این آخر هفته قرار است به معرفی فیلم The Long Walk، فیلم The Roses، فیلم Anemone و مستند سریالی Mr. Scorsese بپردازیم.
اگر اهل تماشای فیلم و سریال باشید، حتماً میدانید که هیچ چیز به اندازهی یک آخر هفته آرام با چند اثر تازه و بحثبرانگیز، نمیتواند خستگی روزهای شلوغ را از تن بیرون کند. خوشبختانه، این هفته سینما و تلویزیون دستپر هستند و آثاری عرضه شدهاند که هرکدام به نوعی توجه دوستداران هنر هفتم را جلب کردهاند؛ از درامی فلسفی و تیره گرفته تا تریلر روانشناختی و حتی مستندی که به یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ ادای احترام میکند. در ادامه، نگاهی میاندازیم به چهار عنوان تازه اکران و پخششده که تماشای آنها میتواند آخر هفتهتان را متفاوت کند.
نخست، فیلم The Long Walk، اقتباسی از رمان کلاسیک استیون کینگ است؛ داستانی دربارهی مرگی آرام و مسابقهای بیرحمانه که در قالبی استعاری، چهرهی تاریک رقابت و بقای انسانی را به تصویر میکشد. این فیلم با حالوهوای تلخ و کارگردانی حسابشدهاش، به یکی از آثار مورد توجه سال بدل شده است.
فیلم دوم، The Roses، اثری عاشقانه و در عین حال تلخ است که با نگاهی نو به مفهوم فروپاشی رابطه زناشویی میپردازد. در ادامه، فیلم Anemone به کارگردانی رونان دی-لوییس قرار دارد؛ اثری روانشناختی و عمیق که بازگشت دنیل دی-لوییس به دنیای بازیگری را رقم زده است. این فیلم داستانی از انزوا، گناه و آشتی است و با تصویربرداری چشمگیر و بازیهای درخشان، تحسین منتقدان را برانگیخته، هرچند فیلمنامهاش نظرات متفاوتی دریافت کرده است.
و سرانجام، مستند سریالی Mr. Scorsese به کارگردانی ربکا میلر که یکی از جذابترین مستندهای امسال دربارهی زندگی و جهان فکری مارتین اسکورسیزی محسوب میشود. این مستند پنجقسمتی با حضور چهرههایی چون رابرت دنیرو، استیون اسپیلبرگ و میک جگر، سفری صمیمی و در عین حال آموزنده به ذهن یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینماست.
در مجموع، این چهار اثر، هرکدام با حالوهوایی متفاوت، میتوانند بستهای کامل برای آخر هفتهای سینمایی باشند؛ ترکیبی از هیجان، تفکر، احساس و الهام. چه به دنبال فیلمی برای غرق شدن در دنیای تاریک ذهن انسان باشید، چه مشتاق شناخت بیشتر از پشتصحنهی سینما، این هفته پیشنهادهای فوقالعادهای در انتظارتان است.
فیلم The Long Walk یکی از مورد انتظارترین اقتباسهای سال از آثار استیون کینگ است؛ رمانی که او در سال ۱۹۷۹ با نام مستعار ریچارد باخمن منتشر کرد و از همان زمان بهعنوان یکی از سیاهترین و فلسفیترین داستانهایش شناخته میشود. حالا، پس از دههها انتظار، فرانسیس لارنس، کارگردان باتجربهای که پیشتر مجموعه The Hunger Games را به سینما آورده بود، این جهان دیستوپیایی را دوباره زنده کرده است. فیلم The Long Walk فیلمی درباره بقا، انضباط، و تسلیمناپذیری انسان در برابر سیستمی است که زندگی را به یک بازی مرگبار تبدیل کرده است. در جهانی که خشونت، نمایش و کنترل تودهها درهمتنیده شده، فرانسیس لارنس داستانی را روایت میکند که در عین سادگی، تکاندهنده و بیرحم است.
عوامل سازنده: کارگردانی و تهیهکنندگی فیلم بر عهده فرانسیس لارنس است، کسی که با مهارت در خلق دنیایی سرد و کنترلشده، بهخوبی توانسته فضای خفقانآور رمان را به تصویر بکشد. فیلمنامه توسط جی.تی. مولنر نوشته شده که وفاداریاش به متن اصلی در کنار نگاهی تازه به مضامین سیاسی و انسانی، به فیلم عمق بیشتری بخشیده است. موسیقی متن با فضای تنشزای فیلم همخوانی دارد و تصویربرداری با رنگهای سرد و نورپردازی محدود، حس بیپایانی مسیر را به مخاطب منتقل میکند.
داستان و بازیگران: فیلم The Long Walk در نسخه سینماییاش در دهه ۱۹۷۰ میلادی میگذرد؛ دورانی که جامعهای تمامیتخواه، سالانه رقابتی را برگزار میکند تا با پوشش تلویزیونی، مردم را سرگرم و مطیع نگه دارد. در این مسابقه، پنجاه پسر نوجوان باید بدون توقف با سرعت حداقل سه مایل در ساعت راه بروند. اگر کسی سه بار سرعتش کم شود، بیدرنگ توسط نیروهای نظامی کشته میشود. تنها بازمانده، ثروت و آرزوی قلبی خود را به دست میآورد.
فیلم، از دل این موقعیت ساده، به کندوکاوی عمیق در روان شخصیتها میپردازد. در طول مسیر، دوستی، رقابت، امید و تسلیم، همچون موجهایی میان شرکتکنندگان در نوسان است. در این اثر، کوپر هافمن نقش اصلی را ایفا میکند؛ پسری جوان که باید در مسابقهای مرگبار شرکت کند. دیوید جانسون، چارلی پلامر، جاش همیلتون، بن وانگ، و رومن گریفین دیویس از دیگر بازیگران اصلی هستند. حضور مارک همیل و جودی گریر نیز وزن فیلم را از نظر اجرا بالا برده است. بازی کوپر هافمن در نقش پسر اصلی، پر از حس اضطراب و استیصال است و بهخوبی بار احساسی داستان را منتقل میکند. دیوید جانسون و چارلی پلامر نیز با بازیهای دقیقشان، ابعاد انسانی تراژدی را پررنگتر کردهاند.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم The Long Walk بیتردید فیلمی نیست که برای تماشاگران عام ساخته شده باشد. ریتم آن آهسته، فضا خفقانآور و مضمونش تلخ است؛ اما برای مخاطبانی که به دنبال تجربهای فلسفی و روانشناختی هستند، تماشای آن ضروری است. فیلم با ترکیب هوشمندانهای از تعلیق، نمادگرایی و نقد اجتماعی، به یادمان میآورد که تا چه اندازه انسان میتواند به قوانین غیرانسانی خو بگیرد، وقتی مرگ و بقا به بخشی از نمایش عمومی تبدیل شود.
اگرچه ممکن است برخی تماشاگران از تکرار و ریتم کند فیلم خسته شوند، اما آنچه فرانسیس لارنس ارائه میدهد، بیشتر از یک تریلر بقاست، این فیلم، تصویری از جامعهای است که راه رفتن بیپایانش، استعارهای از انسان مدرن در مسیر فرساینده اطاعت و امید واهی است. در نتیجه، فیلم The Long Walk نه فقط ارزش دیدن دارد، بلکه ارزش اندیشیدن نیز دارد.
فیلم The Roses بازگشت جسورانهای به یکی از تلخترین و طنزآمیزترین داستانهای ازدواج در تاریخ سینماست. این اثر که اقتباسی تازه از رمان The War of the Roses نوشته وارن آدلر و بازآفرینی فیلم کلاسیک سال ۱۹۸۹ است، این بار با کارگردانی جی روچ و فیلمنامهای از تونی مکنامارا جان تازهای گرفته است. در دورانی که بسیاری از آثار کمدی به شوخیهای سطحی و موقعیتهای ساده متکی هستند، فیلم The Roses با نگاهی تلخ، گزنده و بهشدت صادقانه، نهاد ازدواج را زیر ذرهبین میگذارد و نشان میدهد که عشق، اگر با غرور و قدرت درآمیزد، میتواند به ویرانگرترین شکل ممکن بدل شود. حضور بندیکت کامبربچ و اولیویا کلمن در نقش زوجی که رابطهشان از کمال به کابوس میرسد، به فیلم عمقی داده که آن را فراتر از یک بازسازی صرف قرار میدهد.
