بازیهای سال ۲۰۲۴ که طرفداران از آنها نفرت داشتند
سال ۲۰۲۴ هم با تمام اتفاقات و اخبار خوب خودش در صنعت ویدیو گیم، روزهای پایانی خود را سپری میکند. اگر بگوییم امسال یکی از بهترین سالها برای گیمرها بوده است، اشتباه نگفتهایم! در سال ۲۰۲۴ ما شاهد معرفی عناوین بسیاری زیادی از سوی توسعه دهندگان بودیم. اما همیشه شرایط آنطور که توسعه دهندگان و بازیسازان میخواهند، پیش نمیرود. در کنار عرضه بازیهای خوبی که امسال تجربهشان کردیم، بعضی از این عناوین به دلایل مختلف شکست خوردند و تبدیل به دوست نداشتنیترین بازیهای امسال شدند. در ادامه ما به بررسی این دلایل و معرفی این بازیها میپردازیم، با ویجیاتو همراه باشید.
Deathbound؛ الهام گرفتن از سولز لایک اما به چه قیمت؟
در ظاهر، دثباند بازی بسیار جذابی دارد. دنیای بازی جالب است و داستانی که سعی دارد روایت کند، به اندازه کافی خوب است تا بازیکنان را جذب کند. اما اینجا جایی است که نکات مثبت بازی پایان مییابد. گیمپلی به قدری دچار مشکل است که تمام این معادلات را به هم میزند. دثباند بازی است که میخواهد جادوی ژانر سولزلایک را به دست آورد، اما درک صحیحی از اصول اصلی این سبک ندارد. یک سولزلایک خوب نیاز به مبارزاتی دقیق و چالشی منصفانه و طراحی قوی باسها دارد. اما دثباند هیچکدام از این ویژگیها را ندارد. نبود دقت در طراحی، مکانیکهای کند و سیستمهای ضعیف مبارزات باعث شده که آن را به یکی از بدترین بازیهای سال تبدیل کند.
South Park: Snow Day چه بر سر این عنوان خوب آمد؟!
در طول سالها، بازیهای South Park نسخه های متفاوتی ارائه داده است. با این حال، موفقیت بازیهای The Stick of Truth و تا حدی کمتر The Fractured But Whole، انتظارات بزرگی از این بازی در میان جامعه گیمرها ایجاد کرده بود. اما به نظر میرسد که بازیهای South Park دوباره به رویکرد نامطلوب پیشین خود بازگشتهاند، زیرا آخرین عنوان این مجموعه، Snow Day، یادآور بازیهای ضعیف و ناکام دهههای گذشته این سری است. این بازی تغییرات بزرگی را امتحان کرد، از جمله تغییر به فرمت سهبعدی، اما همه این تلاشها بهجای پیشرفت، به سقوط آن منجر شدند. مبارزات بازی و مکانیکها بهطور کلی ناپخته و خستهکننده بودند و همه این تغییرات باعث شدند که این اثر تبدیل به یکی از بدترین بازیهای امسال شود.
Skull and Bones؛ قربانی یوبیسافت
به ندرت پیش میآید که شرکت یوبیسافت به سراغ یک عنوان اصلی و جدید برود، چه برسد به عنوانی که واقعاً بتواند هیجان گیمرها را برانگیزد. در ابتدا قرار بود این عنوان با بازی Sea of Thieves رقابت کند. اما در ادامه اتفاقات خوبی منتظر این بازی نبود. به هر حال، بسیاری هنوز هم از بازی Assassin’s Creed: Black Flag بهعنوان یکی از بهترین ماجراجوییهای دریایی یاد میکنند. بنابراین، اگر قرار باشد شرکتی در این حوزه تجربه داشته باشد، یوبیسافت یکی از آنهاست. اما اگر تنها بازی Skull and Bones را تجربه کرده باشید، هرگز این ذهنیت را در مورد یوبیسافت ندارید! نکته تأسفبار این است که نبردهای دریایی بازی واقعاً مطابق انتظارات هستند. مشکل اصلی اینجاست که این گیمپلی در قالب سرویسمحور طراحی شده، که باعث میشود همه چیز خستهکننده و تکراری به نظر برسد. ماموریتهای بازی کسلکنندهاند، داستان جذابیتی ندارد، مکانیکهای اصلی بازی خارج از نبردهای دریایی جذابیتی ندارند، و بهطور کلی، این ایده خوب چنان از بین رفته که دیگر قابل نجات نیست.
Alone in the Dark در سیاهی مطلق
بازی Alone in the Dark بهعنوان بازتعریف نسخه اولی این مجموعه که در سال 1992 منتشر شد، طراحی شده بود. آخرین نسخه از این مجموعه بازی Illumination بود که در سال 2015 عرضه شد و با انتقادات شدیدی مواجه شد. این ریبوت فرصتی بود تا این مجموعه بار دیگر نزد عموم مخاطبان محبوب شود و در عین حال طرفداران قدیمی را هم راضی کند. این بازی رویکردی مشابه بازسازیهای اخیر مجموعه رزیدنت ایول به پیش گرفت، از جمله تغییرات در زاویه دید دوربین. با این حال، این بازسازی نتوانست موفقیت مشابهی کسب کند. Alone in the Dark نتوانست انتظارات مالی، انتقادی و هواداری را برآورده کند، که متأسفانه منجر به تعطیلی استودیوی سازنده آن، Pieces Interactive، توسط شرکت Embracer Group شد.
Suicide Squad: Kill the Justice League؛ ذوقی که کور شد
مجموعه آرکام یکی از محبوبترین فرنچایزهای دنیای بازی محسوب میشود، حتی با وجود اینکه سهگانه اصلی نزدیک به ده سال پیش به پایان رسید. سهگانه بتمن آرکام بهعنوان یکی محبوبترین بازیها شناخته میشود، به همین دلیل بازی Suicide Squad: Kill the Justice League با اعلام خود بهعنوان یک بازی چند نفره لوتشوتر توجهات زیادی را به خود جلب کرد. با این حال، هیجانی که در لحظه معرفی این بازی ایجاد شد، به سرعت جای خود را به ناامیدی عوض کرد. طرفداران سالها در انتظار ادامهی آرکام نایت بودند، اما این بازی نه تنها در این مسیر حرکت نکرد، بلکه کاملاً خلاف آن بود. مسیر انتخابشده برای این مجموعه عجیب به نظر میرسید. گیمپلی بازی نیز بسیاری از بازیکنان را ناامید کرد، زیرا تجربهای پر از Grinding بازی مداوم برای پیشرفت ارائه میداد، بدون اینکه چیزی جدید یا منحصربهفرد نسبت به بازیهای مشابه و خوشساختتر مانند Destiny 2 داشته باشد.
Silent Hill: The Short Message؛ خوب ولی کوتاه
بسیاری معتقدند که سال 2024 سال خوبی برای این سری بود، بهویژه بهخاطر عرضه موفق بازسازی Silent Hill 2. با این حال، این بازسازی پس از بازی Silent Hill: The Short Message عرضه شد، که به هیچ وجه نتوانست همان سطح از تحسین و استقبال را کسب کند. The Short Message با انتظارات بسیار بالایی مواجه بود، اما نتوانست به این استانداردها دست پیدا کند. بخش زیادی از این مسئله به گیمپلی کوتاه بازی برمیگردد، با وجود مدت زمان کوتاه بازی، گیمپلی آن بهسرعت تکراری میشد و دیالوگها نیز زود خستهکننده میشدند. با تمام نقاط ضعفش، The Short Message توانست تصویری کوچک از آنچه سایلنت هیل در دوران مدرن میتواند باشد، ارائه دهد. امیدواریم که دنبالهای بتواند این مفهوم را گسترش دهد و آن را به سطحی بالاتر برساند.
