درحالی که تنها چند هفته با انتشار بخش اول از فصل پایانی سریال Stranger Things فاصله داریم، همه دنبالکنندگان آثار تلویزیونی اهمیت یک پایان شایسته و درخور را درک میکنند. در این مطلب به پایانبندیهایی میپردازیم که همیشه مورد انتقاد قرار گرفتهاند، اما در واقع جذابتر از آن چیزی هستند که فکر میکنید.

حتی سریال موفقی مانند Lost با شخصیتپردازیهای قدرتمند و خلق جهانی عظیم، موفق نشد از موج انتقادات پس از پخش اپیزود پایانی فرار کند. علاوهبر Lost، سریالهای دیگری نیز وجود دارند که پس از گذشت سالها همچنان درباره پایانبندی آنها صحبت میشود و بحثهای زیادی حولمحور آنها وجود دارد.

Castle هنوز هم پس از گذشت سالها، سریالی راحت و دوستداشتنی برای تماشا محسوب میشود، اما بسیاری از دنبالکنندگان از ساختار اپیزود پایانی آن به نام Crossfire راضی نبودند. در این قسمت، شخصیت کیت بکت و ریچارد کسل از تیراندازی جان سالم به در میبرند و طی یک فلشفوروارد، آنها را میبینیم که با سه فرزندشان در حال خوردن صبحانه هستند.
بدون این صحنه کمی کلیشهای بهنظر میرسد، اما با لحن و اتمسفر کلی سریال همخوانی دارد و پیدا کردن پایانی رضایتبخشتر را به کار دشواری تبدیل میکند. بخش زیادی از سریال درباره همکاری این کاراکتر برای حل پروندههای مختلف جریان دارد، پس منطقی است که در اپیزود پایانی جان آنها در معرض خطر قرار بگیرد.
از طرف دیگر، در طول سریال شاهد شوخیها و مکالمات شخصیتهای کیت و کسل هستیم تا درنهایت ارتباط آنها جدیتر میشود. پس طبیعی است که مخاطب میخواهد بداند که آنها همچنان باهم هستند یا اتفاق دیگری افتاده است. شاید اپیزود پایانی Castle، هیجانانگیزترین قسمت سریال نباشد، اما به اندازهای که طرفداران فکر میکنند کیفیت پایینی ندارد.

اگر فرض کنیم که کاراکتر دکستر مورگان در پایان سریال Dexter میمیرد، درواقع فرض درستی است، البته به شکلی متفاوت روایت میشود. در اپیزود پایانی سریال و زمان که به نظر میرسد زندگی شخصیت اصلی تمام شده، با یک پلاتتوئیست متوجه میشویم که او هنوز زنده است و در ایالت اورگن به عنوان یک نجار زندگی میکند.
بسیاری همچنان از پایانبندی Dexter ناراضی هستند، زیرا شخصیت دبرا مورگان به طور غمانگیزی میمیرد. اما زمانی که به آن فکر میکنیم، سخت است که بگوییم این اپیزود به اندازهای مردم میگویند ضعیف است.
درواقع زمانی که یک سریال پس از هشت فصل به اتمام میرسد، انتظار سورپرایزهای را در انتهای داستان داریم. همچنین میدانیم که حتی اگر مرگ دکستر در اپیزود پایانی را مشاهد میکردیم، او همچنان در اسپینآفهای New Blood و Resurrection به داستان بازمیگشت.

دنبالکنندگان Weeds از پایان این سریال به خاطر وضعیت نه چندان جالب شخصیت نانسی باتوین و پایان رابطه پیچیدهاش با اندی ناراضی بودند و همچنین تماشای تلاشهای شین برای مقابله برای مشکلاتش را ناراحتکننده میدانستند. با این حال، اگر به گذشته رابطه شخصیتهای نانسی و اندی نگاه کنیم، او همیشه از احساسات اندی نسبت به خود سوءاستفاده میکرد، پس سخت است که نپذیریم پایان درستی برای آنها رقم خورد.
این اتفاق که اندی کنترل زندگیاش را به دست بگیرد و نانسی را رها کند، اتفاق خوبی برای او محسوب میشود. از طرف دیگر، داستان شخصیت شین نیز به خوبی پیش میرود و بااینکه ناراحتکننده است که او را در نقش یک فرد معتاد به الکل میبینیم، اما تصویری واقعی از انسانی را میبینیم که در خانهای ناپایدار بزرگ شده است. آخرین سکانس سریال نیز شخصیتهای نانسی، شین، اندی، داگ و سیلاس را نشان میدهد که همچنان در زندگی یکدیگر هستند اما نیاز به مدتی زمان دارند تا بهبود پیدا کنند.

