معنی انعقاد در دیکشنری فارسی چیست؟
در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق انعقاد در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.
انعقاد در دانشنامه آزاد فارسی:
انعقاد.[ اِ ع ِ ] ( ع مص ) بسته شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). بسته شدن و مجتمع شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). پیوستن. بستن. ( یادداشت مؤلف ). || نزد علماء اصول و فقهاء، وابستگی اجزاء تصرف است برطبق موازین شرع ، چنانکه بیع فاسد را منعقد گویند نه صحیح و استعمال این لفظ مخصوص در معاملات است ، کذا فی التوضیح. و مراد به اجزاء تصرف ایجاب و قبول است چنانکه بیرجندی در شرح مختصرالوقایه گفته است : «انعقاد، انضمام کلام یکی از دو متعاقد است بدیگری ». و پیداست که کلام یکی از دو متعاقد ایجاب است و کلام دیگری قبول.( از کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 954 ). || ( اِمص ) بستگی و فراهم آمدگی و اجتماع. ( ناظم الاطباء ).
– انعقاد شیر و امثال آن ؛ بستن. ( یادداشت مؤلف ).
– انعقاد مجلس ؛ سوری یا سوکی برپا کردن. ( یادداشت مؤلف ).