دکلمه برای امام رضا علیه السلام (10 دکلمه، دلنوشته و شعر بلند امام هشتم)
در این بخش 10 متن دکلمه برای امام رضا (ع) در سالروز ولادت آن حضرت را ارائه کرده ایم. در ادامه این مطلب دلنوشته، متن، دلکمه و اشعار بلند در وصف علی بن موسی الرضا را بخوانید.
دکلمه زیبا برای تولد امام رضا
ایشالا که یه روزی من قربونی پیش پات بشم
تو سجده ی دلم میگم امام رضا فدات بشم
امام رضا فدات بشم…
حرفِ ملائک خدا، میوه ی باغ ربّنا
ذکر لبِ پیر خمین ذکر تموم شهدا
امام رضا فدات بشم…
کبوترای عاشقی، جلد حریم تو شدن
اسیر لطف و کرمِ، دست کریم تو شدن
امام رضا فدات بشم…
قسم به اون صحن و سرات، هستی برام خیلی عزیز
منم شدم کبوترت، خودت برام دونه بریز
امام رضا فدات بشم…
بدم ولی دوسِت دارم خیلی زیاد خیلی زیاد
دلم می خواد به حَرَمِت وارد شَم از باب الجواد
امام رضا فدات بشم…
باب الجواد حرمت در بهشته براما
نام قشنگت و آقا خدا نوشته رو دلا
امام رضا فدات بشم…
ذکر خداییِ شما برای من درد دواس
مشهد تو برام آقا مدینه و کرببلاس
امام رضا فدات بشم…
برات کربلای ما از کرمت امضا میشه
اگه به ما نیگاه کنی همه گره ها وامیشه
امام رضا فدات بشم…
حقّ همه آل عبا حق امام و شهدا
بیا و با رهبرمون
ما رو ببر کرببلای حسین…
متن دکلمه برای ولادت امام رضا
نور حق در هر فضا حاکم مُلکِ قضا
ای عزیز مرتضییا علی موسی الرّضا…
یا علی موسی الرضا…
یابن الزهرا(س) کن نظربر گدایان درت
تا شویم ای با وفانوکری در محضرت
یا علی موسی الرضا…
من کیم شرمنده ای غرقِ در جرم و خطا
تا خدا راضی شود تو بِشو از من رِضا
یا علی موسی الرضا…
با دعای فاطمه(س)می نمایم یاد تو
ای بهشت عاشقان صحنِ گوهرشادِ تو
یا علی موسی الرضا…
ای ضریح قدسی ات کعبه ی لطف و وفا
گنبدت چون قبله و مرقدت دارُالشّفا
یا علی موسی الرضا…
یا رضا می گوییم و دل خدایی می شود
در حریمت هر دلی کربلای می شود
یا علی موسی الرضا…
بهر دیدار حبیب بر محّب توشه بده
بر گدایانِ درت رزق شش گوشه بده
یا علی موسی الرضا…
متن دکلمه امام رضا بلند
ای مه ذیقعده امشب آفتاب آورده ای
یا جمال احمد ختمی مآب آورده ای
یا زجوف کعبه با خود بوتراب آورده ای
شادی و شور نشاط بی حساب آورده ای
در کویر تشنۀ توحید، آب آورده ای
با نسیم صبحدم بوی گلاب آورده ای
نور بخش دیده و روشنگر دل را ببین
پیش تر از نیمۀ مه، ماه کامل را ببین
دوستان عید آمده عید آمده عید آمده
عید دین، عید ولایت، عید توحید آمده
قبلۀ جان، کعبۀ دل، نور امّید آمده
جان به وجد و دل به شوق و لب به تمجید آمده
بر همه خورشیدها، تابنده خورشید آمده
فیض دائم عقل کامل علم جاوید آمده
شمع محفل آفتاب و نقل مجلس انجم است
لیلۀ میلاد مسعود امام هشتم است
نجمه ای خورشید و ماه و اختران پروانه ات
نجمه ای از بحر مواج ولا دُردانه ات
بوی گل نه بوی جنّت آید از ریحانه ات
می زند یک بحرکوثر موج در پیمانه ات
می وزد بر آسمان، نور خدا از خانه ات
یوسف زهرا نهاده سر به روی شانه ات
جان قرآن، پارۀ تن بر رسول است این پسر
نازنین فرزند زهرای بتول است این پسر
این نه یک طفل است، این فرماندۀ ملک قضاست
رهبر ملک قضا و شافع روز جزاست
خرّم از فیضش زمین و روشن از نورش فضاست
هم پیامش دل فروز و هم کلامش جان فزاست
روح قرآن جان احمد نور چشم مرتضاست
این پناه بی پناهان قبلۀ عالم رضاست
این ولیّ حق وصیّ هشتم پیغمبر است
هفت دریای ولایت را یگانه گوهر است
این پسر در بندگی کار خدائی می کند
این پسر بر اهل عالم کبریائی می کند
این پسر از انس و جان مشکل گشائی می کند
این پسر از آفرینش دلربائی می کند
این پسر پیر خرد را راهنمائی می کند
این پسر بر کلّ خلقت پیشوائی می کند
در گل رخسار او تصویر احمد را ببین
چشم بگشا عالم آل محمّد (ص) را ببین
ای مزارت خاتم و ملک جهان انگشتری
ای گدای درگهت را بر سلاطین سروری
می کند خورشید گردون را جمالت رهبری
مشتری گردیده در بازار حُسنت مشتری
در لباس بندگی داری جلال داوری
گنبد زرّین تو کرده زعالم دلبری
رهنمای آدم و روح و روان عالمی
ای نثار خاک زوّار تو جان عالمی
مهر تو گنج خدا و قلب ما ویرانه ات
روی تو شمع وجود و جان ما پروانه ات
خلق عالم تشنه کام جام سقّا خانه ات
طایران سدره را توفیق آب و دانه ات
می کند خلقت گدائی بر در کاشانه ات
شرمگین از مرحمت، هم خویش هم بیگانه ات
زادۀ موسی امام هشتمین شمس الشّموس
جان مائی گر چه باشد مرقدت در شهر طوس
اختران آسمان شمع شب تار تواند
خوبررویان زمین گل های گلزار تواند
صد چو یوسف با کلاف جان خریدار تواند
شهریاران دو عالم عبد دربار تواند
حوریان باغ رضوان خاک زوّار تواند
بی پناهان جهان در ظلّ دیوار تواند
انبیا گیرند قبرت را چو جان خود به بر
گاه در پائین پا و گاه در بالای سر
لطف تو لطف خدا و بیت تو بیت خداست
هر فقیر اینجاست سائل هر غنی اینجا گداست
هر چراغی در حریمت مشعل نورالهدی است
خادم درگاه تو بر شهریاران مقتداست
روز و شب جبریل را گرد رواقت این نداست
وای بر آن کس که از این خاندان راهش جداست
بوده حقّ را مقّتّی و زاهد و عابد بسی
بی ولای تو خدا راضی نگردد از کسی
گر چه من سر تا به پا، پا تا به سر آلوده ام
لحظه لحظه بر گناه خویشتن اَفزوده ام
چهره بر خاک قدوم زائرانت سوده ام
تا ببوسم تربتت را راه ها پیموده ام
دوستدار آل عصمت بوده ام تا بوده ام
در تمام عمر، جز مدح شما نسروده ام
عادت تو لطف و احسان، کار من جرم و گناه
ای همه احسان نگاهم کن نگاهم کن نگاه
ای همه وقف ثنایت طبع روح افزای من
دین من آئین من دنیای من عقبای من
نغمۀ من نالۀ من شور من آوای من
رهبر من هادی من سید و مولای من
کعبه و رکن و صفا و مروه و مسعای من
آستانت در دو دنیا جنّة الاعلای من
(میثم) سر تا به پا غرق گناهم یا رضا
مهر تو فرداست تنها تکیه گاهم یا رضا
حاج غلامرضا سازگار
متن دکلمه امام رضا صابر خراسانی
در حریم قدسیات بال مناجاتی بده
گنبدت دل میبرد، وقت ملاقاتی بده
دستهایم خالی از پیش است، سوغاتی بده
من، فقیرم، تکهنانی بهر خیراتی بده
از کنار تو گدا با دست خالی رد نشد
نیست عاقل هر کسی دیوانه مشهد نشد
از دم گرمت مسیحا صاحب دم میشود
بی تو باشم حضرت خورشید، سردم میشود
نان برای خوردن و بردن فراهم میشود
من زیادیام فقط؟ از سفرهات کم میشود؟
ما لبِ تشنه، لب ِدریایمان پیش شماست
هرکجا باشیم هم یک پایمان پیش شماست
این حرم را چشمهای تار میخواهد چهکار؟
پنجره فولاد تو بیمار میخواهد چهکار؟
دل به تو بسته طنابِ دار میخواهد چهکار؟
خب جوابش را بده اصرار میخواهد چهکار؟
پنجره فولاد تو بیمار را آورده است
تو جوابش را بده، دکتر جوابش کرده است
من که زائر بودهام یک مرتبه در این حرم
وقت مرگ و در فشار قبر و روز محشرم
تو خودت گفتی که منت میگذاری بر سرم
قول دادی ور نه نام مادرت را میبرم
سوختم در عشق تو خورشید، خاموشم نکن
مرگ من در وقت تنهایی فراموشم نکن
بر خلاف دست، چشمم پُرتر از این حرفهاست
آب سقاخانهات تببُرتر از این حرفهاست
این گرفتارت شدنها حُرتر از این حرفهاست
نان بدون عشق تو آجرتر از این حرفهاست
در رواق تو تمامی جهان جا میشود
زودتر از گفتن حاجت گره وا میشود
دوست دارم با شما باشم، اجازه میدهی؟
تو رئوفی من گدا باشم، اجازه میدهی؟
شامل لطف رضا باشم، اجازه میدهی؟
با تو یک شب کربلا باشم، اجازه میدهی؟
زائرت هرکس شود، ختمبهخیرش میکنی
پاش بیفتد اگر، حر را زهیرش میکنی
راه افتادی و زیر پایت ایران ساختند
تکهای از خاک ایران را خراسان ساختند
با وجود تو در این کشور مسلمان ساختند
تو همان لطفی که در پاسخ به سلمان ساختند
در نگهداری گل خود را نشان دادیم ما
تا ابد مدیون زنهای سنابادیم ما
دکلمه برای میلاد امام رضا
علی ابن موسی الرّضا رویامه
علی ابن موسی الرّضا دنیامه
تو دو عالم افتخارِ من اینه
علی ابن موسی الرّضا آقامه
همیشه درد بی سامانی ام را با امید خاک بوسیِ حریمت می دهم تسکین
و با رویای دیدارِ ضریحِ با صفایت می رسانم شام را بر صبح، چه رویایی،
چه رویاهای زیبایی که اینها از عنایات علی و مادرت زهرا(س)
شود تصویر نابش در دلم پیدا، شکوهِ جلوه ی عشقِ علی موسی الرّضا
پیدا در این رخسار و سیمامه…
علی ابن موسی الرضا رویامه…
کبوترهای قلبم عاشقانه می پرند از دل به روی شاخه ی شمشاد،
سوی صحن گوهرشاد و بر لب زمزمه دارند یاالله ممنونیم ما را
آشنا کردی، اسیر دلربا کردی، وَجَلدِ آستانِ قدسِ مولامان رضا کردی،
چه صحنی، چه حریمی، چه مزاری، چه کراماتی از این آقا عیان گردیده بر عالم،
نسیم عاشقی آید در این درگه ز جنّت در مثل همچون گلی که مست می گردد
ز طعمِ بوسه ی شبنم وَ آن ابری که می بارد به شادی دم به دم نم نم، بیا مدحی بخوانیم
از امام عشق جویان همه عالم، رئوف آل طه و عزیز کلّ دلها و گل زیبای باغ عشق زهرا(س) و
رضا فرزند مولا و چو مادر پاره ای ازقلب طاها و تمام فیض دنیا و بهشت نور عقبا
و تولّی و تبرّی و دل آرا و مصفّایی که نامِش لحظه لحظه وردِ لبهامه…
علی ابن موسی الرضا رویامه…
اگر مولا دهد جلوه، کند لطفی، همیشه خادم این آستان قدس می مانم،
همیشه در رهِ عشقش تَفَعُّل می زنم بر حافظ و در بزم یلدای ولای او الا یا ایها السّاقی
ز نور شمع جمع یار می خوانم قسم بر لاله و نسرین قسم بر سوسن و نرگس که این گل
از همه گلهای عالم هست زیباتر و نَتوان بی مَدَد، دم از گلِ گلزار زهرا(س) زد
چو می گویی رضا، حیدر به جنّت گویدت جانم، بیا پس قدر این نعمت بدانیم
و دمادم سجده ی شکرِ ولای او بخوانیم و همیشه با نماز و بندگی و فیض تقوی، سائل این در بمانیم و
ز دل هر عشق جز عشق علی موسی الرضا را ما برانیم و نهال آرزویش را به خاک جان نشانیم
و به دنیا از شرف پوشیم از الیاف سوز عشق و حبّ و عاشقی و بندگی و نوکری جامه
علی ابن موسی الرضا رویامه…
متن دکلمه ولادت امام رضا
تجلّی خورشید ِ ولا مبارک باشد
ولادت حضرت ِ رضا مبارک باشد
نام سبحان، مدح سلطان، گشته ذکر عاشقانی که به عشقش مبتلایند
پیروان و بی قراران شاد و خوشحال از قدوم ِ یوسف زهرا رضایند
حضرت ِ نجمه گوهر آورده
بر بهشت جان کوثر آورده
یا رضا جانم…
سید و سَروَر آمد، جان پیمبر آمد
دسته گل ِ زیبای موسی بن جعفر آمد
حجت الله یبن زهرا تا قیامت دل به لطف و جود بی حدّ تو بستیم
ای ولیّ نعمت ما در طواف مرقد نورانی ات بودیم و هستیم
مضجع ِ پاکت، قبله ی دلها
نام زیبایت، حلّ مشکلها
یا رضا جانم…
عبد ِ فقیریم آقا، به تو اسیریم آقا
برات کربلا رو، ازت میگیریم آقا
از کرامت کن عنایت تا قیامت
بر ولایت مبتلا باشیم رضا جان
در رَه ِ دین با محبّین اربعین
امضا نما تا کربلا باشیم رضا جان
کن دعا حقّ ِ خیل ِ خوبانت
همسفر گردیم با شهیدانت
یا رضا جانم…
دکلمه ولادت امام رضا دلنشین
یابن الحیدر ای عزیز فاطمه امام رضا امام رضا امام رضا…
اومدی و شد دل همه پر از سعادتت امام رضا امام رضا
شاده دلها به صفا وبرکت ِ ولادتت امام رضا امام رضا
ذکر دلها آیت ُ الکُرسی و هم تبارکه امام رضا امام رضا
ولادتت به تموم عاشقا مبارکه امام رضا امام رضا
آیهی نور شده نازل به صحیفه ی ولا با قدمت با قدمت
دل ِ همه زائرا معتکف ِ اون حرم ِ محترمت محترمت
اهل عالَم همه زیر بیرق ِ پناه تو امام رضا امام رضا
جوونی و زندیگیم نذر یه نیم نگاه تو امام رضا امام رضا
بِاِذن ِ اللهحاجت دل گداهارو بده امام رضا امام رضا
رزق اشک و گریه ی محرّم مارو بده امام رضا امام رضا
دعا کن تا پیش مادر تو رو سفید بشیم امام رضا امام رضا
مثل خوبا تو لباس نوکری شهید بشیم امام رضا امام رضا
دکلمه برای تولد امام رضا
صلوات خدا به تو که بضعهی پیغمبری
صلوات خدا به تو که آیه ای از کوثری
صلوات خدا به تو که چون گلی معطّری
صلوات خدا به تو که جلوه ای از داوری
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا …
خدا از من رضا شود گر قلب تو رضا شود
از فیض تو هر شوره زار گلشنی با صفا شود
بیماریِ جان و دلم در حَرَمت صفا شود
گواهیِ نوکری ام با دست تو امضا شود
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا …
منم منم آنکه کند هر لحظه هر جا یاد تو
خوانم خوانم إذن دخول دمِ بابُ الجوادِ تو
بستم آقا دخیلِ جان بر پنجره فولاد تو
کبوترم کبوترم در صحنِ گوهرشادِ تو
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا …
من سائلی در مانده ام صدقه بر گدا بده
مُرده ام از فرط گنه بر روحِ من بقا بده
شک و سوز و حالِ دعا بر منِ بی نوا بده
جان مرا از من بگیر به من یک کربلا بده
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا …
دکلمه کوتاه برای تولد امام رضا
من دخیل دل خود را به تو طوری بستم
که به این راحتی آقا گره اش وا نشود
بارها حاجتی آورده ام و هر بارش
پاسخی آمده از سمت تو ؛ الا نشود
امتحان کرده ام این را حرمت ؛ دیدم که
هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود
آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
متن دکلمه میلاد امام رضا
بر شانه های ضریحت تا می گذارم سرم را
انگار می گیری از من غوغای دور و برم را
حرفی ندارم به جز اشک نه حاجتی نه دعایی
دست شما می سپارم این چشم های ترم را
من از جوار کریمه از شهرِ بانو می آیم
آقا ! بگو می شناسم همسایه ی خواهرم را
عطر هوای رواقت، آهنگ هر چلچراغ ات
نگذاشت باقی بماند بغضی که می آورم را
حتی اگر دانه ای هم گندم برایم نریزی
جایی ندارم بریزم جز صحن هایت پرم را
هربار مشهد می آیم انگار بار نخست است
هی ذوق دارم ببینم گلدسته های حرم را