تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

چگونه آگاتا هارکنس جوان شد؟

آگاتا هارکنس برای قرن‌ها افسونگری شگفت‌انگیز بود که همیشه ترفندهایی در آستین خود پنهان داشت. ولی یکی از تازه‌ترین حقه‌های او یک دگرگونی بزرگ برایش به شمار می‌آید؛ آگاتا هارکنس جوان شده است.

برای کاراکتری که به عنوان یک ساحره‌ی پیر پا به دنیای کمیک‌ها گذاشت، این تغییر یک رویداد برجسته به شمار می‌آید. اما راز این جوانی چیست و چگونه افسونگر مرموز مارول توانست برنایی خودش را باز پس گیرد؟

آگاتا هارکنس در آکادمی استرنج

زمانی که دکتر استرنج آکادمی استرنج را پایه‌گذاری کرد تا نسل آتی کاربران جادو را آموزش دهد و سرپرستی کند، برخی از نیرومندترین و برجسته‌ترین جادوگران دنیای مارول را به کار گرفت تا راهنمای دانش‌اموزان جوان باشند. حتی پس از این که دیگر خود استیون استرنج در دسترس نبود، جادوگرانی همانند مجیک، نیکو مینورو، دکتر وودو و خود آگاتا هارکنس آموزش و راهنمایی دانش‌آموزان را ادامه دادند.

هر چند در شماره‌ی ۱ کمیک Midnight Suns به همه‌ی اعضای آموزشگاه چشم‌اندازی از موجوداتی تیره و مه‌مانند نشان داده شد که در چهار روز آینده و در ظاهر به خاطر زویی لاوو مایه‌ی نابودی دنیا می‌شوند. چندان از این چشم‌انداز نگذشته بود که همان موجودات مهی به آموزشگاه یورش آوردند تا زویی با ترس بگریزد. در حالی که دیگر آموزش‌دهندگان تلاش داشتند تا جلوی او را بگیرند و به زویی قوت قلب دهند ولی این هارکنس بود که توانست او را با به مکانی ناشناس بفرست.

سپس نمایان شد که آن هیولاهای تیره، زویی لاوو و آگاتا هارکنس گذشته‌ی دور و درازی با یکدیگر دارند. این جانوران مهی در واقع ویپرز آو والتور (Vapors of Valtorr) بودند؛ یک ورد ساده از کاربران جادو که بیش‌تر برای نگهداری از خودشان با احضار نیروی ارباب شیطانی، والتور، کاربرد دارد. در واقع آگاتا و کاون او که شامل افسونگرانی از خانواده‌های لاوو و مینورو می‌شدند برای نخستین بار در سال ۱۴۲۸ این موجود تیره را به خدمت گرفتند و گونه‌ای معامله را انجام دادند که اجازه می‌داد تا چندین نسل از جادوگران به آزادی از نیروی این شیطان برای فرار از آزار و شکنجه بهره ببرند.

البته که جادو هرگز به راستی آزاد نیست و همواره بهایی دارد. آگاتا بیان کرد که ویپرزی که به آکادمی استرنج یورش آوردند توسط والتور فرستاده شده بودند که سرانجام برای سهم خود از معامله آمده است. هارکنس که می‌دانست اگر چنین نیرویی در زمین لانه کند توانایی چه کارهای وحشتناکی را دارد، از زویی خواست تا به او در جلوگیری از پایان دنیا کمک کند. زویی به عنوان نواده‌ی یکی از اعضای کاون و از خانواده‌ای که آینه‌ی سیاه (تنها دروازه به دنیای والتور) را در اختیار داشت، از جایگاه ویژه‌ای برای کمک برخوردار بود.

انتقام یک افسونگر

همان گونه که از هر چیز جادویی می‌توان انتظار داشت، این مأموریت به سادگی شکستن آینه و نجات دنیا نبود. در سال ۱۴۲۸، هنگامی که کاون آگاتا تصمیم گرفت تا از والتور برای فرار از آزار و شکنجه استفاده کند، جد زویی با نام جکت لاوو بود که رهبری مراسم را بر دوش داشت. او می‌خواست از ویپرز آو والتور برای پاکسازی زمین از هر کسی که از جادو استفاده نمی‌کرد بهره ببرد ولی دیر به این نکته اشاره کرد که والتور نیاز به یک قربانی از بینشان برای انجام کارش دارد. والتور ناتوان‌ترینشان که یک ساحره‌ی دلسوز به اسم کورینا بود را برگزید و او را در سوی دیگر آینه‌ی سیاه زندانی کرد.

آگاتا به جکت حمله کرد تا تلاش برای باطل کردن قربانی داشته باشد اما تنها توانست باعث آسیب آینه شود تا مراسم به هم بخورد و محافظت والتور قطع شود بدون این که کورینا نجات یابد. هارکنس یک بار دیگر سعی کرد تا شخصاً با سر زدن با دنیای والتور خواهرش را برهاند ولی مجبور شد کورینا را رها کند چرا که مه‌های نابودکننده‌ی این دنیا مایه‌ی ضعفش می‌شدند. کورینا برای این کار آگاتا را نبخشید.

در زمان کنونی و درون سردابه‌ی خانوادگی لاوو در نیو اورلینز، زویی و آگاتا می‌خواستند تا آینه را نابود کنند تا این که آگاتا به چنگال دست راست والتور با نام کوروسیون (Korrosion) افتاد. او با استفاده از هارکنس و ویپرز توانست پا به زمین بگذارد. این زمانی بود که آگاتا هارکنس فهمید کوروسیون کسی نیست جز همان کورینا که پس از سال‌ها بهره بردن از نیروی والتور تبدیل به چیزی همچون پوسته‌ای پوچ شده بود. با خشم از این که آگاتا تنهایش گذاشته بود، کورینا در دنیای والتور ماند و قدرت دزدید و گردآوری کرد تا این که در پایان بتواند مراسمی که کاون در سال ۱۴۲۸ آغاز کرده بود را تکمیل و دنیا را از غیرجادوگران پاک کند.

از طریق آینه، آگاتا و زویی دنیایی را دیدند که در آن کورینا به پیروزی رسید؛ یک مکان تهی که بدون قهرمانان رها شده بود تا از بین برود. اما به لطف رویدادهای جادویی فراوانی که در جریان بودند، گوست رایدر توانست روحش را به این خط زمانی برساند و به زویی بگوید تا چشم‌اندازی از آن را با هر کسی که با میدنایت سانز درگیر است به اشتراک بگذارد تا شاید بتوانند جلوی آن را در راستینگی خود بگیرند. این چشم‌انداز همانی بود که مسیر میدنایت سانز را شروع کرده بود ولی به آگاتا نیز دیدی به آینده داد تا یک یادگار مقدس را با خود به نبرد پایانی بیاورد.

جوانیِ دوباره

پس از این که میدنایت سانز توانستند کورینا را شکست دهند، آگاتا او را در دژی که زمانی خانه‌ی کاونشان بود گیر انداخت. با استفاده از یادگار مقدس، نیروی والتور را از کورینا بیرون کشید و برای خودش کرد. در انفجار متعاقب، هر دوی آن‌ها ناپدید شدند و در حالی که کورینا به جایی برگشت که زمانی دنیای والتور بود، هارکنس جایی دور از هم‌پیمانانش پدیدار شد و جوانیِ به‌دست‌آورده‌اش را پنهان کرد.

به لطف رویدادهای کمیک Midnight Suns، آگاتا هارکنس نه تنها دارای بدنی جوان شد بلکه اکنون نیروی افزوده‌ی یک ارباب شیطانی را در خود دارد. پس از این ماجراهاست که آگاتا رو به یک دارک‌هولد تازه می‌آورد.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!