تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

شعر زیبا در مورد کوتاه بودن زندگی و بی ارزشی دنیا!

اشعار زیبا در مورد کوتاه بودن زندگیاشعار زیبا در مورد کوتاه بودن زندگی

مجموعه ای از ناب ترین اشعار زیبا در مورد کوتاه بودن زندگی و زندگی کوتاهه برای کپشن، پروفایل و استوری اینستاگرام

***

قصه تلخی‌ اش دراز مکن
زندگی، روزگار کوتاهی است

******

بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را

شهریار

******

چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش

******

از گردش فلک، شب کوتاه زندگی
زان سان بسر رسید که خوابی ندید کس

صائب تبریزی

******

ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم

فردا که از این دیر فانی در گذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم

******

شعر در مورد عمر کوتاه زندگی

سحرگه به راهی یکی پیر دیدم
سوی خاک خم گشته از ناتوانی

بگفتم: چه گم کرده‌ ای اندرین راه؟
بگفتا: جوانی، جوانی، جوانی

ملک الشعرا بهار

******

خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش

******

شرار کاغذ و آمال ماست توام غفلت
که زندگی دو نفس بیشتر نپاید و خندد
حذر ز صحبت آنکس ‌که بی‌تأمل معنی
به هر حدیث‌ که‌ گو‌یی ز جا درآید و خندد

بیدل دهلوی

******

با برفی که بر رویِ موهایم نشسته
به نزدِ تو می‌آیم
و واژه‌هایم را
پیش پاهایت می‌گذارم
تو نیز مثلِ من غمگینی
چرا که روز کوتاه است
سال کوتاه است
زندگی کوتاه است
خیلی کوتاه است
آنقدر کوتاه
که نمی‌توان با قاطعیت
آری گفت

******

من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آب این رود به سرچشمه نمی‌گردد باز
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز
رود خروشان

حمید مصدق

******

زندگی کوتاه است
نه غمش می‌ارزد
و نه شادی ماندن دارد
بهترین راه برایت این است
که بخندی و بخندی و بخندی
به غمش
به کمش
به زیادی غمش

******

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می‌ماند

******

شعر درباره کوتاه بودن زندگی

من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آب این رود به سرچشمه نمی‌گردد باز
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز
رود خروشان

******

جهان خوان و خلایق میهمان بی
گل امروز و فردا خزان بی

سیه چالی که نامش را نهند گور
بمو واجن که اینت خانمان بی

اگر شاهین به چرخ هشتمینه
کند فریاد ، مرگ اندر کمینه

اگر صد سال در دنیا بمانی
در آخر منزلت زیر زمینه

باباطاهر

******

چه خوش باغیست باغ زندگانی
گر ایمن بودی از باد خزانی

چه خرم کاخ شد کاخ زمانه
گرش بودی اساس جاودانه

از آن سرد آمد این کاخ دلاویز
که چون جا گرم کردی گویدت خیز

چو هست این دیر خاکی سست بنیاد
به باده‌اش داد باید زود بر باد

ز فردا و ز دی کس را نشان نیست
که رفت آن از میان وین در میان نیست

یک امروز است ما را نقد ایام
بر او هم اعتمادی نیست تا شام

بیا تا یک دهن پرخنده داریم
به می جان و جهان را زنده داریم

به ترک خواب می‌باید شبی گفت
که زیر خاک می‌باید بسی خفت

نظامی

******

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می‌ ماند

******

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل ز گلستان شما نیز بگذرد

آبیست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد

سیف فرغانی

******

اشعار زندگی کوتاه است

دنگ…، دنگ…
ساعت گیج زمان در شب عمر
می‌زند پی در پی زنگ

زهر این فکر که این دم گذر است
می‌شود نقش به دیوار رگ هستی من
لحظه‌ام پر شده از لذت
یا به زنگار غمی آلوده‌است
لیک چون باید این دم گذرد،
پس اگر می‌گریم
گریه‌ام بی ثمر است
و اگر می‌خندم
خنده‌ام بیهوده‌است

دنگ… دنگ…
لحظه‌ها می‌گذرد
آنچه بگذشت، نمی‌آید باز
قصه‌ای هست که هرگز دیگر

نتواند شد آغاز
مثل این است که یک پرسش بی پاسخ
بر لب سرد زمان ماسیده‌است

تند برمی‌خیزم
تا به دیوار همین لحظه که در آن همه چیز
رنگ لذت دارد، آویزم
آنچه می‌ماند از این جهد به جای:
خنده لحظه پنهان شده از چشمانم
و آنچه بر پیکر او می‌ماند:
نقش انگشتانم

دنگ…
فرصتی از کف رفت
قصه‌ای گشت تمام
لحظه باید پی لحظه گذرد
تا که جان گیرد در فکر دوام،
این دوامی که درون رگ من ریخته زهر،
وا رهاینده از اندیشه من رشته حال
وز رهی دور و دراز
داده پیوندم با فکر زوال
پرده‌ای می‌گذرد
پرده‌ای می‌آید:

می‌رود نقش پی نقش دگر
رنگ می‌لغزد بر رنگ
ساعت گیج زمان در شب عمر
می‌زند پی در پی زنگ:
دنگ… دنگ… دنگ…

سهراب سپهری

فال حافظ کوکا

منبع خبر

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!

be careful with my heart episodes online pinoycinema.org tv patrol april 11 2023 xxxsex videos.com tubepatrolporn.com hindesaxvideo erotic sex vedio eroanal.net www indin sex vidio com bengali honeymoon sex momandboyporn.net south indian girls nude tamil hd sex vedio freepakistaniporn.com x videos.
porn vido havazona.info www.yes porn please.com افلام سكس محارم مترجمه عربى rjvend.com سكس يسره hachishaku hachiwa keraku meguri: igyou hentai-pics.net natsucomi جنس مترجم عربي tubepatrol.pro منة شلبى سكس x veidos alohaporn.me xhaamster
xvrdio hdsexword.mobi sexy bp hindi mai tamilauntysareesex pornharbour.net india sharing porn my love story hentai hentaicredo.com yuri and friends 9 mei haruka javstreams.mobi 無修正 人妻 中出し bengali sex.com amateurporntrends.com call girls from bangalore