تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

به عنوان کسی که با افکار خودکشی مبارزه می کند، چه تجربه هایی دارید؟

در این نوشته، وضعیت بدتر از رقم ۱۳٪ افسرده‌انگاری در سطح جهانی بررسی شده است. از زاویه‌های مختلف نگرش به این موضوع ارائه شده است. نقش عوامل ژنتیکی و محیطی در بروز مشکلات سلامت روان بررسی و تأکید شده است. نقش و تأثیرات مهم دوران پساکوید بر وضعیت روانی افراد نیز مورد بررسی و اشاره قرار گرفته است.

دكتر دانوتا واسرمن، که در زمینه استراتژی‌های پیشگیری از خودکشی فعالیت دارد، از سال ۱۹۹۳ در موسسه كارولينسكا فعاليت می‌کند. او جوایز متعددی از جمله جایزه پاسکال و مدال مورسلی دریافت کرده است.

پایان‌نامه دکتری او در مورد «اقدام به خودکشی، خانواده بیمار، شبکه اجتماعی و درمان» بوده است. فعالیت‌های او در زمینه تحقیقات خودکشی، پیشگیری از بیماری‌های روانی و استراتژی‌های ملی پیشگیری از خودکشی در سوئد ارزشمند و تأثیرگذار بوده است.

نکات اهمیتی مانند ارتباطات خانوادگی، استفاده از رسانه‌ها، نقش عامل رفاه و تنهایی بر سلامت روانی بررسی شده و دقت کردی به اهمیت آن‌ها اشاره شده است. این نوشته شامل اشاره به ابزارهای مفید برای پیشگیری از افسرده‌گی و اضطراب، و دوره‌ها و زمینه‌های زندگی که می‌تواند بر تحولات روانی اثرگذار باشد است.

فرارو نوشت: وضعیت بدتر از رقم ۱۳درصد اعلام‌شده در سطح جهانی است؛ زیرا مشکلات سلامت روان تا حد زیادی به عوامل اقتصادی و اجتماعی بستگی دارند و صرفا مربوط به ژن ما نیستند. برای مثال، خودکشی هم به عوامل ژنتیکی و هم به عوامل محیطی و تعامل بین آن دو عامل بستگی دارد. به‌طور ساده می‌توان گفت عوامل ژنتیکی حدود ۵۰درصد و عوامل محیطی نیز حدود ۵۰درصد مسئول مشکل هستند. با‌این‌وجود، در برخی افراد عوامل محیطی می‌توانند سهم بیشتری داشته باشند و به‌طورخاص وضعیت بد اقتصادی ممکن است تاثیر زیادی داشته باشد.

دانوتا واسرمن، او رئیس انجمن جهانی روانپزشکی و استاد روانپزشکی و خودکشی در موسسه کارولینسکا در سوئد است. او لهستانی‌الاصل است، اما از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی به این طرف، ساکن سوئد است. واسرمن در سال ۱۹۸۶ از رساله دکتری خود با عنوان «اقدام به خودکشی، خانواده بیمار، شبکه اجتماعی و درمان» در موسسه کارولینسکا دفاع کرد.

واسرمن در سال ۱۹۹۳ میلادی، مرکز ملی سوئد را برای تحقیقات خودکشی و پیشگیری از بیماری‌های روانی (NASP) تاسیس کرد و به ریاست آن رسید. او در آن سمت به تدوین استراتژی‌های ملی پیشگیری از خودکشی در سوئد کمک کرد. او هم‌اکنون مدیر مرکز همکاری اصلی سازمان جهانی بهداشت برای تحقیق، توسعه و آموزش در پیشگیری از خودکشی است. او در سال ۲۰۲۲، جایزه پاسکال را دریافت کرد، این جایزه برای موفقیت برجسته به‌عنوان زنی بود که برای بهبود مراقبت‌های بهداشت روان در اروپا کار کرده است. او در سال ۲۰۲۱ میلادی، مدال مورسلی را از آکادمی بین‌المللی تحقیقات خودکشی دریافت کرد. او در سال ۲۰۱۷ میلادی برای مشارکت در تحقیق در حوزه خودکشی، مدال طلا را از پادشاه سوئد دریافت کرد. واسرمن همچنین در سال ۲۰۰۵ میلادی، جایزه تحقیقات سالانه را از بنیاد آمریکایی تحقیقات خودکشی دریافت کرد.

ال پائیس نوشت، هرگز سلامت روان تا این اندازه در کانون توجه نبوده است. آگاهی اجتماعی بیش از هر زمان دیگری درمورد تاثیر پریشانی عاطفی وجود دارد و در اتاق‌های مشاوره و آزمایشگاه‌های تحقیقاتی درمورد چگونگی پیشگیری یا درمان آن، کار‌ها به‌طور فزاینده‌ای پیشرفت می‌کنند. با‌این‌وجود، مشکلات مرتبط با سلامت روان کماکان درحال افزایش هستند. مشکل اینجاست که دولت بودجه کافی برای پیشگیری و درمان افراد مبتلا به بیماری‌های روانی را در نظر نمی‌گیرد. هیچ‌گونه عصای جادویی برای جلوگیری از سلامت روانی ضعیف وجود ندارد، اما دستورالعمل‌های غیرقابل‌انکاری وجود دارند که خطرات را به‌حداقل می‌رسانند. برای مثال، رفاه، رهایی از گرسنگی و فقر، برابری جنسیتی، آب آشامیدنی تمیز و دسترسی به فضا‌های سبز،  ورزش بدنی، تغذیه خوب، خواب مناسب، آرامش و عدالت. در‌این‌میان، جنگ‌ها روی سلامت روان تاثیری وحشتناک دارند، نه‌تن‌ها برای افرادی که تحت‌تاثیر جنگ قرار گرفته‌اند، برای سربازان و افرادی که بمباران را انجام می‌دهند.

امروز برهه زمانی پیچیده‌ای از نظر سلامت روانی در جهان است. ارقام جهانی این موضوع را نشان می‌دهند. ۱۳درصد از جمعیت جهان با یک مشکل سلامت روانی زندگی می‌کنند که عمدتا شامل افسردگی و اضطراب است و روندی رو‌به‌رشد دارد. علاوه‌برآن، اختلالات رشد عصبی (NDs)، اختلال بیش‌فعالی همراه با کمبود توجه (ADHD)، اختلال دوقطبی و تا حدی اختلالات رفتاری، اوتیسم یا اسکیزوفرنی ازجمله دیگر موارد مرتبط با سلامت روانی هستند که افراد به آن مبتلا می‌شوند. در خردسالان نیز ۸درصد کودکان و ۱۴درصد نوجوانان دچار نوعی آسیب‌شناسی روانی هستند.

به گمان من، وضعیت بدتر از رقم ۱۳درصد اعلام‌شده در سطح جهانی است؛ زیرا مشکلات سلامت روان تا حد زیادی به عوامل اقتصادی و اجتماعی بستگی دارند و صرفا مربوط به ژن ما نیستند. برای مثال، خودکشی هم به عوامل ژنتیکی و هم به عوامل محیطی و تعامل بین آن دو عامل بستگی دارد. به‌طور ساده می‌توان گفت عوامل ژنتیکی حدود ۵۰درصد و عوامل محیطی نیز حدود ۵۰درصد مسئول مشکل هستند. با‌این‌وجود، در برخی افراد عوامل محیطی می‌توانند سهم بیشتری داشته باشند و به‌طورخاص وضعیت بد اقتصادی ممکن است تاثیر زیادی داشته باشد. می‌توان انتظار داشت در دوره پساکووید، وضعیت اقتصادی درحال بهبود باشد، اما نه در تمام کشورها. حداقل در سوئد هنوز نرخ‌های بهره بسیار بالایی داریم که بار سنگینی بر دوش خانوار‌ها وارد می‌کند و نمی‌دانیم چه زمانی کاهش یا افزایش می‌یابد. ما تا حد زیادی به اقتصاد جهانی وابسته هستیم، به آنچه در ایالات متحده، چین، روسیه و هند رخ می‌دهد. این وضعیت صرفا به یک کشور بستگی ندارد.

اقدام به خودکشی در دوره پساکووید در همه جا نبوده است. اقدام به خودکشی در میان خانواده‌هایی که روابط بسیار ضعیفی داشتند، افزایش یافت؛ زیرا تعاملات بد تشدید شد، اما در سایر خانواده‌هایی که اعضای آن تعاملات خوبی با یکدیگر داشتند، سلامت روان بهبود یافت؛ زیرا اعضای خانواده زمان بیش‌تری را با یکدیگر سپری کرده بودند. ما می‌دانیم در فرانسه در برخی از مراکز تلاش برای بازگشت به کلاس درس میان کودکانی که در مدارس مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند، افزایش یافت و برنامه‌هایی برای مقابله با قلدرمآبی همسالان علیه یکدیگر وجود نداشت، درنتیجه زمانی که در دوره کووید دانش‌آموزان در خانه به‌سر می‌بردند، احساس بهتری داشتند. پس می‌توان گفت این موضوع به عوامل محیطی و شراط پیرامونی بستگی دارد. در میان دختران جوان، اقدام به خودکشی و سایر رفتار‌های خودتخریبی درحال افزایش است و احتمالا دلیلش این است که آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی حضور بسیار زیادی دارند و به جای این که از والدین، معلمان یا همسالان سالم خود یاد بگیرند، از یکدیگر یاد می‌گیرند چگونه مشکلات مرتبط با تنش یا اضطراب را حل کنند. آن‌ها تحت‌تاثیر رفتار‌های خودتخریبی قرار دارند.

دراین‌میان، نسبت و رابطه‌ای متناقض بین استفاده کودکان و نوجوانان از صفحات نمایشگر وسایل الکترونیکی وجود دارد که هم سمی و هم مفید است. مفید است؛ زیرا آن‌ها می‌توانند چیز‌های مثبتی از آن بیاموزند، اما همزمان می‌تواند مضر باشد؛ چراکه ممکن است موجب بروز رفتار‌های مخرب شود. متاسفانه این موضوع همواره درباره کودکانی که شرایط بدتری در خانه دارند، رخ می‌دهد و در این‌باره ارتباطی با خاستگاه اقتصادی آن‌ها وجود ندارد؛ چراکه آن‌ها هم می‌توانند از خانواده‌های ثروتمند باشند و هم فقیر. منظور من این است که آن‌ها ارتباط کافی با والدین، پدربزرگ و مادربزرگ خود یا سایر بستگانشان را ندارند. آن‌ها آسیب‌پذیرتر هستند؛ زیرا رسانه‌های اجتماعی و صفحه نمایشگر وسیله الکترونیکی برای آن‌ها همچون تنها راه‌حل است و درنهایت چیزی جز راه‌حل‌های مخرب پیش‌روی‌شان قرار ندارد.

در مغز افرادی که افکار خودکشی دارند، اضطراب، ناپایداری روحی و خشم زیادی در جریان است. اگر بتوانید کاری کنید که اضطراب و عصبانیت آن‌ها کاهش بیاید و از ناپایداری روحی و مردد‌ بودن‌شان کاسته شود، می‌توانید به آن افراد کمک کنید. بهترین کاری که می‌توان در مقابل فردی که انگیزه خودکشی دارد، برای خرید زمان انجام داد، این است که نزدیک او باشید، اما لزوما نیازی نیست با او حرف بزنید! شاید او نخواهد لمسش کنید، اما می‌توانید یک پتو یا یک وعده غذای گرم به او بدهید تا آرام شود.

سازوکار‌های فیزیولوژیکی زیادی در مغز درحال انجام است: شما اضطراب زیادی دارید؛ بنابراین سیگنال‌های مختلف زیادی وجود دارند. موادی که در مغز گردش می‌کنند و شما را مجبور می‌کنند فوراً عمل کنید یا کاری را انجام بدهید، نیز درحال فعالیت هستند؛ بنابراین واکنش‌های محیطی اهمیت بسیار زیادی دارند: فرد را تنها نگذارید، آرامش عاطفی و جسمانی را برایش فراهم کنید و سعی کنید اگر قصد داشت با شما حرف بزند، به حرف‌هایش گوش بدهید.

اکنون در جهان یک تناقض وجود دارد. کشور‌های شمال اروپا اغلب در صدر رده‌بندی‌های شادی جهانی قرار می‌گیرند، اما همزمان نرخ خودکشی بالایی را تجربه می‌کنند. این کشور‌ها شادترین مردم جهان را دارند؛ زیرا از سیستم‌های حمایت اجتماعی خوبی برخوردار هستند. همزمان مردم آن کشور‌ها به‌شدت تنها هستند. نتیجه مطالعه‌ای انجام‌شده در نیویورک، شواهد جالبی را نشان داده بود. از بیمارانی که افکار و احساس مستعد برای انجام خودکشی داشتند، پرسیده بودند: «چه چیزی به شما کمک می‌کند؟» آن‌ها پاسخ داده بودند: «اینکه احساس کنند از آن‌ها استقبال می‌شود و کسی هست که به آن‌ها اهمیت می‌دهد».

آن‌ها لزوما نمی‌خواستند صحبت کنند یا تحت درمان قرار بگیرند و صرفا می‌خواستند کسی باشد تا به آن‌ها اهمیت بدهد. به همین دلیل است که من می‌گویم عامل رفاه نقش دارد، اما عامل تنهایی نیز تاثیرگذار است. در کشور‌هایی که خانواده‌های پرجمعیت و خانواده‌های بزرگ دارند، حتی اگر وضع مالی چندان خوبی نداشته باشند، نرخ خودکشی پایین‌تر است؛ زیرا همواره افرادی در اطراف شما قرار دارند و می‌توانند با راه‌های دیگری از شما مراقبت کنند.

طناز السادات حسینی فر

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!