هیچ شکی نیست که در اپیزود پایانی سریال Game Of Thrones همه اتفاقات بهشدت پرتنش پیش میرود. این سوال برای دنبالکنندگان ایجاد شده بود که چرا تمام این اتفاقات تنها در چند قسمت محدود رخ میدهند، درحالی که این داستانها نیاز به زمان بیشتری داشتند.
وقتی به این موضوع فکر میکنیم که فصل پایانی سریال تنها شامل شش اپیزود بود، باورش سخت میشود، مخصوصا با توجه به محبوبیت بالای سریال و افرادی که مشتاق پایان آن بودند. به احتمال زیاد اگر سازندگان هشت یا ده قسمت را برای فصل پایانی در نظر میگرفتند، شاهد کاهش کیفیت سریال نبودیم.
درحالی که بسیاری از طرفداران با قتل دنریس تارگرین به دست جان اسنو موافق نیستند، اما این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که این اپیزود بدترین قسمت سریال نیست. حتی میتوانیم بگوییم که پایان داستان وحشتناک هم نیست، به خصوص وقتی در نظر میگیریم که سازندگان مسیر غیرمنتظرهای را انتخاب کردند.

پایان مشهور سریال Roseanne با عنوان Into That Good Night در زمان پخش خود در سال ۱۹۹۷ طرفداران را حسابی عصبانی کرد و هنوز هم یکی از منفورترین پایانهای تاریخ تلویزیون به شمار میرود. در این اپیزود متوجه میشویم که تمام اتفاقاتی که برای شخصیت روزان و خانوادهاش افتاده، از جمله پولدار شدنشان با برنده شدن در بختآزمایی، هیچکدام حقیقت نداشتهاند.
در واقع، حمله قلبی کاراکتر دن کشنده بوده و روزان تمام این مدت کتابی براساس تجربههای خود مینوشته است. بااینکه واقعی نبودن اتفاقات یک فصل به طور کامل انتخاب ایدهآلی نیست، اما از نظر منطقی قابل قبول است.
Roseanne سیتکامی واقعگرایانه، خام و سختگیرانه درباره مشکلات طبقه کارگر و چالشهای مالی بوده است. وقتی دوباره به فصل نهم نگاه میکنیم، واقعا باور آن سخت که اوضاع خانواده کانر به این سرعت متحول شود. همچنین اپیزود پایانی به مسائلی مانند غم و از دست دادن افراد میپردازد و نوع نگاه روزان به گذشته آن را جذاب میکند.

زمانی که فصل سوم Squid Game در ژوئن ۲۰۲۵ از طریق سرویس نتفلیکس منتشر شد، از ابتدا مشخص بود که بیشتر دنبالکنندگان نظرهای تندی درباره آن خواهند داشت، زیرا این سریال به طور طبیعی تیره، تلخ و بحثبرانگیز است. درنهایت همین اتفاق افتاد و فصل پایانی سریال با واکنشهایی منفی مواجه شد.
اصلیترین دلیل این نارضایتی، تصمیم غافلگیرکننده شخصیت گیهون برای فدا کردن خود بود. دیدن این مسئله که شخصیتی از چندین بازی مرگبار جان سالم به در برده، درنهایت این تصمیم را میگیرد که خودش را قربانی کند برای بسیاری از دنبالکنندگان خوشایند نبود.
با این حال، زمانی که متوجه میشویم که او این کار را برای محافظت از نوزاد جیهون انجام داده، تصمیمش در خدمت داستان قرار میگیرد. در اپیزود پایانی، از برنده شدن نوزاد جیهون گرفته تا اشارهای ظریف به ادامه مسابقات در آمریکا، همهچیز به درستی پایان میرسد.

اپیزود پایانی سریال How I Met Your Mother بدون شک یکی از بحثبرانگیزترین پایانهای تاریخ تلویزیون به شمار میرود. بعد از اینکه تد موزبی پس از گذشت نُه فصل، داستان بزرگترین عشقش را تعریف میکند، سریال روح واقعی همسرش را از او میگیرد. بسیاری از بینندگان احساس میکردند که تازه با شخصیت تریسی مککانل آشنا شدهاند و او به طور ناگهانی از سریال حذف میشود. داستان طوری پیش میرود که انگار تد و تریسی قرار است خوشبختی طولانی مدتی داشته باشند، اما با مرگ شخصیت تریسی به دلیل بیماری همه پیشبینیها غلط از آب درآمد.
با این حال اپیزود پایانی آنقدرها هم ضعیف نیست، در حقیقت به این مسئله میپردازد که هیچ فردی نمیداند که زندگی به کدام سمت خواهد رفت. تد به وضوح نشان میدهد که رابطهاش با تریسی زیبا، صمیمی و واقعی است و لحظات فوقالعادهای را کنار یکدیگر تجربه کردهاند. اگر از آن دسته افرادی هستید که امیدوار بودند شخصیتهای تد و رابین شرباتسکی دوباره به یکدیگر برسند، پس باید اعتراف کرد که آن بخش از پایان، تاثیرگذار و احساسی است.
اما مشکل اصلی اپیزود پایانی How I Met Your Mother در واقع کل فصل نهم محسوب میشود، فصلی که پایینتر از انتظارات و استانداردهای دیگر فصلهای سریال عمل کرد. این فصل که تمام داستان ۲۴ قسمت آن تنها در یک هفته اتفاق میافتد، حالوهوای همیشگی سریال را ندارد و بیروح به نظر میرسد. اما اگر این فصل را نایده بگیریم و تنها اپیزود پایانی را بررسی کنیم، با قسمتی رضایتبخش و قابل قبول مواجه هستیم.
منبع: ScreenRant
دیدگاهتان را بنویسید