تفال به حافظ شنبه ۸ دی ۱۴۰۳؛ مسلمانان مرا وقتی دلی بود…
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گردابی چو میافتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استظهار هر اهل دلی بود
ز من ضایع شد اندر کوی جانان
چه دامنگیر یا رب منزلی بود
هنر بیعیب حرمان نیست لیکن
ز من محرومتر کی سائلی بود
بر این جان پریشان رحمت آرید
که وقتی کاردانی کاملی بود
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکتهدان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
شرح لغت: گفتمی: می گفتم/استظهار:پشتگرمی
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیتهای پنجم تا هشتم میفرماید:
هنر از عیب محرومی خالی نیست و هنرمند نیز اکثراً از مرادهای دنیا محروم است، اما از من محرومتر خواهندهای وجود ندارد.
* به روح افسرده رحمت کنید، زیرا روزی و روزگاری بیدار و هوشیاری کاملی بود که اینک به عشق یار، مست و بی قرار و بی هوش گشته است.
* از وقتیکه عشق، سخن گفتن را به من تعلیم داد، سخنم نکته هر مجلس و محفلی برای عشاق گردید.
* هرگز نگویید که حافظ نکته سن است، زیرا ما دیدیم او سخت نادان است.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر غزل:
روزگاری همه تو را به عقل و درایت و کاردانی میشناختند، اما تو با یک انتخاب غلط، تمام مسیر زندگیت را عوض کردی و خود و دیگران را به دردسر انداختی ولی هنوز هم دیر نشده و فرصت داری تا از این راه برگردی، پس به این وسوسهها اعتنا نکن و این بار با چشمان باز مسیرت را انتخاب کن.