چرا همیشه با کمتر از انتظارهایمان قانع میشویم؟
مقالهی فوق با عنوان “تک فان”، به بررسی مواردی پرداخته که افراد به خاطر عوامل مختلفی ممکن است ارزش خود را زیر سوال ببرند. افرادی که تمایل دارند تا بیشتر از حد به خواستههای دیگران توجه کنند و خود را کمتر از دیگران ببینند ممکن است از این موارد رنج میبرند.
مواردی که برای این افراد ممکن است مشکلزا باشد شامل بزرگ شدن در محیط ناسالم، ترس از تنهایی، وابستگی عاطفی به شخص سوءاستفادهگر، عدم ایجاد حد و مرز، ناتوانی در دوست داشتن خود و عدم شناخت ارزش خود میباشد.
واضح است که توجه به این موارد میتواند به افزایش اعتماد به نفس و بهبود روابط اجتماعی کمک کند. بهتر است افراد به خودآگاهی بیشتری داشته باشند و بیشتر به نقاط قوت و تواناییهای شخصی خود اهمیت دهند. از طریق شناخت عمیق تر از خود و تواناییهایشان، میتوانند به ارتقاء و بهبود وضعیت شخصی و حرفهای خود بپردازند.
تک فان- «آخه تو ارزشت خیلی بیشتر از اینه، حواست هست؟!»
«خیلی از من بالاتره!»، «همین که با من حرف میزنه خیلیه!»، «حقوق خیلی کمی میده اما از بیکاری بهتره!»، «مرد بدی نیست، دست بزن نداره، معتاد نیست! همین خوبه دیگه!» و… این جملات برای شما آشناست؟ ممکن است از دهان خودتان درآمده باشند یا از دوست و آشنا شنیده باشید. به هرحال این جملات که پشت هر کدام دنیایی از عزت نفس له شده است شخصیت گوینده را تعریف میکنند!
به گزارش تک فان، خیلی از افراد همیشه آنقدر در خواستههایشان خود را نادیده میگیرند، آنقدر دیگران را از خود بالاتر میبینند و به هر شرایط و وضعیتی حتی خیلی سخت، تن میدهند که همواره جای سوال ایجاد میشود که: چرا؟!
آیا برای شما هم سوال است که چرا برخی افراد با اینکه لیاقتشان در حد بالایی است، تواناییهای خوبی دارند، ظاهرشان زیباست و برازنده به نظر میرسند، تحصیلات خوبی دارند و چندین و چند توصیف قابل توجه دیگر، ولی همیشه به حداقلها راضی میشوند و اطرافیان را شگفت زده میکنند؟!
6 مورد را باید درنظر بگیرید. این 6 نکته در این افراد حتما وجود دارد و اگر خود شما هم جزو این دسته از افراد هستید بهتر است به اصلاح این موارد بپردازید و خود را از حق طبیعی داشتن یک زندگی در سطح تواناییها و شانتان برخوردار کنید.
در محیط ناسالم بزرگ شدید
این که شما در کودکی مورد توجه بودهاید یا خیر اهمیت زیادی دارد. محیطی که چه از نظر خانوادگی و چه اجتماعی به سرکوب همیشگی شما دست زده باشد اجازه بروز تواناییها و اینکه شما اعتقاد داشته باشید حقتان بیشتر از اینهاست نمیدهد!
از تنها شدن میترسید
این یک واقعیت است. خیلی از افراد به خاطر اینکه تنها نمانند باجهای زیادی میدهند. رفته رفته به جایی میرسد که خودشان را گم میکنند و صرفا برای اینکه دیگران را داشته باشند زندگی میکنند.
وابستگی عاطفی به شخص سوءاستفاده گر دارید!
افرادی که خودشیفته هستند، افرادی که مشکلات شخصیتی دارند و به دنبال سوءاستفاده از دیگران هستند معمولا به سراغ وابستهها میروند! وابستگی به شما اجازه نمیدهد بدیهای طرف مقابل و اشکالات رابطه را ببینید. این مورد دست در دست مورد قبلی میدهد و شما برای اینکه تنها نمانید باز هم به همان فرد سوءاستفاده گر اجازه فرمانروایی میدهید! دست از وابستگی بردارید.
حد و مرز ایجاد نمیکنید
اینکه به دیگران بفهمانید حریم شخصی دارید کار سختی است. هر فردی باید خطوط و چهارچوبی داشته باشد و این مورد را با رفتار و گفتار و اعمال خود به دیگران برساند! اما شما به هر علتی که در درونتان وجود دارد نمیتوانید حریم شخصی ایجاد کنید. به هرکسی اجازه میدهید خیلی راحت وارد چهارچوب شما بشود و در این میان هم روی احساساتتان خط و خشهای فراوان میافتد و هم ممکن است از نظر فیزیکی و مالی دچار مشکل شوید.
خودتان را دوست ندارید!
مهمترین مساله این است که شما در ابتدا خود را دوست بدارید. دوست داشتن خودتان با خودشیفتگی خیلی فرق دارد. شما اگر به خودتان عشق بورزید به دیگران هم این نکته را خواهید فهماند که باید مراقب رفتار با شما باشند. شخصیت و شان شما را باید حفظ کنند و احترام شما واجب است. مرحله اول دوست داشتن خویش همین مساله است که اجازه ندهید کسی بی دلیل وارد حریم شما شود. لیاقتهایتان را میشناسید و بر مبنای آنها حرکت میکنید.
ارزش خودتان را نمیدانید
شما هیچ وقت به درک این مساله نرسیدید که چقدر ارزشمندید! تواناییهایتان به چشم خودتان نمیآید و اگر هم کسی از شما تعریف کند متعجب میشوید! باید خودتان و توانمندیهایتان را بشناسید و آنها را ارج بگذارید! دستاوردهای شما نشان از زحمات و ارزشمندی شما دارد. آنها را ناچیز نشمارید.