اغلب شخصیتهای اصلی بازی های ویدیویی تمایل دارند یک قهرمان باشند. آنها معمولاً فردی منتخب، اعجوبه، با استعداد و یا یک فرد حرفهای هستند که برای انجام ماموریت مناسب به نظر میرسند. اما موارد نادری در میان شخصیتها وجود دارند که به طور تصادفی و بر حسب اتفاق به قهرمان تبدیل شدهاند. این شخصیتها، با قرار گرفتن در مکان و زمان مناسب، حماسه خود را خلق کردند. برخی از آنها به طور ناخواسته در جایگاه یک قهرمان واقعی قرار گرفتهاند، برخی قربانی یک اشتباه یا خوششانسی شدهاند و برخی دنیا را نجات دادهاند و در عین حال اهداف شخصی خود را دنبال میکنند. در این مقاله به بررسی چند نمونه از این شخصیتها میپردازیم.
هیهاچی شناختهشدهترین شخصیت سری Tekken محسوب میشود که تقریباً در همه بازیهای این فرنچایز نقش منفی اصلی را ایفا میکند. با این حال، او در جدیدترین نسخه این مجموعه، یعنی Tekken 8، به طور ناگهانی تغییر کرده و تصمیم میگیرد به یک فرد خوب تبدیل شد و همه اشتباهات گذشته خود را جبران نماید.
احتمالاً تصور میکنید که هیهاچی پس از مدتها تفکر و تأمل این تصمیم را گرفته است، اما واقعیت امر بسیار خندهدارتر از این حرفهاست؛ هیهاچی به سادگی فراموش کرده که تا چه حد آدم بدی بوده.
داستان شخصی هیهاچی در Tekken 8 این است که او بر اثر تصادف، حافظه خود را از دست میدهد و این شامل تمام اعمال و نقشههای شیطانی او میشود. اگرچه او در طول بازی، گذشته شرارتآمیز خود را یادآوری میکند و تصمیم وی برای قهرمان شدن و شخصیت خوب بودن آگاهانهتر میشود، اما در واقعیت تغییرات درونی هیهاچی نتیجه یک تصادف بزرگ است.
شخصیت اصلی بازی Dragon Age: Inquisition در مهمترین و محترمانهترین موقعیت کل فرنچایز قرار میگیرد. Inquisitor بر خلاف پیشینیان خود که به دلایل مختلف با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند و مجبورند آنها را با مهارتهایشان حل و فصل کنند، خیل عظیمی از سربازان و جاسوسان را در اختیار دارد. اما این قدرت و موقعیت تنها به طور اتفاقی و تصادفی به دست آمده است.
در نیمه اول بازی، دلیلی که شخصیت شما به عنوان برگزیده Herald of Andraste معرفی میشود، نامشخص است. افراد مذهبی اعتقاد دارند که طبق پیشگوییها، او یک قهرمان وعده داده شده است که به طور خاص توسط Maker برای رفع بحران و مشکلات پدیده آمده توسط شیاطین انتخاب شده.
شخصیتهای Baldur’s Gate 3 همگی از گذشته جالبی برخوردار هستند. تقریباً نفر به نفر کاراکترهای همراه شما گذشته خاصی را پنهان میکنند و این گذشته در سرنوشت آنها تاثیر دارد. اما شما به عنوان شخصیت اصلی گذشتهای عادی و به دور از اتفاقات عجیب و غریب دارد. دلیلی وجود ندارد که چرا Tav در این داستان قهرمان است، جز این که در ابتدای بازی درگیر انگل tadpole میشود.
وقتی همه خاص و منحصر به فرد هستند، یک فرد عادی بیشتر در معرض نمایش قرار میگیرد.
از میان تمامی قهرمانان سری Resident Evil، ایتن وینترز احتمالاً فردی است که هیچ دلیلی برای نجات دنیا نداشت. او در Resident Evil 7 یک فرد معمولی است که به دنبال همسر گمشده خود میگردد.
وحشتی که ایتن تجربه میکند و همه کارهای قهرمانانهای که باید انجام دهد، هیچگونه ارتباطی به گذشته او ندارد و برخلاف دیگر شخصیتهای اصلی Resident Evil، او هیچگونه آموزش رزمی ندیده است و به او دستوری از سوی مافوق داده نمیشود. حتی پس از اینکه او به لطف کریس در Resident Evil: Village تحت آموزش نظامی قرار گرفت، باز هم باید سناریوی ترسناک دیگری را پشت سر بگذارد.
ایتن در دنیای دیوانهوار Resident Evil لحظهای آسودهخاطر نیست و این موضوع او را به شخصیتی تبدیل میکند که با آن ارتباط برقرار میکنیم. اگرچه اکثر طرفداران این مجموعه عاشق لیان، کریس و جیل هستند، اما در واقعیت همه ما در دنیای واقعی شبیه به ایتن هستیم. ممکن است با خود بگویید چه اشتباهی باید در زندگی یک فرد رخ داده باشد تا مجبور شود با موجودات عجیب و غریب و زنهای خونآشام مبارزه کند.
شخصیت اصلی سری Gothic به قدری فرد بیاهمیتی است که سازندگان بازی حتی به خود زحمت ندادند نامی برای او انتخاب کنند. با این حال، او وظیفه دارد از سه فاجعه جلوگیری کند.
در بخش ابتدایی نسخه اول Gothic و هنگامی که شخصیت اصلی بینام در آستانه مجازات قرار دارد، نامهای از سوی یک جادوگر دریافت میکند که باید آن را به سایر جادوگران آتشین تحویل دهد. اگرچه این کار ساده به نظر میرسد، اما تحویل نامه در نهایت باعث میشود که قهرمان داستان درگیر سیاست مستعمره شود، اسرار تاریک آن را کشف کند و در نهایت مانع از نابودی جهان توسط یک موجود شیطانی باستانی خواهد شد.
این امر موجب ایجاد یک اثر دومینویی از اعمال قهرمانانه بیشتر در بازیهای بعدی این سری میگردد و باعث میشود که قهرمان بینام شهرت بیشتری را در سراسر قلمرو کسب کند تا اینکه نهایتاً در نسخه چهارم به پادشاه تبدیل شود.
Delsin Rowe در بازی inFamous: Second Son یک نمونه جالب از یک قهرمان است. او از یک قبیله کوچک بومی آمریکایی است و تمام زندگی خود را در یک جامعه دورافتاده دور از سیاتل گذرانده است و قدرتهای فرابشری دارد. اگر گروهی از زندانیان با تواناییهای مافوق بشری نبودند، او هرگز این شانس را نداشت که به یک قهرمان تبدیل شود.
فرار دلسین از زندان موردی است که به این قهرمان جوان اجازه داد تا با چیزهای دیگری مواجه شود و قدرت خود را بیدار کند. اگر زندانیان نقشه خود را کمی دیرتر یا زودتر اجرا میکردند، او تا پایان عمر یک مجرم بینام باقی میماند.
حقیقت ماجرا این است که حتی برخی از شخصیتهای نمادین سری که به طور منظم کارهای مافوق بشری انجام میدهند، کار خود را به عنوان بازماندههای ساده و بدون آموزش قبلی در مبارزه با زامبیها و جهشیافتهها آغاز کردند. بهترین مثال در این مورد لیان کندی است.
لیان در Resident Evil 2 یک افسر پلیس رده پایین است که خود را در شهر Racoon و در میان شیوع ویروس و یورش زامبیها میبیند. این نسخه از لیان تنها یک بازمانده دیگر از وحشت زامبیها است و تنها دلیلی که او شهر را نجات میدهد و نقشههای آمبرلا را متوقف میکند، این است که به طور تصادفی با عوامل آنها در سراسر شهر مواجه میشود.
اگرچه داستان اصلی همه بازیهای Pokémon درباره کودکانی است که برای به دست آوردن عضویت در باشگاه به سراسر جهان سفر میکنند، اما آنها همیشه در این راه دنیا را نجات میدهند. بهترین مثال در این مورد کاراکتر Red در بازی Pokemon Red and Blue است.
Red مسئول خنثی کردن چندین توطئه تیم راکت جنایتکار است و با این حال، همه این پیروزیها به طور تصادفی اتفاق میافتد. تقریباً هیچ یک از رویاروییهای Red با Team Rocket رخ نمیدهد زیرا شما به طور فعال در حال جستجوی آنها هستید و به تنهایی همه برنامههای آنها را خراب میکنید.
Edward Kenway از نوادگان برخی از بزرگترین قاتلان تاریخ Assassin’s Creed و پدر هیثم و پدر بزرگ کانر از بازی سوم محسوب میشود. با وجود تمام این ارتباطات، ادوارد به صورت کاملاً تصادفی به فرقه اساسینها میپیوندد.
شخصیت اصلی Assassin’s Creed IV بیشتر به یک دزد دریایی قاتل شباهت دارد. او در ابتدا برای گذراندن زندگی خود و سودجویی از مردم دزدی میکند، اما در نهایت درگیر انواع توطئهها و مبارزات پنهان با تمپلارها میشود و همه اینها به این دلیل است که او از شخص اشتباهی در زمان مناسب دزدی کرده.
داستان این نسخه با آخرین قربانی غارتگری خدمه ادوارد در دریاهای کارائیب آغاز میشود. مردی که توسط ادوارد تعقیب شد، یک فراری از فرقه Assassin است که نامهای را برای متحدان جدید تمپلار خود میبرد. ادوارد نامه را تحویل میدهد و خود را به جای دانکن، شخص فراری از فرقه، جا میزند. او امیدوار بود که با این کار ثروتمند شود، اما در نهایت به یکی از بزرگترین قاتلان تبدیل میشود.
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید