تک فان

تک فان

مجله خبری تفریحی: دنیای سرگرمی و تفریح
امروز: جمعه , ۲۸ آذر , ۱۴۰۴
X
بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory

یک پیچش داستانی خوبی می‌تواند سرنوشت شخصیت‌های داستان و برداشت بینندگان از سریال را تغییر دهد. سریال‌های کمی مثل The Big Bang Theory توانسته‌اند تا پیچش‌های داستانی خوبی را ارائه دهند؛ سریالی محبوب که تا دوازده فصل ادامه داشت و سه اسپین آف از آن ساخته شد.

تبلیغات

پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory بیشتر از این که موقعیت‌محور باشند، بر روی شخصیت‌ها تمرکز داشتند و همین مسئله باعث شده تا ماندگار شوند. در ادامه با بهترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory آشنا خواهید شد.

۸- ماجرای بچه‌دار شدن لئونارد و پنی

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory - گیمفا

رابطه لئونارد و پنی ماجراجویی‌ای پر از اتفاق در سریال The Big Bang Theory بود. وقتی که آن‌ها ازدواج کردند، در رابطه‌ی خود ثبات داشتند و راحت بودند. اما زمانی که بحث بچه‌دار شدن مطرح می‌شد، دچار مشکل می‌شدند.

پنی یک بار در رابطه با بچه‌دار شدن با لئونارد صحبت کرده بود، اما زمانی که ازدواج کردند، میل او به مادرشدن از بین رفت. پنی خودش را به عنوان یک مادر نمی‌دید و از تغییراتی که برای او به عنوان یک مادر ایجاد می‌شد، می‌ترسید. این ماجرا برای لئونارد سخت بود، اما آن‌ها همچنان به ازدواج خود متعهد ماندند. اما در یک پیچش داستانی غافلگیرکننده، هنگام قسمت پایانی سریال متوجه می‌شویم که پنی بچه‌دار شده است، حتی با این که بچه نمی‌خواست و حرفه‌ی جدیدش تازه پیشرفت کرده بود.

۷- خیانت لئونارد به پنی

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory - گیمفا

یکی از بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory مربوط به زمانی است که متوجه می‌شویم لئونارد به پنی خیانت کرده است. لئونارد سال‌های زیادی را به پنی علاقه داشت و در نهایت دل او را به دست آورد و با هم نامزد کردند. اما زمانی که آن‌ها در مسیر لاس وگاس بودند، لئونارد اعتراف می‌کند که زمانی به پنی خیانت کرده بود.

زمانی که لئونارد در حال انجام تحقیق برای استیون هاوکینگ بود، با دختر دیگری آشنا می‌شود. تنها دلیلی که لئونارد به این ماجرا اعتراف کرد این بود که می‌خواست ازدواج خود را با صداقت شروع کند. این ماجرا پیچش بزرگی برای رابطه‌ی آن‌ها بود؛ همه تصور می‌کردند که اگر کسی قرار باشد به دیگری خیانت کند، او پنی خواهد بود. درهرحال، پس این ماجرا آن‌ها باید سعی می‌کردند تا مشکل خود را با یکدیگر حل کنند تا رابطه‌ای صادقانه داشته باشند.

۶- مرگ ناگهانی مادر هاوارد

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory - گیمفا

مادر هوااورد والوویتز نقش مهمی در زندگی او داشت. پیش از آشنایی با برنادت، هاوارد پسر دوست‌داشتنی مادرش بود؛ پسری که تنها با نظر مادرش زندگی می‌کرد. اما زمانی که رابطه‌اش با برنادت جدی‌تر شد، او مقداری از مادرش دورتر شد.

در فصل هشتم، هاوارد تماسی را دریافت می‌کند که به او خبر می‌دهند مادرش در خواب فوت کرده است. هاوارد برای مرگ مادرش آماده نبود و از این خبر رنج کشید. این خبر پیچش داستانی مهمی در سریال The Big Bang Theory است، چرا که تاثیر عمیقی بر یکی از شخصیت‌های اصلی سریال گذاشته بود. این خط داستانی به این دلیل ایجاد شد که بازیگر این شخصیت، کارول آن سوزی، در سال ۲۰۱۴ فوت کرد.

۵- پنی بازیگری را برای همیشه رها کرد

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory - گیمفا

بخش زیادی از شخصیت‌پردازی شخصتی پنی درباره‌ی این بود که می‌خواست بازیگر شود و به عنوان سالن‌دار کار می‌کرد تا فرصت مناسب او ایجاد شود. او نقش‌های کوچک مختلفی را بازی کرد، اما هیچوقت نتوانست به آن شهرتی برسد که آرزویش را داشت.

در فصل هفتم، پتی تصمیم گرفت تا سالن‌داری را رها کند تا تمام وقتش را به بازیگری اختصاص دهد. هرچند او باز هم موفقیتی به دست نیاورد و دوباره وارد یک شغل دیگر شد. برنادت برای یک شرکت داروسازی به اسم ZanGen کار می‌کرد و توانست شغلی در بخش فروش را برای پنی مهیا کند. با این که در ابتدا سخت بود، اما پنی خودش را با این موقعیت شغلی وفق داد تا این که در آن موفق شد. تا فصل دوازدهم، پنی پول بیشتری از لئونارد درآورد و در مسیر موفقیت شغلی بود.

۴- ماجرای آسانسور خراب

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory - گیمفا

یکی از داستان‌های فرعی سریال The Big Bang Theory، داستان آسانسور خراب آپارتمان شلدون و لئونارد بود. با این که استفاده از آسانسور آسان بود، اما بالا رفتن از سه طبقه پله باعث ایجاد موقعیت‌های بامزه میان شخصیت‌ها می‌شد.

ماجرای خرابی آسانسور این بود که اجرای اشتباه یک آزمایش باعث خرابی آسانسور شده است؛ لئونارد در آزمایش سوخت موشکی اشتباه محاسباتی کرده بود و سریع‌ترین راه برای خارج کردن آن از ساختمان این بود که در آسانسور رهایش کنند. پس از یک انفجار کوچک، آسانسور دیگر کار نکرد. اما در فصل آخر سریال مشاهده می‌کنید که درب آسانسور به طور معجزه‌آسایی در لابی اپارتمان باز می‌شود، جایی که لئونارد و شلدون در حال صحبت‌کردن هستند، پنی از آسانسور بیرون می‌آید و به آن‌ها می‌پیوندد. این بهترین پایان برای شخصیت‌هایی بود که دوازده فصل کنار هم بودند.

۳- هاوارد متوجه می‌شود که یک برادر دارد

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory - گیمفا

هاوارد کودکی سختی داشت و تروماهای او در دوران بزرگسالی‌اش نیز ادامه داشتند. وقتی که پدرش خانواده را در سنین جوانی ترک کرد، با مادرش تنها ماند. سپس مادرش نیز فوت می‌کند و او دیگر خانواده‌ای ندارد، تا این که در فصل هشتم یک اتفاق جدید می‌افتد.

روزی مرد جوانی به اسم جاش جلوی درب خانه هاوارد ظاهر می‌شود و به هاوارد می‌گوید که برادر ناتنی او از یک پدر است. هاوارد در ابتدا خیلی به جاش اعتماد نداشتند اما در نهایت با یکدیگر کنار آمدند. جاش تنها در همان قسمت حضور داشت اما تاثیر مهمی در زندگی هاوارد گذاشت.

۲- پنی مخفیانه با زَک ازدواج کرده بود

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory - گیمفا

پیچش داستانی‌ای که کسی انتظارش را نداشت، ازدواج قانونی پنی با دوست‌پسر سابقش، زَک، بود. با این که زک از شخصیت‌های معمول سریال The Big Bang Theory نبود، اما تبدیل به شخصیت فرعی بامزه‌ای شد که هر چند وقت یکبار سر و کله‌اش پیدا می‌شد.

در قسمت The Thanksgiving Decoupling، شخصیت‌های سریال از این که می‌فهمند سال‌ها پیش پنی با زک ازدواج کرده، شوکه می‌‌شوند. البته پنی تصور می‌کرد که این ازدواج جعلی بوده، اما لئونارد و دیگران به او اطمینان می‌دهند که این ازدواج رسمی است.

این اتفاق تاثیر مهمی در رابطه‌ی پنی و لئونارد گذاشت، جدا از این که آن‌ها درباره‌ی آینده‌ی خود صحبت کردند، پنی دائما پیشنهاد ازدواج لئونارد را رد می‌کرد و این واقعیت که در گذشته او سریعا به پیشنهاد زک پاسخ مثبت داده، لئونارد را ناراحت کرد.

۱- خواستگاری شلدون از ایمی

بزرگ‌ترین پیچش‌های داستانی سریال The Big Bang Theory - گیمفا

در فصل دهم سریال The Big Bang Theory، شلدون و ایمی مدتی را دور از هم بودند و رابطه‌ی آن‌ها پیچیده‌تر شد. رابطه‌ی آن‌ها به خودی خود مستحکم بود، اما زمانی که یکی از همکاران سابق شلدون، رامونا نویتزکی، خواست با او دوست شود، اوضاع کمی پیچیده شد.

با این که شلدون از ازدواج می‌ترسید، اما این مسئله باعث شد تا متوجه شود که او می‌خواهد تنها به ایمی متعهد باشد. بنابراین، او به نیوجرسی پرواز کرد تا از ایمی خواستگاری کند. شلدون درباره‌ی همکار سابق خود با ایمی صادق بود و به جای این که از رامونا عصبانی باشد، از او تشکر کرد؛ اگر او نبود مشخص نبود که شلدون از ایمی خواستگاری کند یا خیر.

منبع: Screen Rant

منبع خبر





دانلود آهنگ
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *