متن آهنگ فریاد گرشا رضایی | MusText
متن آهنگ فریاد گرشا رضایی
هر چی فریاد زدم دردامو
اما حرفای منو نشنیدن
آخرش سکوت کردم شاید
معنی سکوتمو فهمیدن
وقتی که دلم گرفت از آدما
مرهمی برای دردِ من نبود
دستای هیشکی پناهم نشد و
شعله واسه دلِ سردِ من نبود
وقتی ضربه های سخت روزگار
رو هم مثل یه زخم کاریه
واسه از تقدیر و سرنوشت نگو
تازه فهمیدم همش یه بازیه
همه روزای بد دنیامو
لحظه لحظه به خودم مدیونم
سوختم و سکوت کردم بازم
آخرش سادگیه میدونم
وقتی که دلم گرفت از آدما
مرهمی برای دردِ من نبود
دستای هیشکی پناهم نشد و
شعله واسه دلِ سردِ من نبود
وقتی ضربه های سخت روزگار
رو هم مثل یه زخم کاریه
واسه از تقدیر و سرنوشت نگو
تازه فهمیدم همش یه بازیه
متن آهنگ گرشا رضایی به نام فریاد