Jujutsu kaisen cursed clash؛ اقتباس ضعیف از انیمه
بازی Jujutsu Kaisen: Cursed Clash که بر اساس انیمه و مانگای پرطرفدار Jujutsu Kaisen ساخته شده بود، پس از انتشار با انتقادات و بازخوردهای منفی زیادی مواجه شد. یکی از اصلیترین دلایل انتقاد به این بازی، گیمپلی ساده و تکراری آن بود. بسیاری از بازیکنان انتظار داشتند که یک بازی مبارزهای جذاب و هیجانانگیز بر اساس دنیای جوجوتسو کایزن ارائه شود، اما بازی نتوانست این انتظارات را برآورده کند. سیستم مبارزات به سرعت خستهکننده شد، و این موضوع نارضایتی کاربران را به همراه داشت. بسیاری از منتقدان به گرافیک بازی اشاره کردند و آن را ضعیف و در مقایسه با استانداردهای کنونی صنعت بازیها ناامیدکننده دانستند. بهخصوص برای بازیای که از یک انیمه محبوب الهام گرفته است، بسیاری از بازیکنان انتظار داشتند که طراحیها و انیمیشنها کیفیت بالاتری داشته باشند. طراحی کاراکترها و محیطها نیز نتوانست احساس واقعی و مشابه با انیمه را منتقل کند.
Dustborn؛ شکست بزرگ
یکی دیگر از بازیهایی که به شدت مورد انتقاد جامعه گیمرها قرار گرفت، بازی Dustborn بود این بازی به دلایل متعددی از جمله مکانیک مبارزات یکنواخت، داستان کلیشهای و باگهای فنی با نقدهای منفی فراوان روبهرو شد. بسیاری از بازیکنان معتقد بودند که مکانیکهای بازی عمق کافی ندارند و بهسرعت یکنواخت میشوند. نقدهایی به روایت داستان وارد شد که آن را کلیشهای و فاقد پیچیدگیهای جذاب میدانستند. با توجه به تبلیغات پیش از انتشار، انتظارات بالایی از بازی وجود داشت که در نهایت محقق نشد.
LEGO Horizon Adventures؛ عنوانی که نباید لگو میشد!
بازیهای LEGO یکی از غولهای صنعت بازیسازی هستند، بهویژه در میان مخاطبان کمسنوسال. حتی جدا از این گروه، بسیاری از بازیکنانی که با این بازیها بزرگ شدهاندو با شور و شوق به این مجموعه بازمیگردند. اما به نظر میرسد که یک تصمیمگیری نادرست باعث شده است که هیچکدام از این دو گروه، بازی LEGO Horizon Adventures را دوست نداشته باشتد. در نهایت، مشخص شد که بازیای مانند هورایزن بهخوبی با فرمت لگو سازگار نیست. بزرگترین ایرادی که به این بازی وارد شده، یکنواختی آن است؛ طراحی مراحل بازی بهشدت محدود بوده و نتوانسته جذابیت دنیای باز بازی Horizon Zero Dawn را بازآفرینی کند.
Concord؛ بزرگترین شکست در سالهای اخیر
از دیدگاه تجاری، بازی Concord یکی از بزرگترین شکستهای سال بود. اگرچه گیمپلی بازی سرگرمکننده بود، بسیاری از طرفداران به طراحی ظاهری شخصیتها اعتراض داشتند. بزرگترین مشکل این بازی، قیمت آن بود. در ژانری که عناوین رایگان بسیار زیاد رایگان هستند، کنکورد با برچسب قیمتی ۴۰ دلاری عرضه شد که برای طرفداران بازیهایی مانند اورواچ و ایپکس بهعنوان مانعی برای خرید تلقی میشد. کنکورد تنها دو هفته پس از انتشار، بهطور رسمی تعطیل شد و متأسفانه استودیوی سازنده آن، یعنی Firewalk Studios نیز مدتی کوتاه بعد از این رویداد تعطیل شد.