عوامل سازنده: کارگردانی فیلم بر عهده جی روچ است؛ فیلمسازی که تجربه او در آثار طنز اجتماعی همچون Bombshell و Trumbo باعث شده بتواند میان طنز و تلخی تعادل برقرار کند. فیلمنامه را تونی مکنامارا نوشته است، نویسندهای که با فیلم The Favourite نشان داده در خلق دیالوگهای نیشدار و موقعیتهای پوچ تبحر ویژهای دارد. ترکیب نگاه تند و تیز مکنامارا با زبان بصری دقیق روچ، به فیلم The Roses حالوهوایی بخشیده که هم به اثر اصلی وفادار است و هم روحی مدرن دارد.
داستان و بازیگران: در فیلم The Roses، بندیکت کامبربچ و الیویا کلمن نقش یک زوج موفق، تحصیلکرده و ثروتمند را بازی میکنند که زندگیشان در ظاهر بینقص است: خانهای رؤیایی، فرزندانی شاد و موقعیت اجتماعی ممتاز. اما پشت این ظاهر آرام، غرور، حسادت و میل به کنترل در حال جوشیدن است. زمانی که تصمیم به طلاق میگیرند، جنگی تمامعیار در خانهشان آغاز میشود، جنگی که در آن نه قانون و نه منطق، هیچکدام جایی ندارد.
بندیکت کامبربچ با اجرای دقیق و چندلایهاش، چهره مردی را تصویر میکند که از درون فروپاشیده اما هنوز نمیخواهد شکست را بپذیرد. از سوی دیگر، اولیویا کلمن با بازی بینظیر و گاه هولناک خود، زنی را نشان میدهد که از عشق و خشم تغذیه میکند. میان این دو، شیمی فوقالعادهای برقرار است؛ رابطهای که از عشق به نفرت میرسد، بدون اینکه حتی لحظهای مصنوعی به نظر برسد. در کنار این دو، اندی سامبرگ، آلیسون جنی، انکوتی گتوا و کیت مککینن نقشهای مکملی را بازی میکنند که لحظات کمدی سیاه فیلم را پررنگتر میسازند.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم The Roses فیلمی است که تماشایش ممکن است برای همه آسان نباشد. خشونت روانی، درگیریهای احساسی و طنز تلخ آن، گاه بیش از حد واقعگرایانه به نظر میرسد. اما برای مخاطبانی که از تماشای روابط انسانی در مرز فروپاشی لذت میبرند، این فیلم تجربهای منحصربهفرد است.
جی روچ با هوشمندی، فیلم را به بیانیهای درباره غرور، خودخواهی و سقوط انسان مدرن بدل کرده است. هرچند ممکن است برخی بینندگان آن را بیش از اندازه اغراقآمیز بدانند، اما طنز گزنده و انرژی بازیگران، مانع از سنگینی بیش از حد اثر میشود. فیلم The Roses نه فقط بازسازی موفق یک کلاسیک، بلکه نمونهای درخشان از کمدی سیاهی است که نشان میدهد عشق، وقتی به میدان جنگ بدل شود، هیچ پیروزیای در پی نخواهد داشت. بنابراین، اگر به دنبال فیلمی هستید که هم شما را بخنداند و هم زخمی عاطفی بر جای بگذارد، فیلم The Roses بدون شک ارزش دیدن دارد.
فیلم Anemone، یکی از مورد انتظارترین بازگشتهای تاریخ سینما را رقم زده است؛ بازگشت دنیل دی-لوییس، بازیگری افسانهای که پس از فیلم Phantom Thread در سال ۲۰۱۷ از دنیای بازیگری خداحافظی کرده بود. حال، او نهتنها دوباره جلوی دوربین قرار گرفته، بلکه در نگارش فیلمنامه نیز در کنار پسرش رونان دی-لوییس که این اثر را بهعنوان نخستین فیلم سینمایی خود کارگردانی کرده، مشارکت داشته است. فیلم Anemone در ظاهر یک درام روانشناختی آرام است، اما در بطن خود سفری به درون ذهن مردی است که میان گناه، انزوا و میل به رهایی دستوپا میزند. فیلم در مرز میان واقعیت و توهم حرکت میکند و با فضایی شاعرانه و سرد، یادآور آثار متفکرانهای چون The Master یا The Lighthouse است.
عوامل سازنده: رونان دی-لوییس، فرزند دنیل دی-لوییس، با فیلم Anemone نخستین گام خود را در سینما برداشته و نشان داده که میراث هنری خانوادهاش را به شکلی شخصی و جسورانه دنبال میکند. او با فیلمنامهای که به همراه پدرش نوشته، جهانی خلق کرده که پر از سکوت، خلأ و تأمل است. حضور دنیل دی-لوییس در نقش اصلی، فیلم را به رخدادی سینمایی بدل کرده که هر فریم آن حسی از بازگشت یک اسطوره را در خود دارد.
داستان و بازیگران: در فیلم Anemone، دنیل دی-لوییس در نقش مردی گوشهگیر ظاهر میشود که سالهاست از جامعه و خانواده خود فاصله گرفته و در خانهای متروک کنار دریا زندگی میکند. او با گذشتهای پر از درد و تصمیماتی که هرگز از آنها رهایی نیافته، دستبهگریبان است. روزی برادر جداافتادهاش (با بازی شان بین) به دیدارش میآید تا او را قانع کند به خانه بازگردد و با خانوادهاش آشتی کند، اما حضور این برادر، زخمهای قدیمی را دوباره باز میکند و مرز میان واقعیت و خیال برای شخصیت اصلی محو میشود.
در کنار دی-لوییس، بازیگران دیگری چون سامانتا مورتون در نقش زنی که بهنوعی آینهی روانی اوست، و شان بین در یکی از بهترین نقشآفرینیهای سالهای اخیرش، فیلم را همراهی میکنند. تعامل میان این سه بازیگر، بستر اصلی درام را شکل میدهد و بسیاری از صحنهها بر پایه سکوت، نگاه و تنشهای درونی پیش میرود.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم Anemone فیلمی نیست که برای تماشاگران عام ساخته شده باشد. این اثر از ریتم کند، دیالوگهای اندک و فضای سنگینی برخوردار است که ممکن است برای برخی خستهکننده به نظر برسد. منتقدان نیز به همین دلیل نظرات متفاوتی درباره آن ارائه کردهاند: برخی فیلمنامه را بیش از حد مبهم و فلسفی دانستهاند، در حالی که عدهای دیگر آن را اثری عمیق و شخصی توصیف کردهاند که نیاز به صبر و دقت دارد.
با این حال، تقریباً همه بر یک نکته اتفاق نظر دارند: بازی خیرهکننده دنیل دی-لوییس. او در این فیلم بار دیگر نشان میدهد چرا یکی از بزرگترین بازیگران زنده دنیاست. هر حرکت، مکث و نگاهش حامل معناست و در غیاب دیالوگهای زیاد، او بهتنهایی بار احساسی فیلم را بر دوش میکشد.
در مجموع، فیلم Anemone اثری درباره دروننگری، گناه و جستوجوی آرامش در جهانی پر از اضطراب است. ممکن است برای تماشاگرانی که به دنبال داستانی پرکشش یا پایانی قطعی هستند، چندان رضایتبخش نباشد، اما برای دوستداران سینمای جدی و عاشقان بازی دنیل دی-لوییس، تجربهای مسحورکننده و ارزشمند خواهد بود. فیلم Anemone نه بازگشتی ساده، بلکه بیانی شاعرانه از پایان و آغاز دوباره است، هم برای شخصیت اصلی و هم برای خود دی-لوییس.
مستند سریالی Mr. Scorsese، اثری پنجقسمتی است که به زندگی، ذهن و میراث یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینما، مارتین اسکورسیزی، میپردازد. در طول بیش از پنج دهه، اسکورسیزی نهتنها فیلمهایی ساخته که سینمای آمریکا را متحول کردهاند، بلکه نگاهی انسانی و اخلاقی به خشونت، ایمان و هنر ارائه داده است. حال، مستندی که به کارگردانی ربکا میلر ساخته شده، تلاش میکند تا از خلال گفتوگوها، آرشیوهای شخصی و لحظات کمتر دیدهشده، چهرهای تازه از مردی نشان دهد که همزمان با ساخت آثار ماندگار، با وسواس، شک و ایمان خود نیز جنگیده است. مستند Mr. Scorsese در واقع نوعی گفتوگو میان گذشته و حال است؛ سفری از خیابانهای خشن نیویورک دههی شصت تا پشت صحنهی آثار جاودانهای چون فیلم Taxi Driver و فیلم The Irishman، که تماشاگر را با لایههای پنهان ذهن فیلمسازی روبهرو میکند که همچنان از سینما بهعنوان زبان زندگی یاد میکند.
عوامل سازنده: کارگردانی این مستند بر عهدهی ربکا میلر، فیلمساز و نویسندهی شناختهشده است که خود نیز از خانوادهای هنرمند میآید و به خوبی میداند چگونه میان زندگی شخصی و میراث هنری تعادل برقرار کند. او با نگاهی شاعرانه و در عین حال دقیق، پرترهای انسانی از مارتین اسکورسیزی خلق کرده است. میلر در کنار تیمی از تدوینگران، از حجم عظیمی از تصاویر پشت صحنه، مصاحبههای قدیمی و لحظات خانوادگی استفاده کرده تا تصویری چندوجهی از این اسطورهی زندهی سینما ارائه دهد.
در کنار او، گروهی از چهرههای بزرگ سینما در این مستند حضور دارند: رابرت دنیرو، استیون اسپیلبرگ، میک جگر، لئوناردو دیکاپریو، و تعدادی از اعضای خانواده و دوستان قدیمی اسکورسیزی. حضور این افراد نه صرفاً برای تعریف از او، بلکه برای بازخوانی مسیر پیچیدهای است که او در طول زندگی پیموده است، از یک جوان ایتالیاییتبار در محلهی لیتل ایتالیا تا یکی از مهمترین راویان تاریخ معاصر آمریکا.
داستان و بازیگران: مستند سریالی Mr. Scorsese بهجای دنبال کردن ساختار کلاسیک زندگینامهای، مانند روایت خطی از تولد تا امروز، ساختاری موضوعی دارد. هر قسمت به یکی از جنبههای شخصیت و کارنامهی اسکورسیزی اختصاص یافته است؛ از رابطهی او با مذهب و خشونت، تا همکاریهای طولانیمدت با بازیگران محبوبش، و تأثیر موسیقی و مونتاژ بر سبک بصری آثارش. در هر بخش، گفتوگوهای تازهای با دنیرو، اسپیلبرگ و دیکاپریو، در کنار تحلیلهایی از منتقدان و فیلمسازان جوان، مخاطب را به عمق تفکر او میبرد.
در کنار این مصاحبهها، این مستند سریالی از آرشیو شخصی اسکورسیزی نیز بهره میبرد که شامل فیلمهای خانگی، یادداشتهای کارگردانی، طرحهای صحنه و حتی نامههایی است که او در دوران جوانی نوشته است. همین عناصر باعث میشوند مستند سریالی Mr. Scorsese فراتر از یک مرور صرف بر کارنامهاش باشد؛ این اثر نوعی خودنگری عمیق درباره این است که چرا و چگونه یک هنرمند پس از ۵۰ سال هنوز به دنبال پاسخ است.
آیا مستند سریالی ارزش دیدن دارد؟ بدون تردید، مستند سریالی Mr. Scorsese یکی از مهمترین مستندهای سال ۲۰۲۵ است. با این حال، ارزش آن فراتر از جنبهی آموزشی یا تاریخی است. این مستند نه صرفاً برای علاقهمندان به اسکورسیزی، بلکه برای هرکسی که به ماهیت خلاقیت و جستوجوی هنری علاقه دارد، تماشایی است. ربکا میلر در روایت خود از تحسین بیقید و شرط پرهیز کرده و با نگاهی بیطرف، ضعفها، تردیدها و شکستهای اسکورسیزی را نیز نشان میدهد.
با این حال، ریتم کند و گفتوگوهای طولانی ممکن است برای برخی تماشاگران عادی دشوار باشد. مستند سریالی Mr. Scorsese بیشتر برای مخاطبان جدی سینما ساخته شده تا کسانی که به دنبال روایتی سریع و سرگرمکنندهاند. اما اگر از آن دسته مخاطبانی هستید که میخواهند بدانند پشت نگاه پرشور یک نابغه چه دنیایی جریان دارد، این مستند میتواند تجربهای غنی، احساسی و الهامبخش باشد. در نهایت، مستند سریالی Mr. Scorsese نه فقط ادای دینی به یک کارگردان بزرگ، بلکه نامهای عاشقانه به خود سینماست، نامهای از سوی نسلی که با نور و قاب، معنای زندگی را جستوجو کرد.
منبع: گیمفا
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید