فیلم Good News به کارگردانی بیون سونگ-هیون یک کمدی سیاه-سیاسی است که رویدادی واقعی از دهه ۷۰ را دستمایه روایتی اغراقآمیز و انتقادی قرار میدهد.


یکی از بزرگترین مزایای Good News این است که ژانرهای مختلف را ترکیب میکند: تریلر سیاسی، کمدی سیاه، و درام اجتماعی. عنصر طنز فیلم نه سطحی است و نه صرفاً برای شوخی گذاشته شده؛ خیلی از موقعیتها کنایه به سیاست، رسانه و قدرت دارند. فیلم Good News از کمدی سیاه بهخوبی بهره میبرد تا ناکارآمدی سیاسی، بوروکراسی بینالمللی و تبلیغات را نقد کند. در فیلم کارگردان با ایجاد موقعیتهای ظاهراً مضحک اما در باطن سمبلیک، نشان میدهد که تصمیمات قدرتمندترین افراد جامعه اغلب از دل سوءتفاهمها، ترسها و جاهطلبیهایشان شکل میگیرد.
Good News در تیتراژ با بیان « الهامگرفته از رویدادهای واقعی » اما نشاندادن کاراکترها و اتفاقاتی کاملاً ساختگی، سوال مهمی را مطرح میکند: حقیقت چیست؟
این پرسش اشاره به قدرت صحنهسازی، پروپاگاندا و ساختارهای قدرت دارد، و هسته اصلی اثر را میسازد. این دغدغه مستقیماً به نقش پروپاگاندا و کنترل اطلاعات اشاره دارد. فیلم بارها ثابت میکند که واقعیت، چیزی نیست که اتفاق میافتد؛ چیزی است که دیگران تصمیم میگیرند دربارهٔ آن تعریف کنند. چه سیاستمداران، چه رسانهها و چه نهادهای امنیتی، هرکدام نسخهای از حقیقت میسازند و آن را منتشر میکنند، نسخهای که لزوماً با واقعیت سازگار نیست، اما به دلیل قدرت پشت آن، معتبر جلوه میکند.

در همینجا طنز تلخ فیلم نیز اوج میگیرد. هرچه بحران پیچیدهتر میشود، هر گروه تلاش میکند داستان خودش را جا بیندازد و این رقابت باعث میشود تصویر حقیقی ماجرا بهجای روشنتر شدن، مبهمتر شود. Good News با این نگاه، یک نقد مستقیم به ساختارهای قدرت ارائه میدهد؛ اینکه قدرت نه فقط بر سیاست و تصمیمگیری، بلکه بر تعریف حقیقت هم تسلط دارد.
در نهایت، فیلم، تماشاگر را وادار میکند از خودش بپرسد: در جهانی که روایتها بیش از واقعیتها مهم جلوه میکنند، چطور میتوان حقیقت را تشخیص داد؟
در Good News شخصیتها نیز با اینکه رنگوبوی اغراقشده دارند، دقیقاً در خدمت فضای انتقادی فیلم قرار گرفتهاند. هیچکس نمونه بارز این نگاه است: شخصیتی که ظاهراً سادهدل و بینام است، اما بهمرور تبدیل به نمادی از بحران، فریب و تناقضات سیاسی میشود. او در دل آشوب، نقطه اتصال روایت است و حضورش نشان میدهد که حتی یک فرد گمنام هم میتواند در ساختار قدرت نقش تعیینکننده داشته باشد، چه از روی قصد و چه از سر تصادف.

از طرف دیگر، فیلم بارها نشان میدهد که رسانه چگونه واقعیت را تغییر میدهد، و دولتها چگونه از «هیجان خبری» برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. عنوان فیلم، خبر خوب، درواقع کنایهای است به همین وارونگی واقعیت: گاهی آنچه بهعنوان خبر خوب ارائه میشود، در حقیقت پردهای ضخیم از تحریف و کنترل است. تغییر لحن سریع فیلم از درام به طنز تلخ و استفاده از موقعیت های کمدی به خوبی پیاده سازی و مورد استفاده قرار گرفته و فیلم در چاشنی طنز تلخش کم نگذاشته است. کمدی در اثر نقش تزئینی ندارد؛ بلکه بخشی از درام است، بخشی از نقد است و بخشی از واقعیتی که فیلم میخواهد درباره آن حرف بزند. واقعیتی که گاهی آنقدر پوچ است که تنها راه بیانش، طنز است.
Good News در زیر لایههای شوخی و موقعیتهای مضحکش، جدیتی عمیق دارد؛ جدیتی درباره نحوه تصمیمگیری قدرتها، بینظمی سیستماتیک و تبدیل بحران به نمایش. صحنه هایی مانند جعل گزارش خبری مبنی بر وجود یک گروگان کرهایتبار، نه تنها حاوی این طنز تلخ اند، بلکه قدرت رسانه در شکلدهی به واقعیت را به تصویر میکشند. یا جایی که شخصیت هیچکس دیالوگی از ترومن شیدی را نقل میکند: بعضی وقتها حقیقت اون طرف ماهه ولی معنیش این نیست که این طرف ماه دروغه. جملهای از ترومن شیدی. شخصیتی که وجود خارجی ندارد!

کار به جایی میرسد که کارگردان در سکانس های پایانی جایی که شخصیت هیچکس با سئو گو-میونگ در فرودگاه مشغول بحث و گفتگو هستند، ارزش های دنیای انسانی را به مسخره میگیرد و زیر سئوال میبرد. ارزشهایی که انگار انسان دوران معاصر را بیش از هر چیز به قهقرا میبرند و او را از اصل خود دور میکنند. در Good news ریتم فیلم در برخی مقاطع افت میکند. در نیمه دوم، بهخصوص پس از فرود هواپیما در سئول، چند بار همان ایدهها و شوخیها را تکرار میکند و فیلم را کش میدهد.
تکراری که نه تنها چیز تازهای به روایت اضافه نمیکند، بلکه کشدار شدن داستان را هم محسوس میسازد. این کشآمدگی باعث میشود انرژی اولیه فیلم، که بر پایه تنش، طنز و شگفتی بنا شده، آرامآرام کاهش پیدا کند. در نیمهٔ پایانی، تغییر ضرباهنگ فیلم کاملاً واضح است. جایی که انتظار میرود بحرانها تشدید و روایت فشردهتر شود، فیلم برعکس کمی سنگینتر، کندتر و تا حدی نامتمرکز میشود. برخی صحنهها بیش از آنچه لازم است ادامه پیدا میکنند و تمرکز بر موقعیتهای تکراری، از شدت طنز تلخ و تنش سیاسی اثر میکاهد. به همین دلیل، پایانبندی اگرچه از نظر مفهومی جذاب است، از نظر اجرایی بهاندازه نیمه اول تاثیرگذار نیست.

اگرچه شخصیتها برای کمدی و نقد اغراق شدهاند ، اما این اغراق باعث شده است شخصیتها در حد کلیشه بمانند و بعد عمیقتری نداشته باشند. در نتیجه شخصیت پردازی شخصیتهای کلیدی اللخصوص ربایندگان هواپیما ضعیف کار شده است. شخصیت سل کیونگ-گو، با آن نگاه نافذ و طنز زیرپوستیاش، نقش مهمی را در تاثیرگذاری موقعیتهای فیلم ایفا میکند؛ در واقع شخصیت او و قدرت بازیگریاش محرک اتفاقات و موقعیتهای هجوآمیز فیلم است.
اما با اینکه این شخصیت گیرا و محرک اصلی فیلم است، عملاً backstory قوی یا انگیزه شخصی ندارد. همچنین اگر با واقعه ربایش دهه ۷۰ آشنا نباشید، ممکن است بعضی شوخیهای سیاسی فیلم برایتان کلیشهای بنظر برسد. فیلم تقریباً هیچ توضیحی در این مورد نمیدهد و فرض را بر این میگذارد که تماشاگر همه چیز را میداند. همین باعث شده بعضی تماشاگران آنطور که باید و شاید جذب فیلم نشوند.

در مجموع Good News فیلمی است برای کسانی که عاشق فیلمهایی با چاشنی سیاسی، طنز نیشدار و نمادگرایی هستند. فیلمی که ما را به یاد آثار کارگردانانی چون وس اندرسون میاندازد. فیلمی که بیش از آنکه به دنبال بازسازی یک رویداد تاریخی باشد، میخواهد حقیقت پشت روایتها را زیر سؤال ببرد. ترکیبی هوشمندانه از کمدی سیاه، تریلر سیاسی و موقعیتهای بهشدت کنایهآمیز. با این حال، فیلم از ضعفهایی نیز رنج میبرد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
مهمترینشان افت محسوس در نیمه دوم و تکرار ایدهها، شوخیها و موقعیتهای کمدی است؛ تکراری که باعث میشود ریتم تند و جذاب نیمه نخست بهتدریج کند شود و از انرژی اولیه فیلم کاسته شود. برخی صحنهها بیش از آنچه لازم است کش میآیند و این کشآمدگی، تأثیر نهایی روایت را کمی کمرنگ میکند. از سوی دیگر، اگرچه شخصیتها برای ایجاد طنز و نقد سیاسی عمداً اغراقشده طراحی شدهاند، همین اغراق باعث شده بسیاری از آنها عمق لازم را پیدا نکنند. این ضعف بهویژه در مورد ربایندگان هواپیما و شخصیتهای کلیدی مشهود است. مهمترین نمونه، شخصیت سل کیونگ-گو است؛ کاراکتری با حضوری گیرا، نگاه نافذ و طنزی زیرپوستی که نیروی محرک بسیاری از موقعیتهای طنزآلود و هجوآمیز فیلم است.
اما با وجود اثرگذاریاش در پیشبرد داستان، فیلم برای او بکاستوری یا انگیزهای شخصی و عمیق ارائه نمیدهد و همین مسئله باعث میشود شخصیتپردازیاش کمتر از پتانسیلش باشد. با وجود این کاستیها، Good News همچنان یکی از آثار قابلتوجه سال است؛ فیلمی که در ارائه نقدی صریح و خلاقانه بر سیاست، رسانه و قدرت موفق عمل میکند و با لحن خاص و جهانبینی تیزش مخاطب را تا پایان همراه نگه میدارد.
نمره نویسنده: ۷/۱۰
دیدگاهتان را بنویسید