آیا باید به تجربه کردن نسخه ۲۰ سالگی Beyond Good and Evil فکر کنیم؟
ویجیاتو نوشت: وقتی به اوایل دهه ۲۰۰۰ نگاه میکنیم، یوبیسافت فرسنگها با ناشری که این روزها به آن تبدیل شده فاصله دارد. از بازیهای جذاب و نوآورانه گرفته تا بازیهایی که هر کدام حرف جدیدی برای گفتن دارند. Beyond Good and Evil یا «فراسوی خیر و شر» که دقیقا نام خودش را از کتاب فردریش نیچه الهام گرفته، یکی از همین بازیهای نوآورانه و از آیپیهایی است که هواداران مشتاقانه منتظر برگشتن آن بودند. با احتساب نسخه اچدی بازی که سال ۲۰۱۲ منتشر شده بود، بیاند گود اند ایول حالا بعد از ۲۱ سال، دومین نسخه ریمستر خودش را دریافت کرده است. این نسخه میتواند به صورت ۶۰ فریم بر ثانیه بازی را 4K اجرا کند اما همچنان نکاتی درباره خود بازی و البته کیفیت این ریمستر وجود دارد.
وقتی بحث ریمسترها وسط میآید، همیشه وفادار ماندن به نسخه اورجینال بازی یک نکته حائز اهمیت است. بیاند گود اند ایول از این لحاظ یک ریمستر وفادار یا بهتر بگویم، بیش از حد وفادار دریافت کرده است. بازی عملا به جز تغییراتی در تکسچرها و مدل شخصیتهای اصلی مثل جید و پیج، تغییر عجیبی نداشته است. محیطهای بازی با کمی دقت همچنان قدیمی و بعضا رنگ و رو رفته هستند. در عین حال بازی سعی میکند تا با وعده 4K و ۶۰ فریم یک نسخه مدرنتر از یک عنوان قدیمی را ارائه دهد اما باز هم برای یک ریمستر اتفاق عجیبی نیست. از نظر فنی، چیزی که نسخه ۲۰ سالگی بیاند گود اند ایول را شایسته نشان میدهد، توانایی اجرای آن با رزولوشن و فریمریت مناسب روی کنسولهای جدید است. از هر نظر دیگر، چیزی که اجزای مختلف این بازی را مثل چسب به هم وصل کرده، جادوی آرت استایل و کارگردانی هنری بازی است.
بعد از گذشت ۲۱ سال، بیاند گود اند ایول یک بازی زیبا و تماشایی است و این را وامدار کارگردانی هنری فوقالعاده خود است. چیزی که باعث شده تا بازی همچنان در بعضی از بخشها بدون هیچ پیشرفت خاصی بدرخشد، همین سبک کارگردانی است. از محیطهای مختلفی که در یک سیاره دورافتاده و غریب طراحی منحصر به فرد خود را دارند تا هاب اصلی بازی، شخصیتهای جذاب و قابل لمس و البته ساختار زلدا طوری که مخاطب را یک نقطه به نقطه دیگر میبرد.
نکته جذاب دیگر بیاند گود اند ایول، هویت خاص آن است. بازی به واسطه این که ترکیبی از المانهای مختلف، همواره در یک ژانر نمیگنجد. در عوض، ما با اثری روبرو هستیم که در هر لحظه شگفتی جدیدی دارد. از قصهای که درباره نجات دادن بچهها از دست فضاییهاست تا قصه فوتوژورنالیست بودن جید و عکاسیاش از قسمتهای مختلف. از مبارزه در حالت سوم شخص تا خرج کردن پوینتهایی که با آنها میتوانید آیتمهای مختلفی را در بازی به دست آورید.
در بیاند گود اند ایول، سیستمهای کارنسی مختلفی وجود دارد که با استفاده از آنها میتوانید آیتم به دست آورید. از یک سری صدف که با شکست دادن باسها و انجام مراحل اصلی میتوانید آنها را کسب کنید تا کارنسی اصلی بازی که با استفاده از عکاسی از سوژههای مختلف در طول مراحل به دست میآید. یوبیسافت به ماجرای فوتوژورنالیست بودن جید بهای خاصی در نسخه ۲۰ سالگیاش داده و یک فوتومود هم برای بازی در نظر گرفته است که میتوانید در آن عکسهای جذابی بگیرید.
در نهایت باید گفت که نسخه ۲۰ سالگی بازی، کار خوبی را برای طرفداران قدیمی انجام میدهد و آن را روی پلتفرمهای مدرن قابل بازی میکند. در ادامه، ماجرا کمی برای بازیکنهای جدیدتر متفاوت است و به نظر من، بازی طوری عمر کرده که شاید هر بازیکنی را نتواند دوباره به خودش جذب کند و دلیل کافی هم برای تجربه آن وجود ندارد. شاید با نزدیکتر شدن به انتشار بازی دوم مجموعه که در حال حاضر ۷ سالی میشود از آن خبری نیست، این وضعیت هم برای این نسخه تغییر کند.
راضیه میرزاحیدری