متن نوحه تاسوعا و شب نهم ماه محرم؛ 20 نوحه بلند سوزناک حضرت عباس
به مناسبت شب نهم ماه محرم و شهادت قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس محموعه متن نوحه تاسوعا برای مراسمات عزاداری، سینه زنی و زنجیر زنی را در این بخش تک فانقرار داده ایم.
اشعار غمگین حضرت عباس
جان زینب به لب رسید ای رسیده به علقمه
کی می آیی عباس (2)
ای قرار دل علی دل به تو بسته فاطمه
کی می آیی عباس (2)
برگردان : قلب بی کینه عشق در سینه آب و آیینه
کی می آیی عباس (2)
خیمه ها چشم انتظار دیدنت
تیغ دشمن در کمین چیدنت
می رسدکی دست ما بر دامنت
کی می آیی عباس (2)
جان زینب ، جان اصغر ، جان من
بر لب خشکیده ات آبی بزن
قلب تو تنگ است و جنگت تن به تن
کی می آیی عباس (2)
دست تو تنها پناه اصغر است
خشم تو سرمایه ی این لشکر است
در کنارت تشنگی آسان تر است
کی می آیی عباس (2)
با خیالت لحظه ها سر می شود
بغض ما هر لحظه پرپر می شود
تازه بی تو داغ اکبر می شود
کی می آیی عباس (2)
گریه ها کم کم به افغان می رسد
کار غم بی تو به سامان می رسد
عمر صبر ما به پایان می رسد
کی می آیی عباس (2)
یاد تو گرمای آغوش همه
برده ای با رفتن ات هوش همه
شد عطش بی تو فراموش همه
کی می آیی عباس (2)
ای که با تو هر شبی مهتابی است
بی تو ماندن اول بی تابی است
داغ تو سنگین تر از بی آبی است
کی می آیی عباس (2)
عشق مردان ، مرد میدان خطر
بر تن مشکت مکن دستت سپر
از تمام تشنه ها، لب تشنه تر
کی می آیی عباس(2)
ای زلال راهی دریا شده
ای هلال در شبم پیدا شده
در کنار علقمه تنها شده
کی می آیی عباس (2)
ای عمود خیمه ی زهرا بیا
تشنه کردی ، تشنه دریا را بیا
مثل تنها رفتنت تنها بیا
کی می آیی عباس (2)
ما همه یکدل دعایت می کنیم
صحبت از مهر و وفایت می کنیم
با لبی تشنه صدایت می کنیم
کی می آیی عباس (2)
قامت سرو تو مثل لاله ریخت
بر زمین خون تو بی اندازه ریخت
ای قربان سرت آبی که ریخت
کی می آیی عباس (2)
مانده سوی رفتن تو روی ما
روی تو برگشته سمت خیمه ها
ساقی ما ، سایه سار کربلا
کی می آیی عباس (2)
یل ام البنین مولی اباالفضل
گل روی زمین مولی اباالفضل
کرم شرمنده ی تو
سخاوت بنده ی تو
ابوفاضل اباالفضل۲
تمام خلق عالم عاشق تو
بود باب الحوائج لایق تو
همه دیوانه ی تو
گدای خانه ی تو
ابوفاضل اباالفضل۲
عزیز و هستی زهرای اطهر
تو کردی جان فدای آل حیدر
به زینب نور عینی
علمدار حسینی
ابوفاضل اباالفضل۲
تویی امید آن غمدیده خواهر
تویی سقای طفلان برادر
حسین را تکیه گاهی
علمدار سپاهی
ابوفاضل اباالفضل۲
کسی همچون تو سقایی ندیده
عدو با تیغ دستانت بریده
رسد بر جان صدایت
نوای یا اخایت
ابوفاضل اباالفضل۲
بمیرم بر تو و فرق شکسته
به تیر کین عدو چشم تو بسته
کجایی قمر من
شده خم کمر من
ابوفاضل اباالفضل۲
مطلب مشابه: شعر زیبا در مدح امام حسین (ع) با 50 اشعار جانسوز درباره محرم
متن نوحه تاسوعا
تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم
تا رو به ساحل اومدی بغضی نشت توی گلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد نالههای امّن یجیبم
بلند شو بنگر که شمشیرا رو کشیدند
آخه میدونند بدون تو من غریبم
اباالفضل
دشمن با داغ اکبرم آتیش زده بر جگرم
حالا شکسته با غمت مثل سر تو کمرم
روی قلبم دیگه این زخم غم میمونه
کمرم دیگه مثل مادر خم میمونه
میدونی چه فکری میسوزونه دلم رو
تو این فکرم خواهرم بی محرم میمونه
پاشو ببین توی حرم عزاخونه به پا شده
تا آرزوی کوفیان با کشتنت روا شده
بدون تو توی هر خیمه پا میذارن
رد پاهاشونو تو آتیش جا میذارن
دیگه زینب دستاشو روی سر میگیره
پیش چشماش داغمو رو دلها میذارن
من که از اهل حَرَم، آب رودارترم
تیر کین آمد و گفت، آب رویت ببرم
نه همین چشم زِرِه قامت من تر کرده
اشک مشک آمده و گریه به من سر کرده
یا اَخا کن نظری، در خیامم مَبَری
پرچم از دست جدا، جام از مست جدا
پشت تو با سر من هر دو بشکست جدا
مادرت آمده نتوان به برش برخیزم
خون چشمم عوض گل به رهش میریزم
کُن به علقم گذری، در خیامم مَبَری
مستم و می زدهام، پیش پیر آمدهام
پیر من هست حُسین، علقمه میکدهام
آنکه از روز ازل باده به من داده تویی
می تو و میکده تو جام تو و باده تویی
تو ز من با خبری، در خیامم مَبَری
ای یوسف اُم البَنین در این دل صحرا / ای با ادب سقا
دریا دلی و تشنه جان دادی لب دریا / ای با ادب سقا
تو معنی ایثاری و روح ادب هستی / سردار بی دستی
وقت شهادت مفتخر از دیدن زهرا / ای با ادب سقا
دیدی مه رخسار طفلانم ز بی آبی / گردیده مهتابی
آتش به جانت اوفتاد از تاوَلِ لب ها / ای با ادب سقا
گرچه قلم دستت شد و فَرقَت دو تا کردند / بی حد جفا کردند
پُشت تو تنها شد دو تا در محضر یکتا / ای با ادب سقا
هم پاسبان خیمه ها و هم علمداری / از بس فداکاری
پروانه جانبازی ات زهرا کند امضا / ای با ادب سقا
مطلب مشابه: متن غمگین ترین نوحه حضرت عباس (30 اشعار بلند در سوگ شهادت)
تا پیکرت در خون نشست ای علمدارم
از داغ تو پشتم شکست ای علمدارم
بعد از تو برادر من گشتم بی یاور
در خیمه آل فاطمه منتظر هستند
طفلان لب تشنه همه منتظر هستند
میکنم جستجو برادر دستت کو
من در کنار جسم تو دیده گریانم
با نالههایی آتشین روضه میخوانم
ای همه هستِ من رفتی از دست من
ای ساقی لب تشنگان با لب عطشان
گرمِ خسوفی زیر خون، ای مهِ تابان!
ای ماه بیقرین یل امّ البنین
با دیدن تو چارهام کم شده عباس
من کوهم اما قامتم خم شده عباس
تو رفتی من ماندم بین دشمن ماندم
داغ تو برد از یاد من داغ اکبر را
حس میکنم در نزد تو بوی مادر را
چون که کوفی هستند فرقت را شکستند
الا یا ایها الساقی برون بر حسرت دل ها
که جامت حل نماید یکسره اسرار مشکل ها
به می بربند راه عقل را از خانقاه دل
که این دارالجنون هرگز نباشد جای عاقل ها
اگر دل بسته ای بر عشق جانان جای خالی کن
که این میخانه هرگز نیست جز مأوای بی دل ها
اگر از نشئه ی دل کمتر از آنی به خود آیی
برون شو بی درنگ از مرو خلوتگاه غافل ها
اگر دل داده ای بر عالم هستی و بالاتر
به خود بستی به تار عنکبوتی بس سلاسل ها
نمک شور تو دریای طلب می طلبد
وصف لعل دهنت باغ رطب می طلبد
روز من را شب گیسوی شما کرده سیاه
اصلأ ای ماه سرودن ز تو شب می طلبد
از غباری که نشسته به لب پر ترکت
می توان گفت قدم های تو لب می طلبد
آن خضوعی که خدا در نظرت ریخته است
درک آغوش نگاه تو ادب می طلبد
سخت کرده تب شوق لب تو کام مرا
هیچ کس نیست که بر دوش کشد بار مرا
چه کسی برده در این حاشیه چشمانت را
منکر آن نقش زن ناشی چشمانت را
میکشد با نظر ام بنین جبرائیل
طرح فیروزه ای کاشی چشمانت را
می توانند ملائک بگذارند مگر
آخرین قیمت نقاشی چشمانت را
کار و بارش به سر میکده ها افتاده
دیده هر کس که نمک پاشی چشمانت را
آدم از باده ی چشم تو هوس می افتد
تو اگر جام دهی میکده پس می افتد
آخرین جمله که گفتند بگویم دلی است
هر کسی عبد حسین است ابوفاضلی است
لرزه انداخته عشق تو به بالا به زمین
مرحبا بر تو و بر مادر تو ام بنین
مطلب مشابه: مجموعه اشعار مداحی واحد شهادت حضرت عباس (ع) با 20 شعر غمگین
شعر مخصوص مداحی شب نهم محرم
گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت تر است
نگران حرمم،آبرویم در خطر است
قامت خم شده را هر که بیند گوید
بی علمدار شده، دست حسین بر کمر است
داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
دست از جنگ کشیدند و به من می خندند
تو که باشی به برم باز دلم گرم تر است
نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی
چو ملائک بدنت پر شده از بال و پر است
پیش من با سر منشق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
علقمه پر شده از عطر گل یاس بگو
مادرم بوده کنارت كه حسین بی خبر است
به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
قد و بالای رسا باعث این درد و سر است
اصغر از هلهله کردن بدنش می لرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است
وعده ی ما به نوک نیزه و هر شهر دیار
که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است
یا نور
تا عمود خیمه ات افتاد دشمن شیر شد
بی کسی ام را تماشا کرد و از من سیر شد
جای امنی نیست خیمه بی نگهبانی تو
ترس دشمن از حریم خیمه بی تأثیر شد
آنقدر چشم سکینه ماند بر راهت ولی
حیف که برگشتنت سقا به خیمه دیر شد
چشم هایم را ندیدی پای تو شد رنگ خون
از غم تیری که با چشمان تو درگیر شد
راه خیمه باز شد بر غارت نامحرمان
بی پناهی حرم با داغ تو تفسیر شد
شاهد حرف من اشک و روضه های زینب است
ای علمدار حرم داغت به قلبم تیر شد
ای شجاعت دستبوس تو امیر علقمه
پرچم «انّی اُحامی» تو عالم گیر شد
آب شرمنده ی لبت عباس
تشنگی مُرد از خجالت تو
مرد و مردانگی برای ابد
رفت زیر بلیط غیرت تو
به ازاین باش با بَدان؛انگار
باب حاجات بهتر از مایی
جمله ام از حسادت است آقا
بیشتر مال ارمنی هایی
آبرودار آسمان هایی
مهربان ِعشیره ی احساس
در شکوه مقامت آوردند :
رَحِم الله عَمی العباس
عشق مدیون جان فشانی هات
معرفت از ازل گرفتارت
شیر ام البنین حلالت باد
تا قیامت ادب بدهکارت
پدر مشک های دلواپس
ساقی بی شراب و پیمانه
دختری منتظر نشسته؛ بیا
حُرمت قول های مردانه
کوری چشم حرمله برخیز
یاعلی! شاه لشگرش پاشید
غیرت الله! خواهرت زینب
خاک غم روی معجرش پاشید
یا علی! شاه بی علمداراست
چند متری شیب گودال است
پای دشمن به خیمه ها وا شد
این صداها؛ فغان خلخال است
من بمیرم که هرکس و ناکس
روی تو تیغ می کشد عباس
دست هایت چه نعمتی بودند
چادری جیغ می کشد عباس
مطلب مشابه: اشعار مداحی شور حضرت ابوالفضل (ع) با 30 شعر زیبای غمگین سینه زنی
مشک بر دوش به دریا آمد
همه گفتند که موسی آمد
نفس آخِر ماهیها بود
ناگهان بوی مسیحا آمد
از سر و روی فرات، آهسته
موج می ريخت که سقا آمد
او قسم خورده که سقا باشد
آن زمانی که به دنیا آمد
دست بر زیر سرِ آب نبرد
علقمه بود که بالا آمد
کاش آن تیر نمی آمد، حیف
از بد حادثه امّا آمد
انکسار از همه جا می بارید
از حرم شاه حرم تا آمد
داشت آماده هجرت می شد
که در این فاصله زهرا آمد
از دل علقمه زیبا می رفت
مثل آن لحظه که زیبا آمد
باز منو احساس / پیچیده توی هیئت عطر ناب یاس
دوباره پا گرفته روضه عباس / دل و احساس
آه و شور و دم / گره خورده دلم با نخهای پرچم
واسه تو تا همیشه طپش قلبم / میگیره دم
پیمونه به پیمونه میزنم غم رو بی خیالم
با تو میگذره لحظههای هر روز و ماه و سالم
حضرت سقا / تو دستای تو زلف موجای دریا
به عشق تو میبارن همهی ابرا / تویی سقا
حضرت عباس / رقیه با صدای پات میره تو خواب
بنفسی انتَ میگه زیر لب ارباب / تویی مهتاب
مردم اینو میگن یل حسین خیلی خیلی آقاست
بین شیعه و غیر شیعهها پرچم تو بالاست
شد به پا طوفان / یا انگاری که دریا میکنه طغیان
کیه اینکه میلرزه زیر پاش میدان / شده طوفان
یا علی یاهو / گره انداخته بازم میون ابرو
نمیتونه بشه باز کسی رو در رو / مدد یا هو
صد و سی و سه مرتبه صداش کن بگو اباالفضل
بچه سیدا یک صدا بگن جان عمو ابالفضل
آبی نبود اگر که تو دریا نمی شدی
مشکی نبود اگر که تو سقّا نمی شدی
حالا که مثل نور شدی و قمر شدی
ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمی شدی
این تیر با نگاه نظر می زند تو را
حالا نمی شد این همه زیبا نمی شدی؟!
می خواستی که تیر نگیرد تنِ تو را
کاری نداشت، خوش قد و بالا نمی شدی
تو جمع خیمه بودی و تقسیم کردنت
ور نه در این مزار کمت جا نمی شدی
پیش قد حسین، تمامت شکسته بود
تقصیر تو نبود اگر پا نمی شدی
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت
لبی به وسعت مهریه های زهرا داشت
کنار علقمه در سجده گاه چشمانش
نداشت هیچ کسی را فقط خدا را داشت
اگر چه قطرۀ آبی میان مشک نبود
ولی کرانۀ چشمش هزار دریا داشت
هدر نرفت ز پرتاب چله ها، تیری
همین که در وسط گیر و دار گیر افتاد
عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت
امیر علقمه، از بس که قدّ و بالا داشت
درست وقت نزولش؛ همه نگاه شدند
رشید بود، زمین خوردنش تماشا داشت
حسین بود و علی اصغر شهید شده
کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت…
افتادی از بلندی و آقا سرت شکست
ته مانده های زخمی بال وپرت شکست
وقتی عمود آمد وشقّ القمر که شد
تیر کمان میان دو چشم ترت شکست
با نیزه های لشگریان زیر و رو شدی
در زیر نیزه ها به خدا پیکرت شکست
در لحظه ای که تا شدی و دست وپا زدی
سقا کنار خیمه قد خواهرت شکست
بر روی پای فاطمه گفتی بیا اخا
بنگر به نیزه ای کمر لشگرت شکست
یک یا حسین گفتی و زینب دلش گرفت
آن لحظه عاقبت نفس آخرت شکست
این آبها که ریخت ، فدای سرت که ریخت
اصلا فدای امّ بنین مادرت، که ریخت
گفته خدا دو بال برایت بیاورند
در آسمان علقمه، بال و پرت که ریخت
اثبات شد به من که تو سقای عالمی
بر خاک قطره قطره ی چشم ترت که ریخت
طفلان از اینکه مشک به دست تو داده اند
شرمنده اند ، بازوی آب آورت که ریخت
گفتم خدا به خیر کند قامت تو را
این قوم غیض کرده به روی سرت که ریخت
وقت نزول این بدن نا مرتّبت
مانند آب ریخت دلم؛ پیکرت که ریخت
معلوم شد عمود شتابش زیاد بود
بر روی شانه های بلندت سرت که ریخت
اما هنوز دست تو را بوسه می زنم
این آب ها که ریخت فدای سرت که ریخت
ز جا خیز و بین اى امید و پناهم
که دست تو افتاده بر سر راهم
فداى لب خشک و عطشان تو
چه خاکى شد از ماتمت به سر من
شکسته شد از داغ تو کمر من
ببین گشتهام من پریشان تو
به آه دل زینب کبرى شنو التماس غریبى را
بیا از وفا بهر خدا سوى حرم ماه مدینه
بیا ماه من همراه من مانده به ره چشم سکینه
ببین سوز آه دل پر دردم
که از دیدنت یاد فاطمه کردم
که گل زخم و خون نقش پیرهنت
نه چشمى نه دستى نه مشکى نه آبى
تو خود گو به خیمه برم چه جوابى
ز تیر و سنان پاره پاره تنت
سرت از زمین برنمىدارى ندارم بجز تو دگر یارى
بیا از وفا بهر خدا سوى حرم ماه مدینه
بیا ماه من همراه من مانده به ره چشم سکینه
مطلب مشابه: متن نوحه حضرت عباس (ع) و 30 مداحی غمگین و سوزناک شب تاسوعا