تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

رازهای خانوادگی: نام فامیلی احمدی‌نژاد قبل از انقلاب و داستان اختلافات دو برادر

داستان اختلاف و رقابت دو برادر، داوود و محمود احمدی‌نژاد، که از رئیس‌جمهوری وقتی آغاز شد؛ در شورای نگهبان و ادعای داوود برای دفن دعانویسی در حیاط خانه برادرش موثر بود و منجر به تنش‌های بروز‌شده بین آن‌ها شد. داوود احمدی‌نژاد به خاطر اختلافات و انتقاداتش از دولت برادر، به سردرگمی و دوری تصمیم گرفت و رشد تنش در خانواده آنها را فاش کرد. اخبار و شایعاتی که در دوره‌های مختلف منتشر شدند، اغلب به نامداری و شهرت برادران ارتباط داشت؛ از آنجا که محبوبیت محمود احمدی‌نژاد، روی داوود سایه‌ای ناهموار انداخته بود. تا اینکه جریانات سیاسی به‌آن سمت پیوستند و داوود نقشش را دیگر از لب‌خند و محبت نمی‌بینند؛ بلکه به‌عنوان یک فرد امنیتی و با تجربه در امور سازمانی و اطلاعاتی شناخته شد. به‌همین دلیل، شناخت وی به‌زمانی پس از ریاست‌جمهوری برادرش محمود برمی‌گردد؛ زمانی که داوود هم‌چنان با اخبار و شایعات مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گرفت.

روزنامه شرق نوشت: وقتی با برادرش در پاستور خداحافظی کرد، خبرساز شد و رسانه‌های پیگیر احوال او شدند. به این ترتیب بود که اختلاف با برادرش، مقام‌هایش را گرفت اما نامدارش کرد؛ البته داوود احمدی‌نژاد همچنان با پسوند برادر محمود احمدی‌نژاد شناخته می‌شود و نام محمود، سایه‌ای است بر سر شهرتش.

وقتی از پاستور خارج شد، سخنان غیررسمی‌اش با مقامات رسمی کشور دستاویزی برای تخریب و نقد بیشتر دولت‌های نهم و دهم شد و همچنان هم دستاویزی است برای پرده‌برداری از اسرار دو دولت محمود احمدی‌نژاد. مثلا در ماجرای یکشنبه سیاه بهارستان که محمود احمدی‌نژاد ادعاهایی را طرح کرد، علی لاریجانی رئیس مجلس هم در پاسخ به او از سخنان غیررسمی برادرش گفت.

بهانه: داوود احمدی‌نژاد بستری شد

با منزوی‌شدن محمود احمدی‌نژاد در عالم سیاست، نام داوود هم کمتر شنیده می‌شود؛ آخرین‌بار که بعد از مدت‌ها خبری از او در رسانه‌ها منتشر شد، شایعه‌ای درباره شهادتش در فلوجه عراق در تیرماه سال جاری بود که در زمانی کوتاه به‌سرعت در صدر اخبار داخلی قرار گرفت. خبر واقعیت نداشت و چرایی انتشارش نیز مبهم ماند. به دنبال آن از داوود خبری نبود؛ نه موضع‌گیری، نه سخنرانی و نه عکسی که در محفلی سیاسی دیده شده باشد تا اینکه دیروز خبر آمد او در بیمارستان نیکان بستری است. یکی از نزدیکانش به ایسنا گفت: وضعیت عمومی او مساعد است اما یک ‌بار با خطر سکته مغزی روبه‌رو شد که خوشبختانه خطر جدی برایش به همراه نداشته است.

شناسنامه: صادره از گرمسار

در آرادانِ گرمسار به دنیا آمد، پدرش احمد، آهنگر بود و هفت خواهر و برادر دارد. سال ١٣٣٦ خانوادگی به تهران مهاجرت کردند. او برادر بزرگ‌تر محمود احمدی‌نژاد است. نام فامیلی‌شان تا پیش از انقلاب صباغیان بود اما آن‌طور که خودش می‌گوید: «بعد از انقلاب اعلام كردند كه هر كسي فاميلي‌اش مشكل دارد يا خوشش نمي‌آيد، بيايد عوض كند. پدرم خوشش نمي‌آمد از آن فاميلي بنابراین به واسطه اسم خودشان فاميلی‌شان را گذاشتند احمدي‌نژاد».به جز خبرهای کلی که درباره او منتشر شده است، اطلاعات دقیقی از زندگی شخصی و خانواده‌اش در دست نیست. هرچه درباره او هست، به بعد از رئیس‌جمهورشدن برادرش محمود برمی‌گردد که او و خواهرش پروین را هم مشهور کرد.

شهرت؛ اختلاف با برادر

داوود کارنامه رسمی بلندبالایي ندارد و شاید به واسطه تجربه پست‌هایش در وزارت اطلاعات و زمانی در سازمان امنیت سپاه پاسداران بشود او را چهره‌ای امنیتی دانست. البته آن‌طور که نزدیکانش می‌گویند، سازمان مخابرات ناجا و وزارت دفاع و اطلاعات سازمان بسیج و قرارگاه ثارالله ازجمله ارگان‌هایی است که او در آنها صاحب رزومه کاری است.

در این میان خبرسازترين سمت داوود به سال ٨٤ و آغاز ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد برمی‌گردد که او رئیس بازرسی ویژه نهاد ریاست‌جمهوری در دولت اول برادرش شد. او سه سال در این مقام بود تا اینکه سال ٨٧ اختلافات دو برادر آشکار و ماجرای مدرک يكي از وزرا بهانه‌ای شد تا برادر بزرگ‌تر روبه‌روی برادر نامدار قرار گیرد و در نهایت از دولتش اعلام خروج کند.

اوایل مرداد سال ٨٧ بود که خبرهایي غیررسمی درباره کناره‌گیری داوود احمدی‌نژاد از سمت ریاست بازرسی ویژه نهاد ریاست‌جمهوری شنیده می‌شد؛ می‌گفتند او به دلیل اختلاف با برخی نزدیکان احمدی‌نژاد و به توصیه پزشکان، خواهان کناره‌گیری است. دو، سه هفته‌ای این خبر در محافل غیررسمی نقل می‌شد تا اینکه در نهایت ٢٦ مرداد ٨٧ عبدالرضا شیخ‌الاسلام، رئیس دفتر دولت نهم محمود احمدی‌نژاد، در جمع خبرنگاران بر این شایعه صحه گذاشت و خبر كناررفتن داوود رسمی شد.

چهاردهم آبان ٨٧ که استیضاح کردان در مجلس کلید خورد، داوود احمدی‌نژاد و مخالفتش با کردان باز هم خبرساز شد (برخی رسانه‌ها نوشتند او شب‌نامه‌ای هفت‌صفحه‌ای علیه کردان در روز استیضاح در کازیه نمایندگان قرار داده است که البته این ماجرا هرگز از سوی او تأیید نشد).

آن روزها بازار گمانه‌زنی درباره یافتن ریشه قهر دو برادر داغ بود اما آنچه همه رسانه‌ها درباره آن هم‌نظر بودند، اختلاف داوود بر سر انتصاب علی کردان به عنوان وزیر کشور و تأثیرپذیری محمود احمدی‌نژاد از اسفندیار رحیم‌مشایی بود. چند ماه بعد داوود بر این گمانه‌زنی‌ها صحه گذاشت؛ او ابتدا از اختلافش بر سر وزارت کردان گفت و بعد تأثیرپذیری و نزدیکی غیرمعمول مشایی را به محور اصلی نقدهایش از برادر تبدیل کرد.

این اختلاف اما مانع انتصاب مجدد داوود از سوی محمود نشد؛ او- محمود- در ٢٣ اسفند ماه سال ٨٨ برادرش را به عنوان نماینده رئیس‌جمهور و دبیر کمیته ستاد پدافند غيرعامل کشور منصوب کرد، انتصابی که خیلی ماندگار نشد و با اوج‌گیری انتقادات داوود از مشایی به برکناری او انجامید.

بعد از برکناری دوم، انتقادات داوود به افشاگری تغییر مسیر داد و نقدهای او از حلقه‌ای که دور برادرش را گرفته بودند، تندتر و گزنده‌تر شد. افشاگری‌های او در رسانه‌ها دست‌به‌دست می‌شد و صحه‌گذاری همفکرانش بر آن، نام حلقه انحرافی را به برچسبی علیه دایره نزدیکان رئیس دولت تبدیل کرده بود. البته نقدها و هجمه‌های او علیه دولت برادرش بی‌پاسخ نمی‌ماند و محمود احمدی‌نژاد یا به سبک مرسوم و محبوبش دست به قلم می‌شد و علیه او نامه‌ای پر از کنایه و استعاره می‌نوشت یا به عنوان سخنران محفلی بر نقد‌های برادر و همفکران او می‌تاخت.

فروردین سال ٩٠ بود که رسانه‌های نزدیک به حلقه یاران احمدی‌نژاد در پاستور، مدعی شدند: «داوود برای پایان‌یافتن تأثیرگذاری مشایی بر عملکرد برادرش، رو به دعانویسی برده و دعایی را در حیاط خانه برادرش دفن کرده است». این عجیب‌ترین ادعای آن روزها درباره رابطه محمود و داوود بود که داوود احمدی‌نژاد را مجبور به موضع‌گیری کرد. او آن ایام با رسانه‌ها مصاحبه کرد و با تکذیب این خبر، گفت: «از انتشار این خبر بسیار متعجب شدم؛ چراکه خرافات در زندگی من هیچ‌گونه جایی ندارد و همیشه به ائمه اطهار(س) متوسل شده‌ام و امیدوارم این بی‌اخلاقی‌های رسانه‌ای از بین برود». داستان اختلاف دو برادر ادامه داشت تا دو سال بعد؛ نوبت به یازدهمین کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری که رسید، او هم به خیل عظیم کاندیداهای ریاست‌جمهوری پیوست. ٢١ اردیبهشت سال ٩٢ بازهم خبرساز شد و در آخرین روز ثبت‌نام کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، اعلام کاندیداتوری کرد. همان روز رسانه‌ها تیتر زدند: «برادر احمدی‌نژاد با شعار خدمت آمد». هشت روز از اعلام کاندیداتوری‌اش می‌گذشت که با انتشار نامه‌ای خطاب به شورای نگهبان از نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری انصراف داد. او همان روز- ٢٩ اردیبهشت ٩٢- به خبرگزاری فارس گفت: «به نفع سعید جلیلی از گردونه رقابت‌ها خارج می‌شود».

البته حمایتش هم از جلیلی یک هفته بیشتر دوام نیاورد. پنجم خرداد ٩٢ در حاشیه مراسم سخنرانی علی‌اکبر ولایتی در مسجد انصارالحسین (ع)، با خبرنگاران مصاحبه کرد؛ این‌بار گفت: «به نظر من در میان نامزدهای موجود، جلیلی و ولایتی به ولایت نزدیک‌ترند؛ اما من پختگی بیشتری از ولایتی دیدم و از وی حمایت می‌کنم».

به‌این‌ترتیب برگزاری نشست‌های انتخاباتی، به دستاویزی برای طرح دوباره اختلاف‌های برادران احمدی‌نژاد بدل شد؛ مثلا داوود در نشست «گذر از فتنه و انحراف در انتخابات ٩٢» که در رشت برگزار شد، با بیان اینکه ارتباطی با رئیس‌جمهور ندارم، گفت: «احمدی‌نژاد در سه نامه‌ای که تاکنون برای بنده نوشته، مرا بی‌دین خوانده و این امر حجت را برایم تمام کرده است» و… . داستان اختلاف دو برادر همچنان ادامه دارد و گاه‌وبی‌گاه خبرساز می‌شود.

راضیه میرزاحیدری

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!

استفاده از مطالب، با ذکر منبع و لینک مجاز است. All Rights Reserved - © 2024

نقشه سایت feed