عناوین نقش آفرینی تاکتیکال نوبتی امروزه بعضا به زیرژانری خاص تبدیل شدهاند که بازیهای عرضه شده زیر پرچم آن سعی دارند شاخ و برگ بیشتری به ساختار پایه خود بدهند. Demonschool از آن دست بازیهایی است که شاید در نگاه اول آنچنان متمایز جلوه نکند، اما وقتی پای تجربهی آن مینشینید، میتواند با عمق خود شما را غافلگیر کند.

داستان Demonschool حول محور دختری به نام Faye در جریان است؛ در ابتدای بازی ما شاهد سفر Faye به جزیرهای مرموز به نام Hemsk برای حضور در مدرسهای خاص هستیم. طی این سفر، با یکی دیگر از کاراکترهای اصلی بازی یعنی Namako نیز آشنا میشویم که که قرار است در مدرسه حضور پیدا کند. در راستای آشنایی بیشتر این دو کاراکتر با یکدیگر متوجه میشویم که Faye آخرین بازمانده از خانواده شکارچیان هیولاهاست! طبق یک پیشگویی که نسل به نسل در خانواده او منتقل شده، گفته میشود که به زودی دروازه دنیای هیولاها به روی دنیای انسانها باز شده و آنها با خود آخرالزمان را خواهند آورد.
زمانی که این دو کاراکتر سرانجام به مدرسه خود میرسند، متوجه میشوند این مدرسه حتی عجیبتر و مرموزتر از جزیرهای است که در آن حضور دارند. طولی نمیکشد یکی از استادان به عنوان فعالیت کلاسی از آنها میخواهد تا یک نوار VHS طلسم شده را پیدا کنند که ظاهرا هر کس آن را تماشا کند، طی سه روز آینده میمیرد. مورد جالبتر آن است که اگر این دو نتوانند پروژه کلاسی را به پایان برسانند، به زندان منتقل خواهند شد! حالا Faye که به شدت مشتاق یافتن این فیلم طلسم شده است، همراه با Namako ماجراجویی خود را آغاز میکنند، ماجراجویی که قرار است حسابی پر فراز و نشیب باشد.
داستان Demonschool به طور کلی گیرا و جذاب است، زیرا سرگرمکنندگی خود را با اضافه کردن نوعی درونمایه ملایم از وحشت ارائه میدهد. همچنین حین پیشروی در این داستان، شما با کاراکترهای متعددی مواجه خواهید شد که توانایی تشکیل ارتباط دوستی و حتی اضافه کردن آنها به کلاب اختصاصی خود را دارید.

به طور کلی میتوان گفت این بازی از طیف گسترده و رنگارنگی از کاراکترها برخوردار است که هر کدام به نوبهی خود جذاب و متمایز جلوه میکنند. به عنوان مثال، Faye یک دختر نترس و سرخوش است که شناخت هیولاها را دوست دارد. در طرف دیگر، Namako دقیقا نقطه مقابل Faye از لحاظ شخصیتی به شمار میآید؛ او دختری آرام و قانونمدار به نظر میرسد که سعی دارد از دردسر دور بماند و البته عاشق عکاسی است. همین تضادها میان شخصیتهای مختلف باعث شده تا ارتباطات و گفتوگوها جالب و شنیدنی باشد. همچنین ابعاد هویتی این کاراکترها به طور مستقیم بر گیمپلی و تواناییهای اختصاصی آنها تاثیر مستقیم دارد که در بخش بعدی بیشتر درباره آن صحبت خواهیم کرد.
اما در نهایت با وجود تمام این موارد، همچنان باید بگویم نویسندگی بازی، مخصوصا در زمینه دیالوگ نویسی، آنچنان چنگی به دل نمیزند. در حالی که کلیت و به اصطلاح “Outline” کلی روایت و شخصیتها جذاب و گیراست اما در بطن نویسندگی بازی، ما شاهد میزان قابل توجهی از دیالوگهای تک بُعدی و همچنین طنز تحمیلی هستیم که باعث میشود برخی از این کاراکترها بیش از حد مصنوعی جلوه کنند.
با وجود علاقه داشتن به برخی از کاراکترها، لزوما نمیتوانم بگویم با آنها ارتباط عمیقی برقرار کردم. یکی از دلایل اصلی این بود که بعضا دیالوگنویسی بازی این کاراکترها را بیش از حد کامیکال جلوه داده و سعی میکند دائما خصوصیات خاص آنها را در صورت شما فرو کند. این مورد برای اثری که رویکردی همچون یک Visual Novel را در روایت خودش دنبال میکند، میتواند بسیار آزاردهنده باشد. میتوانم بگویم با وجود اینکه کلیت مضمون داستان برایم جذابیت داشت، اما لزوما بخشی نبود که مرا درگیر تجربهی این بازی کند.

Demonschool در ابعاد تعاملی و مخصوصا سیستم مبارزات خود میدرخشد؛ این اثر در حالی که از اصول پایهای ژانر خود پیروی میکند اما در جزئیات و ساختار بسیار متمایز است. همانطور که در ارتباط با داستان توضیح دادیم و از نام بازی نیز مشخص است، بخش مربوط به مدرسه در این تجربه به نوبهی خود مهم ظاهر میشود. شما در نقش Faye با پیشروی در داستان بازی، با کاراکترهای مختلفی آشنا میشوید که هر یک از آنها کاملا متفاوت از دیگری جلوه میکنند.
در راستای تعامل با این کاراکترها، امکان اضافه کردنشان به گروه خود را پیدا کرده و آرام آرام کلاب اختصاصی خود در مدرسه را گسترش خواهید داد. لازم به ذکر است که این بازی ۱۵ شخصیت قابل بازی را در اختیارتان قرار میدهد که به لطف تمایز قابل توجه بین آنها، تنوع بسیار خوبی در مبارزات و Party Composition بوجود میآورند. ما همچنین شاهد سیستم زمانبندی همچون عناوین Persona هستیم، به طوری که شما هر روز فارغ از فعالیتهای مربوط به خط اصلی داستان، توانایی انجام کارهای مختلفی را در دنیای بازی خواهید داشت.
انجام فعالیتهای فرعی، معاشرت با دیگر دانش آموزان مدرسه و یا ارتقای تواناییهای پارتی خود، از جمله اعمالی هستند که میتوانید انجام دهید. البته باید متذکر شد که برخی از فعالیتها با پایان روز و پیشروی در داستان، دیگر قابل دسترسی نخواهند بود. البته این بخش همچنان فضای زیادی برای بهبود داشته و میتوانست کمی متمرکزتر جلوه کند. در ساعات ابتدایی بازی تعامل چندانی با این سیستم وجود ندارد و حتی با پیشروی در تجربه نیز همچنان این بخش به تمام پتانسیل خود دست نمییابد. اما پیش از آن که بخواهیم درباره سیستم ارتقا کاراکترها صحبت کنیم، بهتر است ابتدا کمی سیستم مبارزات جذاب بازی را تشریح کنیم.

Demonschool حداقل در ظاهر یک سیستم مبارزه مشابه با آثار دیگر ژانر را ارائه میدهد؛ یک صفحه بازی ایزومتریک که اجازه میدهد برای شخصیتهای حاضر در پارتی خود دستور صادر کرده و با رویکردهای استراتژیک مختلف مبارزات را پیش ببرید. اما خوشبختانه پیچش بسیار خلاقانه خود را هم دارد که به راستی سیستم مبارزات آن را سرگرم کننده، عمیق و بعضا حتی تا حدی اعتیادآور میکند.
سناریوهای مبارزه این عنوان در دو بخش ارائه میشود؛ بخش اول فاز برنامهریزی یا “Planning Phase” است که مشخصاً به شما اجازه میدهد برای نوبتی که در آن قرار دارید برنامهریزی کنید. تغییر جایگاه کاراکترها، نحوه حمله کردن به دشمنان، استفاده از قابلیتهای خاص هر کاراکتر و پیادهسازی ترفندهای چند لایه، همگی در این فاز انجام میشوند. پس از پایان پیادهسازی نقشه راه برای کاراکترها، شما میتوانید وارد فاز دوم یا “Action Phase” بشوید که در واقع تمامی دستورات صادر شده در فاز قبلی را به صورت لحظهای اجرا میکند.
این پروسه را میتوان به کارگردانی یک فیلم تشبیه کرد، به طوری که سناریوی مبارزه، فیلمنامه شما و رویکردهای استراتژیک و دستوراتتان روایت آن هستند! شما طی فاز برنامهریزی در واقع فیلمنامه خود را آماده و جزئیات رویدادهای آن را تعیین میکنید و پس از پیادهسازی تمامی اعمال، در فاز دوم بازیگران (کاراکترها) آن را اجرا میکنند. لازم به ذکر است که تمامی اعمال کاراکترها در فاز دوم با انیمیشنهای دقیق اجرا میشوند که به نوبهی خود جذابیت بسیار خوبی به روند مبارزات بخشیده است.

اما مورد حائز اهمیت، محدودیت در تعداد اعمالی است که در هر نوبت توانایی انجام آنها را خواهید داشت. پلیر در هر نوبت، از میزان مشخصی AP برخوردار است که با انجام اعمال مختلف از آن کاسته خواهد شد؛ بنابراین، شما باید به دنبال پیادهسازی استراتژیهای بهینه به منظور استفاده هدفمند از AP خود باشید. در همین راستا، یکی از سیستمهای بازی به نام “Side Step” وارد ماجرا میشود؛ نحوه کارکرد آن به این صورت است که اگر شخصیتها به صورت افقی به چپ یا راست حرکت کنند، حرکت بعدی آنها AP کمتری مصرف خواهد کرد. این مکانیزم به تنهایی ابعاد فکری کاملا تازهای را به منظور تعامل با روند گیمپلی طی مبارزات باز میکند.
اما این تنها یکی از چندین و چند ترفند و امکاناتی است که گیمپلی در این تجربه به پلیر ارائه میدهد! همانطور که در بخش قبلی اشاره کردم، هر یک از کاراکترهایی که به تیم شما اضافه میشوند، دارای شخصیتهای خاصی هستند که به طور مستقیم بر نحوه مبارزه آنها تاثیر میگذارد. به عنوان مثال، Namako یک کاراکتر پشتیبان است که توانایی مبارزه مستقیم با دشمنان را ندارد بلکه کاتالیزوری برای ایجاد موقعیتهای تهاجمی مختلف برای کاراکترهای دیگر به حساب میآید و اعمال آنها را شدت میدهد.
توانایی اصلی این شخصیت در حین مبارزه، هُل دادن دشمنان است که در راستای آن، میتواند دشمن را گیج (Stun) کرده و همچنین راه را برای ضربات قدرتمندتر برای کاراکترهایی همچون Faye باز کند. در طرف دیگر، کاراکتری همچون Knute یک صلحطلب است که اصلا علاقهای به خشونت ندارد و از همین رو، تقریبا میتوان گفت به غیر از برخی موقعیتهای خاص، تنها نقش حمایتگر و احای خط سلامتی اعضای گروه را ایفا میکند و همچنین میتواند دیگر کاراکترها را قدرتمندتر کند.

لازم به ذکر است که تمامی این کاراکترها به نوعی توانایی تعامل با یکدیگر طی مبارزات را داشته و با توجه به قابلیتهای اختصاصیشان، چونگی این تعاملات متفاوت خواهد بود. همچنین تکتک شخصیتهای قابل بازی از یک توانایی ویژه اختصاصی برخوردارند که با انجام حملات عادی، خط مربوط به آن پر شده و در نهایت به منظور استفاده، در دسترس قرار میگیرد.
فارغ از موارد مکانیکال، ما شاهد یک درخت مهارت گسترده نیز هستیم که مستقیما با زندگی شما در مدرسه ارتباط دارد. Faye در طول هر روز میتواند با انجام فعالیتهای فرعی این تواناییها را در درخت مهارت بازی باز کند. شما میتوانید دو کاراکتر را به منظور مطالعه و یادگرفتن انتخاب کنید. این مهارتها از طیف گستردهای برخوردار بوده و هر کدام میتوانند لایهی جدیدی به روند مبارزات اضافه کنند.
با این وجود، اما بد نیست اشاره کنم که اکثر فعالیتهای فرعی بازی مخصوصا در ساعات ابتدایی، چندان جالب و سرگرمکننده نیستند و بعضا حتی سطحی جلوه میکنند. با این وجود، در بین آنها گاهی فعالیتهایی از جمله وقتگذرانی با کاراکترهای مختلف و یا برخی مینی گیمها وجود دارند که جذاب و سرگرمکننده ظاهر میشوند.

یکی دیگر از ابعاد Demonschool که احتمالا برای بسیاری از مخاطبین چشمگیر باشد، رویکرد هنری جذاب و خوش رنگ و لعاب آن است. ما با یک پیکسل آرت بسیار زیبا مواجهیم که به شکلی عالی دنیای بازی را به تصویر میکشد و حسوحال بسیار خوبی را به روند تجربه بازی القا میکند. سازندگان به شکلی عالی از رنگهای مختلف به منظور ایجاد تمایز بین محیطها و حتی استیجهای مبارزات استفاده کردهاند که بسیار تحسین برانگیز است.
دشمنان بازی همگی از طراحیهای بسیار خوب و متنوعی برخوردارند؛ شما با پیشروی هر چه بیشتر در بازی با انواع تازهای از هیولاها روبهرو خواهید شد که هم هر یک منحصربهفرد هستند و هم ابعاد بصری آنها در عملکرد مکانیکالشان تاثیر گذاشته است.
در عین حال، بازی به طور مستقیم سعی دارد حالوهوای فیلمهای هیجانی و ترسناک دهه ۹۰ هالیوود را در نحوه ارائهی خودش زنده کند و باید گفت در این زمینه بسیار موفق عمل میکند. یکی از مهمترین عوامل این موفقیت در کنار آرت استایل بسیار جذاب بازی، موسیقی و ساندترک عالی آن است که از ژانر Synth پیروی کرده و شخصا برای من به طور مستقیم یادآور دوران کلاسیک ترس مخصوصا در سینما است.

اما نحوه بهرهگیری از موسیقی نیز خود یکی از مواردی است که به تجربه کلی بازی در ابعاد مختلف کمک بسیاری میکند. علاوه بر اهمیت موسیقی طی گشتوگذار، این بُعد نقش بسیار مهمی در مبارزات ایفا میکند. نه تنها ترکهای عالی این بازی مکملی فوقالعاده برای لحظهلحظهی سناریوهای مبارزاتی هستند، بلکه روندی انتقالی یا “Transitional” بین فاز اول و دوم مبارزات بهوجود میآورند.
این مسئله بدان شکل است که در فاز اول موسیقی روندی آرام و تک بُعدی دارد و به خوبی بر ماهیت متمرکز و استراتژیک این فاز منطبق است. اما دقیقا لحظهای که وارد فاز دوم میشوید همان موسیقی آرام چندین لایهی صدا و سازهای مکمل جدید دریافت کرده، اوج میگیرد و به خوبی مکمل و همراه فاز اکشن میشود! چنین ظرافتهایی، همیشه توجه مرا جلب کرده و نشان میدهند که تا چه حد سازندگان برای بازی و تجربهای که خلق میکنند ارزش قائل هستند.
Demonschool یک ماجراجویی سرگرمکننده با سیستم مبارزات عمیق و بعضاً اعتیادآور است که پیچشهای خلاقانهای روی ساختار ژانر بازیهای نوبتی تاکتیکال اعمال میکند. وجود انعطافپذیری بسیار بالا در سناریوهای مبارزاتی در کنار فراهم آوردن ظرفیتی بالا برای تشویق تفکر استراتژیک به لطف سیستمها و مکانیزمهای متعدد، برخی از نقاط قوت برجستهی این اثر محسوب میشوند. با این وجود، شخصیتپردازیهای تک بُعدی و فعالیتهای فرعی سطحی، تا حدی جلوی رسیدن این بازی به پتانسیل کامل خود را میگیرند.
داستان سرگرم کنندهمینی گیمهای جذابسیستم مبارزات نوبتی عمیق و چندلایهدرخت مهارت گسترده که مهارتهای متنوعی ارائه میدهدتنوع بسیار بالای کاراکترهای قابل بازی و تمایز مکانیکال اساسی بین آنهاآرت استایل و رویکرد هنری بسیار جذابموسیقی و ساندترک عالی و در هم آمیختگی آن با روند گیمپلی
شخصیتپردازیهای سطحی، تک بُعدی و گاهی بیش از حد اغراقآمیزفعالیتهای فرعی بعضاً سطحیسیستم زمانبندی هفتگی بازی میتوانست متمرکزتر باشد
این بازی بر اساس کد ارسالی ناشر (Ysbryd Games) و روی PS5 تجربه و بررسی شده است

دیدگاهتان را بنویسید