صحنههای نبرد تماشایی یکی از عناصر کلیدی ژانر جنگ هستند، اما بسیاری از سریالهای تلویزیونی در نمایش شکوه و عظمت جنگ حتی فراتر از فیلمهای جنگی ظاهر شدهاند؛ بهویژه به دلیل زمانی که در اختیار مخاطب میگذارند تا با شخصیتها پیوند عمیقتری برقرار کند. با این حال، صحنههای نبرد صرفا محدود به ژانر جنگ نیستند و بسیاری از بهیادماندنیترین نبردهای تاریخ تلویزیون در آثار فانتزی و علمیتخیلی رخ دادهاند.
البته تعیین اینکه دقیقا چه چیزی یک صحنه نبرد تلویزیونی را فوقالعاده میکند همیشه آسان نیست. با این حال، نبردهایی که در مقیاسی حماسی رخ میدهند معمولا دستاوردی بزرگ برای جلوههای ویژه بصری و عملی محسوب میشوند. همچنین صحنههایی که بار احساسی و موقعیت را بهخوبی منتقل کنند، تقریبا همیشه ضروریاند. موفقترین این نبردها به سکانسهایی بدل میشوند که برای همیشه در ذهن بینندگان حک میشوند.
نبرد الکساندریا در قسمت ششم فصل ششم The Walking Dead با عنوان No Way Out رخ داد؛ نبردی که از همان لحظهای که زامبیها حصارها را شکستند، ضربهی احساسی شدیدی به بینندگان وارد کرد. این صحنه نشان داد چگونه یک نفر میتواند جرقهای باشد برای متحد کردن یک جامعه و ربودن پیروزی از دشمنی که شکستناپذیر به نظر میرسید. وقتی ریک وارد میدان شد، دیگران یکییکی شجاع شدند.
در حالی که شلیک موشکانداز RPG توسط داریل یکی از لحظات بزرگ اپیزود بود، مونتاژی که در آن تکتک شخصیتها در حال مبارزه نشان داده میشوند، به صحنهای تبدیل شد که The Walking Dead را تعریف میکند و درعینحال یکی از صحنههای کمتر دیدهشده و آندرریتد این سریال است. همچنین نمیتوان نقش دنیس را نادیده گرفت؛ او در قامت یک پزشک صحرایی، با آرامش روی کارل جراحی میکرد، درحالیکه نبرد بیرون از اتاق همچنان شعلهور بود.
این نبرد نخستین رویارویی بزرگ در اسپینآف House of the Dragon با محوریت خاندان تارگرین بود. یکی از مهمترین نکاتی که هم این سریال و هم Game of Thrones باید بهدرستی ارائه میدادند، نحوهی استفاده از اژدهاها بود؛ موجوداتی که سالها فقط نوید حضور و قدرتشان داده شده بود. نبرد Rook’s Rest دقیقا همان چیزی بود که کمبودهای سریال اصلی را جبران کرد.
در این صحنه، حملات هوایی با نبرد اژدهاها در آسمان همزمان با جنگ در زمین جریان داشت و جزئیات اضافهای مثل نعرهها و صداهای اژدهاها به غنای دنیای داستانی کمک میکرد. مقیاس حماسی این نبرد باعث شد House of the Dragon در این بخش کاملا Game of Thrones را پشت سر بگذارد، هرچند سریال اصلی میراثی چشمگیر از خود بهجا گذاشته بود.
سریال Black Sails گاهی حتی بهتر از مجموعهی سینمایی دزدان دریایی کارائیب دانسته شده است، زیرا توجه ویژهای به جزئیات تاریخی دارد. این سریال کمتر شناختهشده با موضوع دزدان دریایی، داستان چند شخصیت را دنبال میکند که بر اساس افراد واقعی ساخته شدهاند و شامل نبردهای دریایی چشمگیری است. یکی از مورخان متخصص در زمینهی دزدان دریایی یکی از نبردهای Black Sails را تحسین کرده و گفته بود که این صحنه «از دقت تاریخی بالایی برخوردار است».
فینال فصل سوم، که در آن خدمهی دزدان دریایی با نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا روبهرو شدند، شامل برخی از بهترین سکانسهای نبرد دریایی در میان تمام سریالها بود و در عین حال مسیر داستانی اصلی شخصیتهای دزدان دریایی را نیز به سرانجام رساند. سریال Black Sails همچنین لحظهای فوقالعاده و نسبتا دقیق از نظر تاریخی برای شخصیت آن بانی رقم میزند؛ جایی که او با حملهای وحشیانه به سربازان بریتانیایی یورش میبرد و درست به همان شدت و خشونتی میجنگد که شاهدان عینی دربارهی نبردهای واقعی بانی روایت کردهاند.
سریال Battlestar Galactica چندین نبرد حماسی در خود دارد، اما نبرد New Caprica حتی پس از گذشت سالها همچنان چشمگیرترین آنهاست. در این نبرد، نیروهای کلونیال و سایلونها در New Caprica وارد درگیری میشوند؛ جایی که بیشتر اتفاقات اصلی رخ میدهد. با اینحال، در حالی که معمولا صحنههای بزرگ و پرشور نبرد در مرکز توجه قرار میگیرند، نبرد New Caprica بهویژه به خاطر یک حرکت خیرهکننده مشهور شده است.
مانور آداما در Battlestar Galactica یکی از بهترین صحنههای علمیتخیلی به شمار میرود؛ چون نشان میدهد یک نفر تا چه حد حاضر است برای نجات مردمش پیش برود. آداما سفینهاش را در حالت سقوط آزاد قرار میدهد، جنگندههای Viper را برای کمک به نیروهای زمینی پرتاب میکند و سپس دوباره به فضا بازمیگردد. این نبرد تقریبا همه جنبههای جنگ را به تصویر میکشد: از ماشینهای عظیم و درگیریهای مستقیم نیروها گرفته تا ریسک بزرگ یک انسان برای نجات دیگران.
سریال Spartacus چندان از نظر تاریخی دقیق نیست و بیشتر بهعنوان بازآفرینی تاریخ شناخته میشود تا بازگویی وفادارانه آن. همین موضوع باعث شده برخی منتقدان نگاه منفی به آن داشته باشند و گاهی هم مخاطبان را دچار دوگانگی کند. بااینحال، برای به تصویر کشیدن فداکاری، شجاعت و لحظات پرتنش، لزومی به دقت تاریخی نیست؛ و Spartacus در هر فصل این موارد را به بهترین شکل ممکن ارائه میدهد.
در قسمت پایانی، اسپارتاکوس رهبری قیام بردگان علیه رومیها را بر عهده میگیرد؛ نبردی که در آن شخصیتها با شرایطی تقریبا ناامیدکننده میجنگند. این نبرد باعث شد برخی شخصیتها موفق به فرار شوند، اما جان بسیاری دیگر را گرفت؛ از جمله خود اسپارتاکوس. با این وجود، این نبرد یکی از بهترین سکانسهای جنگی تلویزیون است، زیرا بر این حقیقت تأکید میکند که آزادی در هر دوره تاریخی ارزشی است که میتوان برایش جان داد.
نبرد Nasiriyah یکی از دقیقترین صحنههای نبرد در تلویزیون است و یکی از مزیتهای بزرگ تیم سازندهی Generation Kill این بود که میتوانستند با افرادی که واقعا در آنجا حضور داشتند مشورت کنند. بازنمایی این نبرد تنها پنج سال پس از رخداد واقعی آن روی آنتن رفت؛ تصمیمی که میتوانست آسیبزا باشد، اما صحنهها توسط تفنگداران دریایی که درگیر نبرد بودند تحسین شد.
تنش در این سکانس بیوقفه ادامه دارد و مخاطب را مدام در حالت اضطراب نگه میدارد، چرا که نیروهای تفنگدار دریایی ایالات متحده در حالی که به سمت بغداد پیشروی میکنند، در کمین دشمن گرفتار میشوند. آنها هر جا که ممکن بود از پوشش گیاهی برای پنهانشدن استفاده میکردند و در عین حال با فناوریهای غیرقابلاعتماد دستوپنجه نرم میزدند؛ موضوعی که توسط نیروهای واقعی هم تأیید شده است. صحنه نبرد همچنان ادامه پیدا میکند و واقعیت تلخ تلفات غیرنظامیان را به تصویر میکشد؛ چیزی که برای بسیاری از سربازانی که پیشتر با اشتیاق به میدان جنگ آمده بودند، وحشتآور بود.
کسانی که جنگ واقعی را تجربه نکردهاند، اغلب آن را با یک بازی مقایسه میکنند، اما برخی از بهترین صحنههای نبرد در تاریخ تلویزیون واقعیت و وحشتهای جنگ را نشان میدهند؛ فارغ از ژانر سریال. The Expanse در اپیزود Nemesis Games یکی از بهترین اجراهای علمیتخیلی تلویزیون را ارائه میدهد که شامل یکی از احساسیترین صحنههای نبرد تاریخ است.
شرایط برای شخصیتها هم در سطح شخصی و هم در ابعادی میانسیارهای بسیار پرخطر است. تکاندهندهترین لحظات مربوط به نائومی است؛ زمانی که در سفینهای گرفتار میشود که برای انفجار آمادهسازی شده، اما با این وجود موفق میشود خدمهی Rocinante را هشدار دهد و در این مسیر تا مرز مرگ پیش میرود. این صحنهها در حالی زمینهساز پردهی پایانی The Expanse میشوند که به شکلی استادانه هزینهی انسانی جنگ را به تصویر میکشند.
بهترین لحظهی رگنار در سریال Vikings در جریان محاصرهی پاریس رقم میخورد. او نبوغ و زیرکی خود را نشان میدهد، زمانی که وانمود میکند در حال مرگ است و در قالب مراسم غسل تعمید، درون تابوتی وارد پاریس میشود؛ تابوتی که در حقیقت نقش اسب تروا را بازی میکرد. گرچه این اتفاق در واقعیت تاریخی رخ داده، اما نقشهی اصلی رگنار نبوده است. بااینحال، این تغییر باعث نمیشود محاصرهی پاریس از جایگاه یکی از بهترین صحنههای نبرد زندهی تاریخ تلویزیون پایین بیاید.
این نبرد طی سه قسمت از Vikings ادامه دارد و چندین تلاش موفق و ناموفق برای فتح پاریس را به تصویر میکشد. حتی بهترین صحنههای جنگی هم ممکن است بیش از حد طولانی به نظر برسند اگر تمرکز صرفا روی خشونت باشد. اما سه قسمت مربوط به محاصرهی پاریس با برجستهکردن استراتژی و برنامهریزی در هر دو جبهه، به دستاوردی خارقالعاده هم برای این سریال و هم برای کل تلویزیون تبدیل شدهاند.
سریال Game of Thrones صحنههای نبرد خیرهکنندهای دارد، اما نبرد Battle of the Bastards در تاریخ تلویزیون بهعنوان یکی از بهترین صحنههای نبرد در یک سریال فانتزی ثبت شده است. جان اسنو در مقابل رمزی بولتون سادیست و ارتش عظیمش قرار میگیرد. این نبرد تمام طول اپیزود ادامه دارد و شامل درگیریهای نزدیک، صدها بازیگر فرعی، جلوههای ویژه و شانس تقریبا غیرممکن برای پیروزی است.
یکی از عواملی که نبرد Battle of the Bastards را بسیار جذاب میکند، دستکاری احساسی رمزی است؛ اپیزود نمونهای کلاسیک از نبرد قهرمان و ضدقهرمان در مقیاسی عظیم و حماسی است. اگرچه مرگ ریکون محرک دلخراش آغاز نبرد بود، پایان نهایی، بیرحمانه و البته منطقی رمزی، پایانبندی رضایتبخش و تحسینبرانگیزی برای یکی از منفورترین شخصیتهای سریال به حساب میآید.
سریال Band of Brothers بهطور گستردهای بهعنوان یکی از بهترین سریالهایی شناخته میشود که واقعیتهای وحشتناک جنگ را با دقت به تصویر میکشد. این امر بهواسطهی بازیهای استثنایی بازیگران گروه و توجه دقیق به جزئیات است، که سریال را تا حد ممکن واقعی و ملموس جلوه میدهد. سریال صحنههای نبرد متعددی دارد، اما نبرد Carentan برجستهترین آنهاست.
در این نبرد، Easy Company تلاش میکند شهر فرانسوی Carentan را از دست آلمانها بازپس گیرد و صحنهها ترس و خستگی بیوقفهی سربازان را نشان میدهند، همانطور که از یک نبرد به نبرد دیگر میروند. تمرکز اپیزود Carentan بر سرباز بلایت است که در جریان جنگ فلج میشود و دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میگردد. جلوههای بصری چشمگیر و لحظات عاطفی تکاندهنده باعث شدهاند این اپیزود Band of Brothers به بهترین صحنه نبرد تلویزیونی تاریخ بدل شود.
منبع: SR
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید