تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

پرتره‌ی ما و چشمهای ١٠٠٠٠ ساله؛ برکنارها و به طرف زوال!

در این متن به تحقیقاتی که حاکی از این است که ما انسان‌ها از نیاکانمان آموخته‌ایم که چگونه برای دفاع از خود و دعوا کردن از مشت‌زنی استفاده کنیم، پرداخته شده است. این تحقیقات نشان می‌دهند که بوریچه‌هایی که بیشترین میزان شکستگی‌ها را هنگام دعوا دارند، بخش‌هایی از جمجمه هستند که در طول تکامل اولیه انسان، استحکامشان افزایش یافته است. به عبارت دیگر، تغییرات در ساختار استخوانی و آناتومی چهره و استخوان‌های دیگر بخشی از راز اختلافات بین مردان و زنان انسان و حتی نیای انسان امروزی است. این تحقیقات برای فهم بهتر از برخورد و خشن بودن انسان و تلاش برای تغییر شخصیت انسان به سمت یکتر و صلح آمیزی نیز تاکید دارد. از آنجا که تفاوت‌های بین مردان و زنان از نیاکان زنده سرچشمه‌گرفته است، پژوهش‌ها توجه ویژه‌ای به این موضوع دارند و با بازنگری در برخی از آرمان‌ها و اعمال جبرانها می‌توانند انسانیت را به سمت صلح و دوستی راهنمایی کنند.

از شواهد چنین برمی‌آید که پس از آن که نیاکان ما یاد گرفتند که چگونه مشت‌هایشان را حواله صورت همدیگر کنند، صورت‌های ما این گونه فرگشت یافت تا آسیب ناشی از مشتزنی‌های وحشیانه به کمترین مقدار ممکن برسد.

به گزارش رازبقا، پژوهشگران ساختار استخوانی استرالوپیس‌ها (نوعی انسان‌نمای دوپا) را که در ۴ تا ۵ میلیون سال پیش زندگی کرده و مقدم بر ظهور خانواده هومو (نیای انسان امروزی) بودند، مورد مطالعه قرار دادند آن‌ها دریافتند که به احتمال قریب به یقین، صورت و فک استرالوپیس‌ها تنها به این دلیل محکم‌ترین استخوان‌های این موجود بوده‌اند که باید برای مشت خوردن آمادگی می‌داشتند.

به باور این گروه از دانشمندان، این میراثی است که تا به امروز ادامه یافته و به ما کمک می‌کند تا دریابیم که چرا چهره مردان خشن‌تر از چهره زنان است.

همان گونه که امروزه هم می‌بینیم، مردان در شروع فرگشت هوموسپین‌ها نیز انعطاف پذیری کمتری نسبت به زنان داشتند و در مقایسه با زنان، احتمال بیشتری وجود داشت که درگیر معادل‌های ماقبل تاریخی دعوا‌های چاله میدانی شوند.

پژوهشگر اصلی این مقاله، دکتر دیوید کرییر از دانشگاه یوتا در آمریکا، می‌گوید: «استرالوپیس‌ها یک سری ویژگی‌های متمایزکننده‌ای داشتند که احتمالا توان دعوا را در آن‌ها بیشتر می‌کردند، مانند حالت دست‌ها که اجازه مشت کردن دست را می‌داد و به طور موثری سیستم ظریف ماهیچیه اسکلتی دست را به چماق کارامدی برای ضربه زدن تبدیل می‌کرد.

اگر به‌‎راستی فرگشن نسبت دست‌های ما با انتخابی برای رفتار جنگجویانه در ارتباط باشد، در آن صورت باید انتظار داشته باشید که هدف اولیه فرگشت صورت، برای محافظت بهتر در زمان برخورد مشت با آن و کاهش جراحت باشد».

این پژوهش که در ژورنال biological reviews منتشر شده است، در راستای تحقیقی قبلی است که بیان می‌کند سهمی که خشونت در تکامل بشر دارد، خیلی بیشتر از چیزی است که متخصان بخواهند به آن اذعان کنند. در سال‌های اخیر، زیست شناسی به نام دکتر کرییر به بررسی پا‌های کوتاه شمپانزه ها، شباهت آن‌ها با پا‌های انسان‌ها و نسبت دست‌های این نخستینیان پرداخته است.

او می‌گوید که این ویژگی‌ها تا حد زیادی در راستای نیاز به جنگ تکامل یافته‌اند. او در ارتباط با آخرین پژوهش خود می‌گوید: «زمانی که انسان‌های امروزی با دست‌های خالی با هم دعوا می‌کنند، معمولا اولین هدف حمله، صورت است. چیزی که ما یافته‌ایم این است که استخوان‌هایی که بیشترین میزان شکستگی‌ها را در دعوا‌ها دارند، همان بخش‌هایی از جمجمه هستند که شاهد بیشترین افزایش استحکام در طول دوران تکامل نخستینیان بوده‌اند. این استخوان‌ها همچنین بخش‌هایی از جمجمه هستند که بزرگ‌ترین تفاوت را بین مردان و زنان؛ هم در استرالوپیس‌ها و هم درانسان ها؛ نشان می‌دهند. به عبارت دیگر، صورت زنان و مردان به خاطر بخش‌هایی از جمجمه که در دعوا‌ها شکسته می‌شدند، متفاوت هستند و این بخش‌ها در مردان بزرگ‌تر است».

ریشه این بحث در مورد جنبه تاریک طبیعت انسان، به ژان ژاک روسو، فیلسوف شهیر فرانسوی برمی‌گردد که عقیده داشت که تا قبل از تمدن، انسان‌ها «وحشی‌های نجیب» بودند. دکتر کرییر می‌گوید که این ایده که تمدن، نژاد انسان‌ها را ویران ساخته و ما را خشن کرده است، در علوم اجتماعی قدرت زیادی دارد. ولی این نظریه با واقعیت‌ها همخوانی ندارد.

دکتر کرییر می‌افزاید: «اگر در‌می‌یافتیم که شاخص‌های آناتومی که ما را از دیگر نخستینیان متمایز می‌کنند، توان دعوای ما را بهبود نبخشیده‌اند، آنگاه می‌شد این فرضیه را رد کرد که اجداد اولیه ما خشن بوده‌اند. چیزی که تحقیق ما نشان می‌دهد این است که بسیاری از ویژگی‌های آناتومی شمپانزه‌های بزرگ و اجداد ما یعنی هومینین‌های اولیه، (همانند ایستادن روی دو پا، نسبت دست و شکل صورت ما) در حقیقت توان دعوا را بهبود می‌دهند».

محقق دیگر این پژوهش، دکتر مایکل مورگان از دانشکده پزشکی دانشگاه یوتا می‌گوید: «من فکر می‌کنم نظریه ما منطقی است و پاسخی برای برخی از پرسش‌هایی یافته که مدت‌ها بود در نظریه‌های موجود بدون پاسخ مانده بودند. پرسش‌هایی در مورد این که چرا ساختار ماهیچه‌ای و اسکلتی صورت ما به این ترتیب فرگشت یافته‌اند. پژوهش ما درباره صلح است. ما به دنبال درک و فهمیدن و مواجه شدن با خشونت نوع بشر و تمایلات خشونت آمیز آن هستیم. صلح با خود ما شروع می‌شود و سرانجام از طریق خودشناسی و فهمیدن اینکه ما از کجا آمده‌ایم، به دست می‌آید. ما امیدواریم که از طریق این پژوهش خود را در آینه پیدا کنیم و کار سخت تغییر نفس خود به سوی انسانی بهتر را آغاز کنیم».

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!