آیا مجازم دوستان پرجنب وجوش من را به جشنواره سرزمین دوستی نیاورم؟
در این متن به مقایسه دو فلسفه چینی با فلسفه غربی اشاره شده است. فلسفه کنفوسیوس بر هماهنگی، همدلی و هارمونی تأکید دارد. او معتقد است که همه باید با هماهنگی عمل کنند تا به نتیجه مطلوب برسند. از طرف دیگر، جان استورات میل بیشتر به آزادی بیان و ارزشهای شخصی توجه دارد. او معتقد است که برخورد با نظرات مخالف، از طریق بحث و نزاع، به تقویت باورها و اعمال ارزشها کمک میکند و از فرونشستن در فضای خودآگاهانه جلوگیری میکند.
در این نگاه، ایدههای هر دو فیلسوف جهت ارتقاء فرهنگ جامعه بسیار ارزشمند است. از یک سو، هارمونی و تأثیرگذاری همگانی از نظر کنفوسیوس، و از سوی دیگر، تحمل و بازنگری باورها از نظر میل، میتواند به توسعه و پیشرفت انسانی و جامعه کمک کند. بر اساس این تحلیل، این پیشنهاد میشود که بهتر است از این دو فلسفه به عنوان راه حلی میانه استفاده شود. به عبارت دیگر، به خاطر داشته باشیم که هر سخنی جای خودش دارد و همواره به بهترین روشها برای مقابله با تفاوتهای عقیدهای پرداخته شود.
تک فان-«دوستانی دارم که هر دو هفته یکبار با هم دوچرخهسواری میرویم. با همه کنار میآیم غیر از یکی که تعصبات سیاسی مخالف من دارد و اصرار دارد که همیشه از نقطهنظراتش دفاع کند. دفعه قبلی دوچرخهسواریمان به معنای واقعی کلمه «زهرمار» شد. آیا میتوانم با خیال راحت این دوستم را از محافل صمیمی کنار بگذارم؟»
به گزارش تک فان، برای خیلی از ما ممکن است پیش آمده که دوست یا دوستانی داریم که نظرات و عقاید سیاسی و چشماندازهایشان درباره مسائل کلان زندگی با ما تفاوتهای فاحش دارد. به هر دلیلی که با آنها وارد مرحله صمیمانهای شدهایم، به نظر میرسد گاهی تحمل رفتارهای متعصبانه و سیاسی آنها برایمان سخت میشود. آیا میتوانیم آنها را از حلقه دوستان صمیمیمان حذف کنیم؟ آیا میتوانیم بین دوستانمان تمایز قائل شویم و فقط بخشی از آنها را به مهمانیهایمان دعوت کنیم؟
برای پاسخ به این پرسش میخواهیم از نظرات دو فیلسوف با مکاتب بسیار متفاوت کمک بگیریم. در جبهه «موافقان» به قهرمان هماهنگی و توافق یعنی کنفوسیوس مراجعه میکنیم و در جبهه کسانی که مخالف کنار گذاشتن دوستان با نظرات مخالف سیاسی هستند به نظریات سرجوخه نزاع، جان استورات میل مراجعه میکنیم.
کنفوسیوس: نمیشه همه با هم کنار بیاییم؟
یکی از رایجترین تشبیهات در فلسفه چینی، به خصوص فلسفه کنفوسیوسی، مقایسه روابط انسانی با روابط درون یک گروه موسیقی مثل یک ارکستر است. ارکستر یک قطعه متحدالشکل نیست. شما پول نمیدهید که شاهد یک سمفونی با اجرای فقط سنجنوازان باشید. هر فردی در یک اکستر مهارتها و سازهای منحصربهفرد خودش را دارد؛ هر کسی چیزی به گروه میفزاید. اما این آدمها با همه تفاوتها از روی یک برگه واحد اجرا میکنند. کنفوسیوس در کتاب گلچین ادبی، کتاب سوم، نوشته است:
«نحوه پخش موسیقی ممکن است شناختهشده باشد. در شروع قطعه، همه قسمتها باید با هم به صدا دربیایند. همانطور که نواختن ادامه پیدا میکند، با اینکه هر سازی با دیگری تفاوت دارد، باید همگی بدون وقفه در هماهنگی بنوازند، برای همین است که نواختن تا انتها ادامه پیدا میکند.»
موسیقیدان خوب بقیه صداها را هماهنگ میکند؛ موسیقیدانان خوب میدانند چه زمانی هدایت و چه زمانی حمایت کنند. از همه مهمتر، آنها میدانند چه زمانی توقف کنند و بگذارند بقیه بنوازند و به بقیه فرصت درخشیدن بدهند. منسیوس، فیلسوف کنفوسیوسی، استدلال میکرد که از میان همه ارزشهای اجتماعی، هماهنگی (هارمونی) از همه مهمتر است.
اگر بخواهیم فلسفه کنفوسیوسی را در مورد این پرسش به کار ببریم، باید بگوییم که احتمالا وقتی شما برای مهمانی یا دورهمی یا ورزش دوستان برنامهریزی میکنید، درواقع مثل آن است که برای یک ارکستر موسیقی بلیت خریده باشید. فرض بگیریم که میخواهید آخر هفته را با دوستانتان دوچرخهسواری کنید؛ بنابراین آنجا هستید که شادی، مسیرهای گلی و هارمونی را تجربه کنید.
اما شخصی که تعصب شدید سیاسی دارد و به دلیل نیاز ناشی از ناامنی خودش به تسلط یافتن در دیدگاههای سیاسی میخواهد حرفش را همیشه به کرسی بنشاند، نمیخواهد در نواختن یک سمفونی با شما همکاری کند بلکه میخواهد سازش را با صدای بلندتری از ساز شما بنوازد.
بنابراین، از نظر کنفوسیوس شما حق دارید دوستانی که نمیتوانند از میل سلطهیافتن بر عقاید دیگران دست بردارند را از جمعهای صمیمی حذف کنید. بهرحال آنها نواختن سمفونی را با ایراد مواجه میکنند.
جان استوارت میل: موردی برای نزاع!
تفکر چینی متنوع، پیچیده و ظریف است اما بسیاری از اندیشمندان عقیده دارند که فلسفه چینی بیشتر از هر چیزی به هارمونی اهمیت میدهد. زندگی فضیلتمندانه چینی شامل شرم، دانستن نقش اجتماعیتان و انجام آن به صورت کامل و احترام گذاشتن به نظم بزرگتر چیزها یا همان رعایت هارمونی است.
اما در سنت فلسفه غربی یک دیدگاه کاملا متفاوت وجود دارد. هرچند میتوان این استدلالهای مشابه را در میان متفکران آتنی باستان پیدا کرد، اما تازه در قرن نوزدهم بود که فیلسوف بریتانیایی، جان استورات میل، مفهوم دفاع از آزادی بیان را مطرح کرد. از نظر میل ما صرفا نباید آزادی بیان را تحمل کنیم بلکه باید داوطلبانه به دنبال شنیدن صداهای مخالف باشیم.
دلایل میل این موارد بود:
نخست، این کار مانع از آن میشود که ما به یک فرد خودمحور و از خود راضی تبدیل شویم. دوم، این کار ارزش باورهای ما را به محک آزمایش میگذارد. سوم، این کار اهمیت باورهای ما را تصحیح و بازسازی میکند و از اینکه تبدیل به فردی متعصب و دگم شویم، پیشگیری میکند. از نظر میل شخصی که در اتاقهای انعکاس نشسته و با خوشحالی سوگیریهای تأیید را به اشتراک میگذارد، هیچ باور ارزشمندی ندارد.
اگر این فیلسوف ویکتوریایی میخواست به این پرسش پاسخ دهد که آیا میتوانم با خیال راحت آن دوستم که عقاید متفاوتی دارد را از حلقه افراد صمیمی حذف کنم، احتمالا میگفت: «آقا یا خانم فلانی …باورهای شما باید به آزمون گذاشته شود. ما نیاز داریم به جهان نشان دهیم که باورهایمان مهم هستند. پس نبرد را بپذیر و برای چالش برخیز. دموکراسی سالم به جنگهای ایدئولوژیکی مثل این نیاز دارد.»
از منظر میل، اگر شما خودتان را با مردمانی که مثل خودتان فکر میکنند محصور کنید، ذهنتان دچار آتروفی (فلج عضلانی) میشود و باورهایتان ضعیف میمانند. پس طعمه را بگیر و عصبانی شو!
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!
میشود با نظریات کنفوسیوس و میل همدلی کرد. کمتر کسی است که عاشق هارمونی نباشد. چه کسی بدش میآید در میان صدای خنده، همراهی و توافق استراحت کند. در روزهای تعطیل، بسیاری از خانوادهها بحثهای سیاسی را پشت در میگذارند و روح جشن تحت تأثیر این تصمیم شکوفا میشود. در روزهای تعطیل مشاجره، دعوا و بحثهای داغ خستهکننده است.
با این حال گاهی به آن دعواها نیاز داریم. ارزشمندترین مفاهیم در جامعه ما – شامل آزادی، احترام و نجابت ـ هم شایسته و هم نیازمند آن است که برایشان بایستیم. مقادیر زیادی از بیعدالتیها در جهان به واسطه اینکه نخواستیم «هارمونی/هماهنگی» را بهم بزنیم، به وجود آمدهاند. راه میانه چیست؟
مهم زمینهای است که درگیری در آن رخ میدهد. مهمانی صحن مجلس، اتاق مناظره دانشگاه یا بازاری برای به اشتراک گذاشتن عقاید سیاسی نیست. مهمانی متشکل از افرادی است که میخواهند از دورهمیشان لذت ببرند. مهمانی دقیقا جایی است که آدمها جمع میشوند تا ارکستر بنوازند نه اینکه مانند مبارزان قرون وسطایی بر اسبنشسته با نیزه به هم ضربه بزنند تا دیگری را از روی اسب به زمین پرتاب کنند.
احتمالا روی کارت دعوت نوشته نشده که «ما اینجاییم که با هم خوش بگذرانیم نه اینکه دعوا کنیم» اما، این قانون نانوشته است و اغلب همه میدانند که مهمانیها، دورهمیها و تعطیلات با چه فرضی تشکیل شدهان. بنابراین یک راه میانه وجود دارد، نباید دوستی که نظرات مخالف با شما دارد را ترک کنید یا مدام از بحثهای سیاسی با او طفره بروید. اگر او نشان داده که در محافل دوستانه میتواند نظرات سیاسیاش را محدود کند نباید او را حذف کنید؛ و میتوانید برای بحثها و عقاید سیاسی از دورهمیهایی که به همین منظور تشکیل میشوند بهره بگیرید.
عاطفه رضوان نیا