متن درباره آسمان و زیبایی آن (45 متن درباره اسمان بیکران برای کپشن)
در این قسمت از سایت ادبی و تخصصی متن ها قصد داریم چندین شعر و متن درباره آسمان را برای شما دوستان قرار دهیم. این اشعار و جملات زیبا مناسب دوستانی هستند که برای عکس های آسمان خود دنبال کپشن مناسب برای پست یا استوری هستند. اگر به دنبال چنین چیزی هستید؛ با متن ها همراه شوید.
شعر و متن درباره آسمان
گفتند در یک جمله او را توصیف کن!!
گفتم…
« در آسمان تاریک!
میان همه ستارگان!
او! ماه من است »
قلبم اندازهی پرندهها بود
منی که تو را به وسعت آسمان،دوست داشتم
شب که میشود آسمان رنگ موهایت را میگیرد
آرزویت را برآورد میکند ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .
صبح، آغاز عشق است
آسمان خورشید را در آغوش میگیرد ؛
من تو را …!
تنت عطری دارد
که تمام زنانگی
و تمام زنان عالم را
در خود گردآورده است
به سان شراب کهنه
از خود بیخودم میکند
و چون ستارهای مرا در آسمان میکارد
و هرگاه اراده کند
مرا از بسترم
به هر نقطه که بخواهد
میبرد
#نزار_قبانی
نه آسمان در چارچوب پنجره می گنجد و نه دریا در چار سنگ حوضو نه جنگل در چار دیوار باغ، شرابی دیرینه خم را می شکند و سر می رود از لب جهان چنان بی کرانه ای که هر ستایشی محدودت می کند.
مطلب مشابه: شعر زندگی از شاعران مختلف (55 شعر زیبا درباره زندگی)
آغوش من فرودگاه ِفرودهای اضطراریِ توست هر جا آسمانت ابری شد یا که بالت زخمی، بازوهای من به روی تو باز است هنوز فرود بیا پرنده ام، فرود بیا.
پاییز از چشمان من شروع شد، از برگ ریزان دلم، از نارنجیِ سکوتم که مشت مشت دلتنگی به آسمان می پاشید.
ای پرنده زیبا، زخم بالت را که میبستم، عاشقت شدم نباید اینقدر بی رحمانه دور می شدی، بی پر و بالم من، آسمان به آسمان چگونه دنبالت بگردم؟
ای پرنده زیبا اسیر زیباییات شدهام مرا به قفس انداخته ای!
خندیدیم؛ ما به پرواز بادبادک در آسمان آبی خندیدیم! پرنده ای که بال هایش هنوز در اسارت ما بود.
به آسمان آبی سلام کن و به خورشید لبخند بزن
عزیزنم با فنجانی عشق صبحت را آغاز کن
برخیز ببین روبرویت نشسته ام صبح در چشمان تو زیباست…
آسمان آبی شهر ما از صبح می بارید
خیابان زیر نور نقره صدها چراغ آن شب
تن بیمار را با روغن باران جلا می داد
در آن خلوت صدای پای ما بود و صفیر باد
و تنها چتر سرخ او دم بدرود
لب ما را به کار بوسه با هم دید
متن کپشن آسمان
تو باد و شکوفه و میوه ای
ای همه ی فصولِ من
ای آسمان آبی و درخت باغ من
گل و زنبور و کندوی من
با زمزمه ی تو اکنون رخت به گستره ی خوابی خواهم کشید
که تنها رویای آن تویی
آسمان چشم های تو بود، پنجره را باز کردی و من پَرپَر زدم برای دوست داشتنت پرنده باید بود.
دریا را بو کن و آسمان را احساس…
بگذار روح و جانت به پرواز در بیاید
ای آسمان!
گر چه هنوز استوارم اما
از سالهای بی باران
با تو حرفها دارم……
آسمان از هر جا که تو باشی
شروع می شود
کهکشان از کنار تو آغاز می شود
منظومه ها در طواف تواند
تو در همه ی کرات مهربانی می ریزی
تو حتی کنار پنجره ی کوچک من
پیدا می شوی
سلمان هراتی
ذهنت را باز کن
تو زندانی نیستی
تو پرنده ای در حال پرواز هستی
که در آسمان، رویاهایت را جستجو می کنی
ماه که خوابید،
سوسوی ستاره ها،
تنها دلخوشی آسمان شد…
توی آسمون من،
دو تا ماه وجود داره…
یک ماه همونیه که هر شب تو آسمون میبینیمش
و یکی هم تویی هستی که هر روز میبینمش.
The sky is the perfect empty canvas with cloudy drawings over it
آسمان مانند یک بوم خالی است با نقاشی های ابری روی آن
دلتنگی هایم را نشاندم روی دوش بادبادک
و فرستادمشان به آسمان
دارد باران می بارد
آفتاب پاییز، گرم و آرام است،
نسیمش ملایم و آسمان آبی اش با آن ابرهای سفید، مملوء از زیبایی ست!
و مزارع طلایی اش، همه جا به چشم می خورند…
پاییز در راه است و آسمان، مانند یاقوتی کبود، زمین را پوشانده…
آسمانی که با باد پاییزی، چنین پاک و زیبا شده است!
تا زمین در گردش و تا آسمان در چرخش است
پناه من تویی یا رب
دلا بگریز از این خانه که دلگیرست و بیگانه
به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد
مولانا
مطلب مشابه: متن شاد کوتاه برای استوری (قشنگ ترین متن های ناب شاد برای استوری)
متن درباره آسمان آبی
آسمان یک گالری هنری بی نهایت است
که درست بالای سر ما قرار دارد…
تو ستاره ام باش..!
قول می دهم یک عمر،
آسمانِ شب هایت باشم…
باز آسمان به پنجره ها برف می زند
انگار از نوازش تو حرف می زند…
آسمان را ببین!
با آنکه همه جهان، در آغوشش هستند برایشان اشک می ریزد.
آسمان اشک میریزد؛
تا گلی دوباره متولد شود
تا درختی،شکوفه دهد
تا انسانها با دلی غمگین،زیر باران قدم بزنند…
پنبه کرد زمین
هر چه رشته بود آسمان…
آرزو دارم
در آسمان ها
زمینی داشته باشم
تا بر سنگ فرش ابرها
دور از زیبایی های زشت این حوالی
قدم بزنم…
آسمان
و هر چه آبیِ دیگر
اگر چشمان تو نیست
رنگ هدر رفته است
بر بوم روزهای حرام شده
چه رنگها که هدر رفتند
و تو نشدند…
رویاهای ما؛
بال هایی هستند که به ما فرصت لمس کردن آسمون رو میدن
می خواستم آغاز را
در انتهای یک پرواز
رنگ کنم،
آسمان تمام شد!…
در بیداری خواب دیدم آمده ای، می خندی مهربانی ات نور می پاشد به دل تاریک و خسته ی من …
تو را که آسمان استعاره ای از پشت پلک های توست
چه نیازی ست به کبوتر بال و پر شکسته ای چون من …
از آسمان ابری می افتم
سقوط تکه ابریست که دست بر پیراهنم می ساید
ترس قطره اشکی ست که نمی ریزد
قصه ی گندم به تکرار نان می رسد
قصه ی آدم به پایان مرگ…
عید که آمد فکری برای آسمان ابری تو خواهم کرد
یادم باشد روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم
و گلدانی کنار ماهت بگذارم
زندگی همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت
بد نیست گاهی هم دستی به موهایت بکشی
بایستی کنار پنجره و با درخت و باغچه صحبت کنی
پنهان نمی کنم که پیش از این سطرها “دوستت دارم” را
می خواسته ام بنویسم حالا کمی صبر کن
بهار که آمد فکری برای آسمان تو و سطرهای پنهانی خودم خواهم کرد.
مطلب مشابه: جملات شیک ویژه اینستاگرام (45 جمله کوتاه قشنگ اینستاگرامی)
متن درباره آسمان بیکران و زیبا
بوسه هایم ابری می شوند و پشت سرت آسمان شب، آسمان فرو می ریزند و مثل پرستویی کنار پنجره ی اتاقت می خوابند و سراغت را می گیرند هر جا که بوی تو باشد همان جا فرو می ریزند بوسه هایم نیز مثل خودم نه مادر دارند، نه وطن.
بسان آسمان پاکم دلم چون آبی دریا
ولی در فصل دلتنگی خزان آشنائیها
یکی آشنایم هست، در این نا آشنائیها
مرا هم جان جانان است و هم با عشق هم معنا
و او،کردگارمن ،پدیدآورد سرودعاشقی برمن
واو ،راز اسما را گشودش بر دیار من
آسمان آبی
اول :دخترک به اسمان چشم دوخت
آسمان ستاره باران شد
دوم :دخترک با آسمان حرف زد
آسمان ابرها را به رقص در اورد
سوم :دخترک به آسمان چشمک زد
آسمان بادی شد
چهارم:دخترک به آسمان از عشق گفت
آسمان فاتحانه نگریست رنگین کمان ریخت
پنجم :دخترک با یار امد و دستی تکان داد
آسمان طوفانی شد
ششم :دخترک نیامد
آسمان شکست گریست
هفتم :دخترک نیامد
چشمه اشک آسمان خشک شد
هشتم :دخترک نیامد
آسمان حسرتش را حتی با یار کشید
نهم :دخترک آمد برای آسمان گریست
آسمان طاقت نیاورد فریاد کشید
دهمین بار :یار آمد و به آسمان نگریست
آسمان دست یارش را گرفت و با او به مردنگریست
آسمان همچون خیالیست پر فرجام
آسمان همچون رنگیس،خیس از نگاه عاشق تنها
آسمان روزنه ای رو به دریا
آسمان تکرار نگاهی بر سر شوق به فردا
آسمان زیبای دچار سو در ما
آسمان راه رسیدن به فردا
آسمان رنگ طلوع
آسمان رنگ غروب
آسمان سیاهی شب
آسمان! درد دلم با گوش تو بیگانه نیست…
آسمان! این قصه ها افسانه نیست…
آسمان! شمع دلت روشن دلم پر میزند…
سوی چشمان سیاهت قلب من در میزند…
آسمان! امشب دلم را رام کن
قصه ی درد مرا آرام کن….
آسمان! باران چشم خسته ام خشکیده است…
آسمان! امشب دلم محتاج اشکی مانده است..
.آسمان! امشب دلم درمانده است…
آسمان! هذیان من را گوش کن
بعد از آن تقدیر امثال مرا خاموش کن…
آسمان! تیریست اندر قلب من
آسمان! زهرش چکد بر نای من
آسمان! خون مرا سر میکشد
می بارد برفی ز آسمان
آسمان سپید است
زیباییش مثال زدنی است
آسمان برفی است
نه…زمین برفی است
نه،نمی دانم
شاید هوا برفی است
می بارد ز آسمان
دیگر پرنده ای نیست
براستی این پرنده ها کجایند؟
چرا آنها اینقدر بی وفایند؟
هنگام سرسبزی هستند
مستند
هنگام سرما نیستند
آسمان رنگین است
قصه اش شیرین است
غصه اش غمگین است
دل او خونین است
کار او گریه شده
خورشید تابنده شده
ماه او خسته شده
دل از او کنده شده
آسمان رنگین باش
آسمان گریه نکن
آسمان صاف بمان
آسمان باش تا بروید گلی
آسمان گریه نکن
آسمان خورشید هست