کنسول PS5 به لطف کتابخانه گسترده بازیهای تردپارتی و با اتکا به شماری از عناوین انحصاری، به رشد و موفقیت خود ادامه میدهد. در حالی که شایعههایی پیرامون زمان احتمالی عرضه کنسول نسل بعدی سونی به گوش میرسد، پلی استیشن ۵ همچنان توانسته بازیکنان را درگیر نگه دارد.

بازیهای انحصاری PS5 که در سال ۲۰۲۵ منتشر شدند، از تنوع قابل توجهای برخوردار بودند. در این فهرست، مروری بر بازیهای انحصاری یا انحصاری کنسولی PS5 خواهیم داشت.

این بازی ترکیبی متناقض از احساسات است که مضامین غم و از دست دادن را با لحظات اکشن و مقابله با تهدیدهای بزرگ در هم میآمیزد. اما ویژگی خاص Death Stranding 2: On the Beach این است که بهطور کامل به درونمایههای سینماتیک و لحظات عجیب کوجیمایی وفادار میماند و در عین حال لحظات دراماتیک خود را جدی میگیرد. DS2 در عین طنز و غیرواقعی بودن، با مخاطبانش صادق است. این بازی محصول دوران قرنطینه COVID-19 است و با پیامی از امید و اشتیاق، شما را وارد یک سفر عجیب میکند.
Death Stranding 2 تمام ویژگیهایی که در بازی اول وجود داشت را حفظ کرده و آنها را ارتقاء میدهد. این روند منجر به خلق یک سیستم هماهنگ و پیچیده از مکانیکها و یک شبکه اجتماعی درون بازی میشود که البته پاداشدهنده نیز هست. این عنوان تمامی موانع و نقصهای گیمپلی نسخه اول را برطرف کرده و سعی دارد گیمپلی روانتر و داستانی همهجانبهتر ارائه بدهد.

بازی Ghost of Tsushima داستان یک سامورایی نجیبزاده را روایت میکرد که مجبور به استفاده از روشهای غیرشرافتمندانه میشد، اما Ghost of Yotei هیچگونه ادعایی در این زمینه ندارد و داستانی مستقیم و ساده از انتقام را روایت کند.
نقاط قوت اصلی سوشیما در یوتِی به نهایت پرداخت و ظرافت خود رسیدهاند. سیستم مبارزات طراحی متنوعتری دارد که در آن باید با استفاده هوشمندانه از سلاحهای متنوع، در برابر امواج دشمنان ایستادگی کنید. بازیکن در طول مسیر، زیر نظر استادان مختلف شیوه استفاده از سلاحهای گوناگون را میآموزد. این شخصیتها با روایتها و جزئیات خود، عمق بیشتری به دنیای بازی میبخشند. از سوی دیگر، بازی از نظر بصری با به تصویر کشیدن طبیعت ژاپن، از قلههای برفی گرفته تا دشتهای پهناور و سرسبز، خیرهکننده عمل میکند. این عنوان تجربهای است که نباید آن را از دست داد.

بازی Clair Obscur: Expedition 33 در سال جاری توانست تحسین گسترده بازیکنان و منتقدان را برانگیزد و به عنوان بهترین بازی سال انتخاب شود. از سوی دیگر، Dispatch نیز درخشان ظاهر شد و توانست جان تازهای به سبک آثار ماجراجویی روایی ببخشد. این بازی که بهصورت سریالی منتشر شد، یک اکشن کمدی ابرقهرمانی است. در حال حاضر سریالهای با مضامین بالغانه محبوب شدهاند، اما Dispatch به لطف بازیگری عالی لورا بیلی و آرون پال و مجموعهای از قهرمانان و شروری جذاب، توانسته خود را بهعنوان یک تجربه عاطفی ارزشمند معرفی کند.
نکته جالب و غیرمنتظره درباره Dispatch، امکان اعزام نیروها است. بازی شما را در نقش یک مسئول اعزام ابرقهرمانان برای کمک به مردم و شهر قرار میدهد و شما به نوعی با یک گیمپلی مدیریتی طرف هستید. در این بخشها، بازیکن باید بر اساس نقاط قوت و ضعف هر قهرمان، آنها را با صحنههای جرم تطبیق دهد و شانس موفقیت خود را افزایش دهد.
در بخشهای اعزام نیرو، تصمیمهای حساب شده پاداش میگیرند و بازیکن با انتخابهایی از جنس «انتخاب بد از میان دو گزینه بدتر» به چالش کشیده میشود. این سیستم بهخوبی با روایت بازی گره خورده و بهطور مداوم در مرز خاکستری میان قهرمان و ضدقهرمان حرکت میکند.

با وجود آنکه بازیهای معمایی و پازلمحور فوقالعادهای روی PS5 در دسترس هستند، کمتر عنوانی را میتوان یافت که بهاندازه Lumines Arise تماشایی باشد. منظور از «تماشایی» صرفاً «عالی» بودن نیست؛ بلکه این بازی به معنای واقعی کلمه یک نمایش تمام عیار و اثری سرشار از فضاسازی هنرمندانه است.
اگرچه ایده اصلی بازی، یعنی تشکیل مربعهای همشکل برای پاکسازی صفحه و جلوگیری از انباشته شدن بیش از حد بلوکهای در حال سقوط، ساده به نظر میرسد، اما این جلوههای بصری و موسیقی هستند که Lumines Arise را به تجربهای منحصربهفرد تبدیل میکنند.
Lumines Arise بهعنوان نسخه جدید سری Lumines پس از غیبتی ده ساله، فرمول کلاسیک این مجموعه را با رویکردی مشابه Tetris Effect بازآفرینی کرده است. این رویکرد موسیقی احساسی، جلوههای بصری باکیفیت و حتی رگههایی از روایت داستانی را به این بازی معمایی اضافه میکند.
این موارد اضافه شده نهتنها تجربهای بسیار لذتبخش از حیث گیمپلی ارائه میدهند، بلکه تنوعی ایجاد میکنند که بازی را همواره تازه و جذاب نگه میدارد. قطعات موسیقی جدید، ترفندهای بصری متنوع و صداگذاری ظریف و دقیق، بازیکن را دائماً درگیر و هوشیار نگه میکند. در کنار این موارد، ساختار گیمپلی از قاعده «یادگیری آسان، اما تسلط دشوار» پیروی میکند که باعث میشود رسیدن به مرحله بعد بیشتر به واکنشی غریزی تبدیل شود تا یک تصمیم آگاهانه.

بازی Baby Steps یک شبیهساز پیادهروی سوم شخص است. این بازی جهان باز اکتشافمحور طراحی شده تا بازیکن را به چالش بکشد و کلافه کند. شما کنترل شخصی ۳۵ ساله به نام Nate را بر عهده دارید؛ فردی دست و پا چلفتی که به تنهایی حتی از پس سادهترین کارها، از جمله راه رفتن، بر نمیآید.
مکانیک اصلی بازی کاملاً نامتعارف است: هر یک از تریگرهای کنترلر یکی از پاهای Nate را بلند میکند و آنالوگ سمت چپ میزان خم شدن بدن او را کنترل میکند. در نتیجه، باید با فشردن یک تریگر پا را بالا بیاورید، با آنالوگ به جلو متمایل شوید و سپس پا را روی زمین بگذارید تا یک قدم جلو بروید. برای قدم بعدی، باید همین روند را با پای دیگر تکرار کنید. با این حال، کوچکترین اشتباه در این فرآیند باعث بر هم خوردن تعادل Nate شده و او به شکلی خندهدار نقش بر زمین میشود.
همین روند باید بارها برای بالا رفتن از کوهها تکرار شود. این تجربه میتواند آزاردهنده باشد، اما در عین حال به شکل عجیبی بسیار خندهدار است. تماشای پرت شدن Nate از لبهی صخرهها یا غلت خوردن او در مسیر یک رودخانهی گِلی، بهطرزی عالی مضحک و سرگرمکننده است. این اثر با مفهوم بازیهای ویدیویی شوخی میکند و این پرسش را مطرح میسازد که دقیقاً چه چیزی در مغز ما وجود دارد که باعث میشود اصرار داشته باشیم که چنین تجربهای را بارها و بارها به خود تحمیل کنیم؟
دیدگاهتان را بنویسید