان، Nero به عنوان شخصیت اصلی را در نوری تازه ببینند. در زمان انتشار Devil May Cry 5، بسیاری از طرفداران توانستند هم Dante و هم Nero را به عنوان شخصیتهای اصلی درخور و قابل تحسین ببینند.
گاهی اوقات یک شخصیت نمیتواند قلب همه را به دست آورد، اما میتواند حداقل کمی از نفرتی که پیرامونش وجود دارد را بکاهد. برای مثال، Garrosh Hellscream یک شخصیت شرور برجسته در دنیای World of Warcraft بود که تلاشهای Thrall برای برقراری صلح را خراب کرد و چندین عمل واقعاً غیر اخلاقی دیگر نیز انجام داد که دوستداشتن او را به امری ناممکن تبدیل کرده بود.
با این حال، اقداماتی که او در افزونههای بعدی مانند Cataclysm انجام داد و ارزیابی مجدد طرفداران از شخصیتهایی مانند Thrall، نظرها نسبت به او را تغییر داد. اگرچه او همچنان یک شخصیت شرور باقی ماند، اما بسیاری از بازیکنان به طور نیمهجدی از عبارت «Garrosh هیچ اشتباهی نکرد» به عنوان یک میم استفاده کردند که نشان از تغییر جایگاه او میان طرفداران دارد.
بازی کردن نقشی در فرانچایزی غیر از سری اصلی خود و موفقیت در این امر تا حدی که نفرت بازیکنان تبدیل به علاقه شود، نادر است، اما غیرممکن نیست. Squall Leonhart یکی از شخصیتهای کمتر محبوب سری Final Fantasy بود، زیرا طرفداران او را به عنوان شخصیتی غرغرو، غیر کارآمد و همچنین همواره در تلاش برای جذاب به نظر آمدن در Final Fantasy ۸ میدیدند.
Squall در چندین نسخه از سری بازیهای Kingdom Hearts، مانند بسیاری از شخصیتهای دیگر Final Fantasy حضور داشت. در این بازیها، نقش او به طور قابلتوجهی فعالتر، یاریدهنده و مدبر بود که این شخصیتپردازی به شکل قابلتوجهی به دوستداشتنیتر و جذابتر شدن او کمک کرد. این تغییر، محبوبیت او را در دیگر عناوین Final Fantasy را نیز به دنبال داشت.
طرفداران اغلب اولین همراه بازی Mass Effect یعنی Kaidan Alenko را نادیده میگیرند. انسانی با شخصیتی آرام و منطقی که متاسفانه چیز زیادی برای متمایز کردن شخصیت او با دیگر شخصیتهای فضایی بازی وجود نداشت. علاوه بر این، از دیگر دلایل عدم محبوبیت Kaidan، مهارتهای نهچندان قابل توجه وی بود که او را در جایگاه مشخصی برای مبارزات قرار نمیداد.
Kaidan به طور کلی در Mass Effect 2 حضور چندانی نداشت، اما در نسخه سوم ضمن ایفای نقشی مهم، به عنوان عضوی از تیم نیز حضور داشت. بازی بیشتر بر رابطه او با Shepard تمرکز داشت و حس شوخ طبعی، دست و پا چلفتی بودن و خود انتقادی وی را برجسته کرد. با وجود این ویژگیها، Kaidan در نسخه سوم تبدیل به یکی از اعضای محبوبتر تیم شد.
شخصیتها، هرگز تمرکز اصلی سری بازیهای Left 4 Dead نبودند، اما بازیکنان همچنان به دو گروه بازماندگان از هر دو بازی اول و دوم Left 4 Dead وابسته شدند. اما در این میان، تنها شخصیتی که موفق نشد دل بازیکنان را به دست بیاورد، Rochelle بود، زیرا شخصیت او کسلکنندهتر از دیگران به نظر میآمد و کمبود دیالوگهای خندهدار یا لحظات برجسته کننده به این مشکل دامن میزد.
علاوه بر کمپین جدید، محتوای دانلودی (DLC) این عنوان چندین دیالوگ جدید را که قبلاً غیر فعال شده بودند به این شخصیت اضافه کرد. این دیالوگها کمک کردند تا این شخصیت به لطف لحظات خندهدار و به یاد ماندنیتر جدید، تعریف دقیقتری داشته باشد که در نتیجه، باعث شد بازیکنان به او بیشتر علاقهمند شده و Rochelle را در سطحی برابر با دیگر شخصیتهای Left 4 Dead قرار دهند.
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید