جملات دلبری عاشقانه برای عشق و همسر (50 جمله دلبرانه خاص)
در این قسمت از سایت ادبی متنها قصد داریم بخشی از بهترین جملات دلبری عاشقانه را برای شما دوستان قرار دهیم. این متون دلبرانه بسیار زیبا و احساسی هستند که قطعا مورد پسند شما دوستان قرار خواهند گرفت.
جملات دلبری عاشقانه و احساسی
منم آن شیخِ سیه روز که در آخرِ عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
#كاظم_بهمنی
بگذار در آغوش تو آرام بگیرم
دلچسبترین شیوهی جان باختن است این!
#سعید_بیابانکی
سرانگشتش گره می زد به گیسو
دلم می رفت و آنجا گیر می کرد
#هوشنگ_ابتهاج
دوستت دارم
مثل شایع که میگه:
“تــღـــو جات تو همین بغله بگو خب”
منِ سرما زده را گرم در آغوش بگیر
به هواے بغلت بود کہ سرما خوردم
#ابراهیم_ابراهیمی
موهایم را ….
باد آشفته کرد …!
دلم را ” تو ” …..!!!
#عرفان_یزدانی
از چیزهایی که قلبم دوست دارد:
تو و صدایت!
-نزار قبانی
آهسته می آیی
شعرهایم را میخوانی
و می روی. . .
به خیالت که نمی فهمم
نمیگویی..
رد پای ِ نگاهت را
دلم از بَر است…؟
همچو شاهی که شبی کشورش آشوب شده
شیوه ی شورش چشمان تو شیدایم کرد
#سیامک_کیهانی
مطلب مشابه: متن عاشقانه جذاب برای مخاطب خاص؛ 30 متن احساسی برای یار و عشقم
متن دلبری برای همسر
این که مرا به سوی تو میکشد
عشق نیست…
شکوه توست…
و آنچه مرا به انتخاب تو برمیانگیزد،
نیاز تن من نیست…
یگانگی روح و اندیشههای ماست…
#شاهین
شايد سهمِ من از تو
فقط همين چند وقت بود.
اينكه بيايى
ببينمت
ببويمت
عاشقت شوم
و بروى…
من سالها باید با همین فکرها
زندگی کنم.
دیگر وقت نمیشود دوباره عاشق شوم؛
من تا به خودم بیایم
تمام شدهام..!
بوسیدمت، لب و دهنم بوی گُل گرفت
بوییدمت، تمام تنم بویِ گل گرفت
گل های سرخ چار قَدَت را تکاندی و
گل های خشک پیرهنم بوی گل گرفت
با عطر واژه ها به سراغ من آمدی
شعرم، ترانه ام، سُخنم، بوی گل گرفت
تو معشوق من نیستی!
تو امتداد منی در تنی دیگر…
گفت:
از قلبت
چه خبر؟
گفتم:
بسیار از تو یاد میکند
تو فقط بگو دوستت دارم
من احساسم را چنان
به نگاه هایت گره خواهم زد
که خورشید هر روز صبح
قربان صدقه ی دلبری های ما برود…
بی قرار نبودنات بشم
آروم کردن دلم رو بلدی؟
اگر چه زخم عشقت را به قلبم کاشتی اما
از این که زودتر عاشق نشد قلبم پشیمانم
مطلب مشابه: شعر عاشقانه تک بیتی (بیش از 100 اشعار تک بیتی احساسی شاعران مختلف)
شعر و متن دلبری برای همسر
امر به معروفم نکن، معروف من چشمان تو
دینم لبت، فکرم غمت، جانم میان جان تو
خزاعی
چقدرخوش اقبالم که تو رو
توی این دنیای بزرگ پیدا کردم و
تو مال من شدی
مهربانم، تا پیش از تو هیچکس نتوانسته بود مرا این اندازه خوشحال کند. هیچ کس به شیرینی و دلربایی تو ندیدهام و مطمئنم هرگز نخواهم دید.
۰پناهگاه؛
آنجا که برای حفظ جان و سلامت پناه برند!
و تو بهترین پناه برای منی…
من همونیم که..
وقتی دلش گرفته
حالش حتی با تصور بغل کردنت
خوب میشه
چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما
به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما
تا ز بندت شدم آزاد، گرفتار شدم
سخت آزادی ما بند گرفتاری ما
سر ما باد فدای قدم عشق ، که داد
با تو آمیزش ما از همه بیزاری ما
خواهش میکنم بیحوصلگیهایم را ببخش
بدخلقیهایم را فراموش کن
دلتنگیهایم را جدی نگیر!
در عوض
من هم تو را میبخشم، که مسبب همهی اینهایی…
میدونی قشنگیه عشق ما کجاست
اینکه هیچی نمیتونه بین مون فاصله بندازه
اینکه دلامون قرصِ به بودنِ هم
اینکه حتی اگه ازت دور هم باشم
بازم میدونم تهِ این دوری مال خودمی
اینکه انقد دلم بهت قرصِ منو قوی میکنه..
بهم امید و انگیزه میده واسه ادامه ی زندگی..
میدونی “تو” قشنگترین
دلخوشیه این زندگی هستی.
مطلب مشابه: متن عاشقانه بی نهایت دوستت دارم (جملات فوق قشنگ دوست داشتن)
أن حضورك یخلق مني شخصاً آخر
شخص لا یتذکر أنه حزین…”
“بودنت از من آدم دیگهای میسازه
آدمی که یادش نمیاد غمگینه…”
دور همه رو خط زدم شدم عاشق تو…
تو همان جان منی
و نشانی قلبت را هرگز از یاد نمیبرم
فرسنگ ها هم که از من دور باشی
هوایت که به سرم بزند
می نشانمت کنار رویاهایم
دست های دلواپسی ام را قفل می کنم به بودنت
تو همان جان منی که گاهی میرسی به لبهایم
ولی خب در نهایت، روح تو متعلق به کسی میشه که قشنگ تر نگاهت میکنه ?
تا وقتی من هستم تو به هیچکس نیاز نداری
که دوست داشته باشه
من به جای همه اونایی که
هر روز از کنارت رد میشن و میرن
دوست دارم
دلم یکیو میخواد با همه سگ باشه؛
با من: ای جان بیا بغلم ببینم چته تو.
رفیق روزهای خوب
رفیق خوب روزها
همیشه ماندگار من
همیشه در هنوزها
صدا بزن مرا شبی
به غربتی که ساختی
به لحظهای که عشق را
بدون من شناختی…
چشماتو ببند میبوسمت از دور
صدات
از
تَهِ
جهنمم
بیاد،
قیدِ
بهشتو
میزنم.
مطلب مشابه: متن خوشحالی عاشقانه ( 55 متن احساسی برای خوشحال کردن معشوقه )
کپشن دلبری عاشقانه
من هنوزم اميد دارم
يه روز صبح، به جاى گوشى دستاى تو،
تووى دستام باشه…
گاهی هم اینگونه شب بخیر میگفتی:
(شب بخیر…جونم)
بیشتر از خوب بودن شب
اندیشه ی این که جانِ تو هستم
در من ریشه می کرد و سبز میشد!
شب بخیر قلبم
در سمت چپ سینه ام شهریست
که تو برای آن نور و روشنایی هستی
خوابیدن و بیدار شدن کنار پارتنر نعمتیه که هرکسی ازش بهرهمند نمیشه
اگه صبح چشم باز کردی دیدیش خوشبحالت
قدرشو بدون
داشتنش رو شکر کن
همه چیز در آخرین آدمی خلاصه میشود
که در تنگنای شب به یاد میآورید؛
قلب شما آنجاست..
کمی شب، کمی آغوش، کمی تو،
دیگر نمیخواهم با این کلمات جمله بسازم. شعر بس است؛
دیگر میخواهم با این واژهها زندگی کنم !
بیا غم داشتی بیا تو بغلم عصبی بودی بیا موهاتو ناز کنم قلبت شکسته بود بیا با هم غصه بخوریم پول نداشتی بیا با هم نداری بکشیم من کنارتم همیشه
بعضی ها نباید ساده بگن شب بخیر و برن بخوابن،
یه دوستت دارمی،
یه عزیزم خوب بخوابی،
یه کلمه محبت آمیزی،
یه چیزی باید قبلش بگن آدم دلش آروم بگیره.
قد قلبم دوست دارم
عمری
هرشب در رهگذارت
ماندم چشم انتظارت
شاید یک شب بیایی…
هـر صُبح
پروانه میشوم
به هوای بازشدنِ
چشم هایت …
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تورا میطلبد
دیده تو را میجوید…
مطلب مشابه: متن درباره آغوش عاشقانه [ 50 متن کوتاه درباره آغوش گرفتن یار و عشق ]
استوری دلبرانه برای عشقم
همه میگن که عجیبه
اگه منتظر بمونم
همه حرفاشون دروغه
تا ابد اینجا میمونم
امشب
کنار غزلهای من بخواب
شاید جهان تو آرامتر شود!
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا رَوم روانه با من است
خواب نازت ای پری زِ سر پرید
شب خوشَت،که شب
فسانه با من است…
من گمان میکردم که برای دلباخته کردنش،
باید لبخند بر لبانش بنشانم،
ولی هربار که میخندید،
این من بودم که عاشقش میشدم…
امروز صبح عجیب
دلم غافلگیری میخواهد ؛
از همان ها که من از همه جا بی خبرم
اما
تو در راه آمدن پیشِ منی …
صبح میشود و نور..
عاشقانه میخزد به کوچه باغ زندگی..
صبح میشود و باز، این پرندگانِ بی کلام،
زبان به اسم کوچکِ تو باز میکنند..
صبح میشود و قلبِ آسمان..
به انتظار آفتابِ چشم تو دوباره میتپد..
صبح میشود..
و زندگی، دوباره عاشقانه میشود..
درود صبحتون روشن بمهر آفتاب
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا می فرستمت
ای غایب از نظر که شدی همنشین دل
میگویمت دعـا و ثنـا می فـرستمت
#حافظ
ای كاش میتوانستم بگويم
كه با من چه میكنی
تو جانی در جانم میآفرينی…
تو تنها سببی هستی كه به خاطر آن
روزهای بيشتر، شبهای بيشتر
و سهم بيشتری از زندگی می خواهم
تو به من اطمينان می دهی
كه فردايی وجود دارد….
بچرخ..برقص..دیوانگی کن
خودت را مهم ترین بدان!!
تو تکرار نخواهی شد..!!
هوای خودت را داشته باش…
کمی از موهایت …
کمی بیشتر لبخندت را…
و دیگر دست هایت …
و بیشتر از بیشتر…
چشم هایت…
با قلبی پر از عشق دارم…
قسم ات می دهم …
به خدایت چیزی نگو …
من بهشت کوچکی از این ها…
برای خودم ساخته ام!
و فکر کن به تنت ، در حصار آغوشم!
قفس همیشه غم انگیز نیست، میبینی…
اگر با دلت،
چیزی یا كسی را دوست داری
زیاد جدی نگیر،
زیرا كار دل،
دوست داشتن است
همانند چشم،
كه كارش دیدن است.
اما اگر روزی،
با عقلت كسی را دوست داشتی
اگر عقلت عاشق شد،
بدان كه چیزی را تجربه میكنی
كه اسمش عشق است
یکی از دلبرانهترین سکانسای
سینمای ایران اونجا رعنا پرسید:
+ قرصاتو خوردی؟
– نه، واسه چی؟
+ اومدیم و من یه وقت رفتم،
تو باید یادت بره؟
– تو نباشی من واسه چی باید قرص بخورم؟
نمی دانستم دلتنگی ات
قلبم را مچاله می کند…
#عباس_معروفی
من اما
برای تو
کلمه کم میآورم
شعر بلد نیستم…
وقتی آمدی با چشمهایم میگویم…
گل آفتابگردان را گفتند
چرا شبها سرت را پایین میندازی؟
گفت: ستاره چشمک میزنه
نمیخواهم به خورشید خیانت کنم
آدم ها …
پشت تمام …
حرف هاى ناگفته..
بغض هاى نشكسته..
خنده هاى مصنوعى…
درد هاى بى پایان و آغوش هاى سرد…
سنگر مى گيرند تا يك روز.زمانى …
كه از رنج مرز خفگى را …
رد كردندبه يكباره …
فرو بريزند…
ای سرور زیبایی
ای ماه روی زیبای دلم
گرفتارت شدم
من
زخمهای بینظیری به تن دارم
اما تو مهربانترینشان بودی…
عمیقترینشان…
عزیز ترینشان…
من اما
برای تو
کلمه کم میآورم
بانوی من!
شعر بلد نیستم…
وقتی آمدی با چشمهام میگویم
تمام دوستت دارمهایم
برای توست
شعر میکنم
و هر روز صبح
بر گلبرگهای تنت
مینویسم
لب بر لبت میگذارم
تا تمام کلمات ممنوعه را
بی آنکه گفته شوند
بی آنکه شنیده شوند لمس کنی.