چرا «بشار اسد» سقوط کرد و سوریه به کدام سمت میرود؟
پس از اعلام رسمی سقوط دولت بشار اسد در سوریه، روند تحولاتی که با سرعتی باورنکردنی طی روزهای اخیر، دولت سوریه را محاصره میکرد، آرامتر گرفته و اکنون تبعات این سقوط برای سوریه و کشورهای منطقه مورد توجه قرار دارد. اگرچه محمد الجولانی، رهبر مخالفان مسلح بشار اسد، از نیروهای نظامی خواسته بود تا از مؤسسات دولتی فاصله بگیرند و این مؤسسات تا زمان انتقال رسمی قدرت به دولت جدید، تحت نظارت نخستوزیر پیشین باقی بمانند، اما همچنان، حملات معترضان به کاخها و برخی مراکز دولتی ادامه دارد.
برخی از مهمترین پرسشها پس از سقوط اسد، به سناریوهای منطقهای، کوتاه مدت و بلند مدت در سوریه باز میگردد. هنوز مشخص نیست حاکمیت جدید سوریه چه برنامهای خواهد داشت و با تغییر شرایط سوریه، ایران به عنوان یکی از متحدان دولت اسد، اکنون چه اقداماتی را در دستور کار خواهد گذاشت؟ محمدعلی سبحانی، سفیر پیشین ایران در قطر، لبنان و اردن و تحلیلگر ارشد سیاسی به پرسشهای فرارو پاسخ داده است:
بشار اسد از فرصت گفتوگو با اقوام و گروههای مخالف استفاده نکرد
محمدعلی سبحانی به فرارو گفت: «تحولات سوریه، میتواند با توجه به مسائل مختلفی تعبیر و تحلیل شود. نکته اول، تحولاتی متاثر از مسائل قومی و ناشی از حضور اقوام متفاوتی است که در سوریه سکونت دارند و این ریشههای قومی همواره نقش خود را در تحولات سوریه ایفا کردهاند، نکته دیگر، این است که با توجه به همسایگی سوریه با اسرائیل در تمامی جنگهای ادوار گذشته در تنش بوده و نیروهای مقاومت فلسطینی در سوریه مستقر بودهاند و این موضوع تا سال ۲۰۱۱ نیز کاملا مشهود بود. نکته دیگر این است که درگیریهای منطقهای گرایشهای مختلفی را نیز بین اقوام عرب و مسلمانان ایجاد کرده است. مسلمانان و جامعه عرب در قبال مسائل منطقه به ۲ دسته اصلی تقسیم شدند؛ آنها که خواهان صلح با اسرائیل بودند و آنهایی که مدافع اقدامات جریان مقاومت بودند. این موضوع طی دهههای اخیر ادامه یافت، اما متاسفانه برخی از کشورهایی که حامی جریان مقاومت بودند، پاسخگوی نیازهای اجتماعی نبودند. این موضوع تا زمان بهار عربی ادامه پیدا کرد. با تغییرات ناشی از بهار عربی مطالبات اجتماعی در سوریه بار دیگر پررنگ شد و خود من نیز در همان سال ۲۰۱۱ در مقالاتی اشاره کردم که به درخواستهای مردم سوریه باید توجه شود و حتی پیشنهاد میانچیگری و همکاری بین المللی را برای حل مسئله سوریه را ارائه دادم.»
وی افزود: «به هر حال با وجود همه اتفاقات داخلی و خارجی، دولت بشار اسد بر سر قدرت باقی ماند. اما فارغ از تاریخ، آن چه اکنون در سوریه رخ داده، نشان میدهد که هم نیروهای منطقهای و هم نیروهای بین المللی و هم نیروهای داخلی تلاش کردهاند یک دولت جدید در این کشور حاکم شود. متاسفانه آقای اسد در طول حدود ۱۲ سالی که از درگیریهای پیشین میگذرد و در سوریه امنیتی نسبی برقرار شد، از فرصت به وجود آمده برای گفتوگو با اقوام مختلف و غیرعلوی و ایجاد همبستگی ملی در سوریه، استفاده نکرد. در نتیجه روند دموکراتیک و مشارکتی در سوریه شکل نگرفت. شاید به همین دلیل هم باشد که در حمله نیروهای مخالف بشار اسد، شاهد حضور انواع گروهها از دموکراتها تا اسلامگرایان و سنی مذهبها هستیم. این گروهها از تروریست تا وطن دوست را شامل میشوند و احتمالا انتظار هم خواهند داشت سهمی در حاکمیت سوریه داشته باشند.»
چالشهای پیش روی سوریه
سفیر پیشین ایران در لبنان گفت: «معتقدم ایران میتواند نقشی محوری در مسیر جدیدی که قرار است حاکمیت سوریه طی کند، داشته باشد. کما اینکه آقای عراقچی، فورا اقداماتی را آغاز کرده و با کشورهای تاثیرگذار منطقه که اتفاقا در سطح بین الملل نیز تاثیرگذارند، رایزنی و گفتوگو کرده است. این اقدام را میتوان یک گام مثبت در حل مشکلات دانست. امید این است که کشورهای منطقه در کنار ایران و نیروهای داخل سوریه به یک فرمول منطقی برای حل مشکل برسند، اما اگر قرار باشد سوریه همچنان در مسیر تنش قرار بگیرد احتمال درگیریهای بیشتر، افزایش شمار قربانیها و طولانی شدن یک جنگ فرسایشی وجود دارد. در نهایت نیز از سوریه به جز یک ویرانه باقی نخواهد ماند. حقیقت این است که در حال حاضر همه نیروها و جریانهای مخالف اسد از سقوط او و تغییر حاکمیت شاد و راضی هستند. اما این که راه حلهای موجود چیست و این گروهها چگونه قرار است با هم متحد شوند هنوز مشخص نشده و حتی عدم اتحاد نیروهای مخالف اسد، خود، بحران جدیدی را ایجاد کند.»
وی افزود: «اعتقاد دارم یک پیشنهاد مناسب برای کاهش تنش در سوریه این است که اقدامی مشابه با زمانی که عراق تحول حاکمیت را تجربه کرد و صدام از قدرت ساقط شد را در سوریه ایجاد کنند. در آن زمان ساز و کاری در عراق ایجاد شد به نام «همسایگان عراق». در آن زمان من در وزارت خارجه حضور داشتم و به خاطر دارم جلساتی شکل گرفت که اتفاقا از تهران آغاز شد و سپس توسعه پیدا کرد و حتی آمریکا، اروپا و روسیه نیز به آن پیوستند و در نهایت اجماع نظری برای تشکیل یک دولت در عراق شکل گرفت که مبانی آن مبتنی بر رعایت حقوق اکثریت و مشارکت حداکثری قوا بود. در سطح داخل سوریه، رفتار عقلانی این است که نیروهای ساقط کننده اسد متوجه باشند، زدن و کشتن و تخریب کردن، آنها را به جایی نمیرساند. همچنین نیروهای منطقهای باید درک کنند که هیچ یک از آنان به تنهایی نمیتوانند سوریه را حمایت کرده و به مقصد برسند. نیروهای بین المللی نیز باید متوجه باشند که سوریه با حمایت همه این نیروهاست که به ثبات میرسد و ثبات سوریه به علت موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی که دارد، روی همه منطقه تاثیر مستقیم خواهد داشت.»
این تحلیلگر ارشد سیاسی در ادامه و در خصوص راه حل نهایی شرایط موجود گفت: «معتقدم در سال ۲۰۱۱ شاهد یک نقطه عطف تاریخی در جهان عرب بودیم و دیدیم کشورهایی که در برابر روند تحولات مقاومت نکردند و به اعتراضات اجتماعی توجه کرده یا حق مشارکت مردم را بالا بردند، آسیب کمتری دیدند. اما سوریه و لیبی درگیر جنگ داخلی شدند. درست است که اسد در نهایت آرامش را برقرار کرد. اما این را هم دیدیم که اگر راه حلها شامخ و جهان شمول نباشد، در یک نقطه به شکست میرسد. درست است که بخش زیادی از تغییرات اخیر سوریه را نیروهای نظامی و مسلح رقم زدند، اما بخشی از جریان همراه با کنار رفتن دولت اسد را هم مردمی تشکیل دادند که هیچوقت احساس همدلی با دولت اسد را نداشتند و در نتیجه به تغییرات خوشامد گفتند. یادمان هست که وقتی داعش به مناطق سنی نشین عراق حمله کرد، ظرف ۴۸ ساعت کل ان مناطق را گرفت. این درست شبیه اتفاقی است که در برخی مناطق سوریه رخ داد. ایران یکی از متحدان و همراهان همیشگی بشار اسد بود که تلاش کرد امنیت و ارامش را در منطقه حاکم کند، اما در نهایت حضور ایران در سوریه و تلاشهای ایران با سوء تعبیرهایی هم همراه شد. امید است تیم دیپلماسی ایران درباره شرایط جدید سوریه، تصمیمهای دقیقی بگیرد و از اتفاقات پیشین نیز درس بگیرد.»