تفال به حافظ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۳؛ دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را…
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیمای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که، چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام میاست بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان (ترکان) پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- چرا خود را مانند یک سرنشین کشتی سرگشته میدانی؟ درحالیکه نگرانی و اظطراب شما کاملاً بیهوده است و اوضاع بر وفق مراد شما خواهد شد. به زودی خبری خوش دریافت میکنی و با آمدن مسافری که در انتظارش هستی اوضاع شما عالی خواهد شد. به شرط آنکه ترس و دلهره نداشته باشی.
۲- بر خدا توکل کن، زیرا میوه شیرین خواستن را از درخت شکیبایی و حوصله میتوان چید. خبر خوشی دریافت میکنی، ولی عجول میباشی، در حالیکه شخصی مهربان، با صفا و محبت هستید و با آن قلب پاک باید توکلت بر خدا باشد.
تعبیر غزل:
رازی در دل داری که از برملا شدن آن نگرانی. در رسیدن به مقصود و تقدیر امیدوار باش و برای انجام نیکی فرصتها را غنیمت شمار. به شکرانه نعمتهایی که خدا در اختیار تو قرار داده است، بینوایان را دستگیری کن و اگر به دنبال آسایش هستی با دوستان خود نیکی و با دشمنان مدارا پیشه کن. از تجربیات دیگران پند بگیر و منتظر یک خبر خوش باش که به زودی به تو خواهد رسید.